انتشار: ۰۰:۵۲ - ۱۶ فروردين ۱۳۹۵
پوراحمد درباره دوهنرمند ویار سفرکرده سخن گفت

کیومرث پوراحمد مهمان مجموعه کمدی خندوانه

خسرو شکیبایی غیر قابل رقابت بود و رقیب کسی نبود. سید مرتضی آوینی آنچنان بود که می‌نمود و آنچنان می‌نمود که بود،
به گزارش تابناک فرهنگی کیومرث پوراحمد نویسنده وکارگردان درباره مرحوم خسروشکیبایی وشهید مرتضی آوینی درمجموعه خندوانه سخن گفت.
کیومرث پوراحمد مهمان مجموعه کمدی خندوانه
بنا به این گزارش وی گفت همان روزها که خسرو شکیبایی تازه از میان ما رفته بود، نوشته ای از من در مجله فیلم چاپ شد که برای آن تیتر زده بودم: غیر قابل رقابت بود و رقیب کسی نبود. شکیبایی به همه کمک می کرد و تنها خوب بازی کردن خودش برایش مهم نبود، بلکه دلش می‌خواست همبازی اش هم به خوبی از پس ایفای نقش خودش بر بیاید. در کار خود تعهد و احساس مسوولیتی داشت که امروز در نسل جوان کمتر دیده می شود.

می گفت دنیا را هم بدهی این دیالوگ را نمی گویم!

ا




نویسنده وکارگردان اتوبوس شب درمورد شهید مرتضی اوینی گفت وِیژه نامه ای به مناسبت شهادت سید چاپ کردند ومن مطلبی درآن ویژه نامه نوشتم .....کیومرث پوراحمد مهمان مجموعه کمدی خندوانه

سید مرتضی آوینی آنچنان بود که می‌نمود و آنچنان می‌نمود که بود، با همه صداقت و صراحتش، با همه گرما و خلوصش و خلوص و خلوص...
آخر مگر می‌شود در این وانفسا این همه خالص بود، این همه ناب، این همه صیقل یافته، این همه شفاف، پاک و زلال؟ آن قدر زلال که در نی‌نی چشمهایش تا ته ته دلش را می‌دیدی و البته آن کرانه کوچکی از دریای دلش را که تو می‌فهمیدی، که معشوقه، به قد همت عاشق باشد، و من هرگز آن‌قدر شفاف نبودم که بتوانم همه بیکرانگی دریای دلش را ببینم، بعضی ها بزرگند و نه اینکه فقط در ذهن‌های حقیر بزرگ باشند، و سید مرتضی آوینی آن کیمیای کمیابی بود که به راستی بزرگ بود، گرم و مؤمنانه حرف می‌زد، و چه وسیع بود و دریادل، می‌توانستی سرسختانه مخالفش باشی اما ذره‌ای از برق نجیبانه نگاهش کم نشود، برق نجیبانه و صادقانه‌ای که نمی‌توانستی مجذوبش نشوی.

با شوق،با کنجکاوی و با یک شاخه گل مریم به دیدارش رفتم - در دفتر سوره -اولین بار بود او را دیدم ،دست دادیم ،یک دیگر را بوسیدیم. در اتاق بوی کاغذ ،بوی گل مریم (که می گفت مریم را بیش از هر گلی دوست دارد) و بوی سادگی نجیبانه ای در هم آمیخته بود .نشستیم و از همه چیز سخن گفتیم،اما نه همه کس- اگر رشته کلام می‌رفت، که ذره‌ای فقط ذره‌ای به غیبت و بدگوئی آلوده شوی، سکوت می‌کرد لبخند می‌زد حرف دیگری را پیش می‌کشید، و چه انباشتی بود از حرف‌ها و سخن‌ها و اندیشه‌ها. و همه حرفهایش از کفر نومیدی و نا روشنایی بری بود، در سخنانش روشنایی و روشن‌بینی موج می‌زد و چه انباشتی بود از آمال و آرزوها و در همه آرزوها، ردپای حتی کمرنگ از من خودش پیدا نبود و هرچه بود برای دیگران بود، برای مردم، برای سینما، برای هنر، برای حقیقت و زیبایی و برای عشق خدا.
عارفی وارسته و نجیب بود و بی‌نیازی و وارستگی و نجابت متاعی نیست که بر سر هر بازار بفروشند، این گوهرها به صد خون دل از کان وجود برمی‌آید و کان وجود او سرشار از گوهر بود، گنج بود.
داغ پرپر شدن وجود نازنین او....!

یادشان  گرامی.....

کیومرث پوراحمد مهمان مجموعه کمدی خندوانه


کیومرث پوراحمد مهمان مجموعه کمدی خندوانه
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: