انتشار: ۱۵:۲۰ - ۲۸ آذر ۱۳۹۴
گفت و گو با غلامرضا رضایی، خواننده و پژوهشگر :

ردیف ها آیه مطق نیستند

از معدود خواننده هایی است که شرط انصاف را در تمام صحبت هایش رعایت می کند حتی اگر خودش ذی نفع نباشد.سخت گیر است و شاید به خاطر همین از روزمرگی و هیاهوی رسانه به دور بوده و به قول خودش نخواسته خود را آلوده برخی بازیها کند.

وی یکی از دلایل پیشرفت نکردن آواز را تحجر و تعصب همکاران خود می داند. او می گوید: تحجر و تعصب فکری در متولیان آواز بسیار است. خودخواهی و خودپرستی ها باعث شده است که این اتفاق بیفتد. کلا آواز پیشرفت نکرده است. و راه برون رفت از این مشکل و معضل را هم اندیشی می داند.از نگاه رضایی ردیف های موسیقی آیه مطلق نیست که از آسمان آمده باشد . به اعتقاد رضایی ، هر کس فقط برای خودش تلاش می کند و برای نام خودش نه آواز. همه صداها عالی است ولی اتفاقی برای آواز نیفتاده است.وی می گوید: "نزدیک کردن و اشتی بین مردم و آواز یک کار جمعیست و از خود گذشتگی میخواهد و چند متخصص جامعه شناسی! متاسفانه تنگ نظری و از بالا نگاه کردن همکاران اجازه نمی دهد با هم حرف بزنیم. که بخشی تقصیر دوستان ما نیست و به شرایط جامعه و مدیریت جامعه فرهنگی و هنری ما بستگی دارد. یک بخش دیگر این است که من در این جامعه زندگی می کنم ولی سعی می کنم طور دیگری نگاه و زندگی کنم. بخش بعدی نفس ما است."

غلامرضا رضایی متولد 1349 است .او آواز را در مشهد نزد رضا شاکری آغاز کرد.شیوه عبدالله دوامی را نزد نصرالله ناصح پور و شیوه اقبال آذر را نزد کریم صالح عظیمی یاد گرفت.صدا سازی آواز ایرانی ، شیوه خوانندگی طاهرزاده را از سال 1375 نزد محمدرضا شجریان یاد گرفت. از استاد حسین دهلوی تلفیق شعر و موسیقی آموخت . با او گفت و گویی کرده ایم که می خوانید:

*به عنوان پرسش نخست، چرا کم کار هستید آقای رضایی؟

- اصولا کمی سخت گیر و سخت پسندم . اعتقادم این است اگر قرار باشد کاری انجام شود که کمتر شنیده شود بهتر که انجام نشود . اعتقادی به اجرا و تولید زیاد اثر ندارم . مگر چقدر می شود برای گوش مردم حرفی تازه و شنیدنی باشد ؟ میشود همین بازار تکراری و همه زده میشوند. پیشنهاد هایی که برخی دوستان می دهند از سلیقه زیبایی شناسی من خارج است . جسارت نمیکنم .این یک موضوع شخصی و سلیقه ایی میباشد. همین دلیل باعث شد که من کمتر کار کنم . ولی اینروزها پیشنهادهای خوبی داشتم و اغلب به نتیجه رسید و به زودی منتشر خواهند شد و امیدوارم مورد پسند مردم سرزمینم باشد

* گویی چند اثر در دست انتشار دارید، کمی درباره کارهای خودتان صحبت کنید...

- کار "اوسنه" یا افسانه با آهنگسازی جناب مزدا انصاری آماده اتتشار هست. این کار ساخته شده بر روی شعر های جناب ملک الشعرا بهار و جناب عماد خراسانی با گویش مشهدی است . این اثر با حمایت مالی گالری بوم تولید شد و تا پابان آذرماه توسط شرکت سروش منتشر می شود. تا پنج سال عواید این کار برای بیماران ام اس است. کار دوم و آماده انتشار من با آهنگسازی جناب پیمان سلطانی و همراهی دوست خواننده من جناب دکتر سعید شفییعون میباشد.نام اثر سوییت سمفونی گفت و شنید است و بر روی اشعار نظامی گنجوی ساخته شده است . اجرای این اثر توسط نوازندگان ارکستر فیلارمونیک ارمنستان بوده است . این اثر در صورت توافق با حامی مالی تا بهمن ماه منتشر می شود. کار سوم من با ارکستر برافشان به آهنگسازی جناب هامان خلیلی در دستگاه همایون و با آنسامبل کاملا سنتی است . این کار در مرحله مجوز گرفتن هست و بهار 95 منتشر خواهد شد .

* در حال حاضر بسیاری از کلاس های آموزش آواز ، کلاس آموزش ردیف است و نه آواز و خوانندگی . بسیاری اعتقاد دارند صدا باید به صدا بخورد!برخی اعتقاد دارند باید ردیف را شُسته و رفته یاد گرفت و از آن تخطی نکرد.نظر شما چیست ؟

- آواز یک رشته است. همان طور که در رشته های مختلف دانشگاهی مانند مهندسی واحدهایی وجود دارد در آواز هم واحدهایی را باید داشته باشیم که اصلی ترین واحد شناخت ادبیات و شعر فارسی است. این بخش از صدا مهم تر است. صدا زیور کلام است. دانستن آناتومی تولید صدا از واحدهای الزامی است . صداسازی آواز ایرانی از الزمات کلاسهای آواز میباشد . در اینجا تاکید میکنم که صداسازی آواز ایرانی با صداسازی آواز اپرا یا پاپ یا سلفر متفاوت است .

تفکر باید به صدا بخورد نه اینکه فقط صدا به صدا بخورد در غیر این صورت تقلید می شود. چه اشکالی دارد یک کسی با صدایی شبیه صدای استاد تاج اصفهانی بیاید شیوه آوازخوانی بنان را فرا بگیرد و شیوه سومی را تولید کند.

آواز فقط ردیف نیست . ردیف محتوای خوانندگیست . در آواز ایرانی اصل آواز کلام و ادبیات است. مهجور ترین بخش امروز که توسط هنرآموزان و هنرجویان کمتر توجه میشود از صدا داشتن مهم تر است.

* شاید تقلید و کپی شدن صدای خوانندگان موسیقی ایرانی دلیل همین روند باشد، چه پیشنهادی برای حل این مشکل دارید؟

- به نظر من روش تدریس آواز در ایران، تدریس آوازو خوانندگی نیست . یک بخشی از آواز به نام ردیف تدریس می شود و به صورت کلیت به ان کلاس آواز می گویند. همه رشته ها یک سری واحد و پیش نیاز دارند. باید در آواز هم با بحث کارشناسی این اتفاق بیفتد. پیش نیازهایی که در آواز ایرانی باید توجه شود دو بخش دارد که یک بخش کلام و دیگری بخش موسیقایی آن است . اصلی ترین موضوع آواز ایرانی دانستن شعر و ادبیات است. ادبیات خودش بخش های مختلفی دارد. نوع کلام که کلاسیک، معاصر و... باشد. یک هنرجو باید علم عروض و قافیه بداند . هنرجو باید تاریخ ادبیات بداند. بداند که این شعر شاعر در چه شرایطی از زمانه خودش گفته شده است. باید شاعر و احوالات شاعر را بشناسد و بداند چگونه زیسته تا بتواند شعر را خوب اندیشه و بیان کند. بیشترین ضعف از اینجا آغاز می شود و آن دانستن مفهوم لغوی کلمات است که باعث می شود اگر کسی معنا و مفهوم آن را نداند نتواند روی مخاطب تاثیر بگذارد. بخش تفسیر، مفهوم و معنای آن شعری است که خوانده می شود. ما در آموزشگاه " شهنا " با استاد دکتر مرتضی کاخی و استاد سهیل محمودی این بحث را آغاز کردیم . بخش دوم بخش موسیقایی آواز است. درست شنیدن نت ها و فواصل ، چگونگی ادای تحریر ، شناخت موتیف ها و جمله بندیها و ادوات تحریری ، تقویت صدا و تکنیک که بخش صدا سازی است که کار ما را به اندازه سالها پیش می اندازد. خیلی موضوع مهمی است.صدا سازی مقوله مهمی است دانستن ریتم ، شناخت زمانبندی و دور آواز ودر نهایت آموختن ردیف اساتید آواز ایرانی در هر شیوه ایی .

سفری به کشور هند داشتم و از دپارتمان موسیقی نیو دهلی دیداری داشتم . برایم روش تدریس آواز در آن جا جالب بود. همه کفش هایشان را در می آورند و روی زمین می نشینند. هنوزبه روشی که ما از استادانمان در گذشته به صورت سینه به سینه فرا میگرفتیم کار می کنند. در یک بخش از آواز ایرانی حتما باید همین طور باشیم. اعتقادی به نت در این بخش ندارند. کسانیکه از روی نت ساز می زنند اگر یک زمانی از روی نت نزنند چه اتفاقی برای آن ها می افتد ؟ تفاوت ها را می توانیم در سنتور نوازی ها، تار نوازی ها و.... ببینیم. در موسیقی کلاسیک هم همین طور بوده. خیلی ها به اجرا از روی نت اعتقادی نداشتند . مثلا صدای پاواراتی ورای نت ها است و یک داستان دیگر را هم تعریف می کند. ممکن است کسی که موسیقی کلاسیک کار می کند یک نظر دیگر داشته باشد. بعد به شیوه ها می رسیم.

شیوه هایی که امروز در جریان است شیوه مرحوم استادعبدالله دوامی، شیوه استاد بنان، شیوه طاهرزاده، شیوه استاد شجریان که ترکیبی از طاهرزاده و بنان ، شیوه تاج و جناب ادیب خوانساری..... این مجموعه را داریم اما چه پیش نیازهایی داریم که هنرجویان باید با آن ها آشنا شوند تا به کپی کاری نرسیم. یک شاگرد باید نزد چندین استاد برود تا این نکات را بیاموزد. اشتباه برداشت نشود منظور اینکه از یک استاد ،به طور کامل بیاموزد و سپس استاد دیگر را تجربه کند . هنرجو اگر عاشق باشد می تواند خودش را حرکت دهد برای خود باشد و جا باز کند . اگر همه جا باشد و هنرجوی بی حالی باشد به هیچ نتیجه ای نمی رسد. هنرجویی که تفکر و علم نداشته باشد به جای اینکه سلوک بیاموزد صدا را تقلید می کند. فارغ از اینکه فرمت صدای او با فرمت صدای استادی که تقلید می کند کاملا متفاوت است. این تفاوت ها در آناتومی سر و صورت است که تولید صدا را ایجاد می کند. صدا یه کم شبیه او می شود و صدای خودمان که شاید بهتر از آن مرجع صدا باشد خراب می شود. یعنی حتما باید دوستان ما در روش و سلوک یک استاد تقلید کنند نه در صدا ی استاد . مثلا یک هنرجو موهایش یا فریم عینکش هم شبیه استاد است . اینگونه که نمیشود خواننده شد .اگر می خواهد خواننده باشد نباید از صدا تقلید کند. استاد شجریان همه شیوه ها را جمع کرد و بعد به شیوه خودش رسید. من بارها از آقای مشکاتیان و لطفی شنیدم که محمدرضا شجریان پهلوان آواز ایران است.آواز نه علم محض است و نه هنر محض. شما در مورد تدریس آواز نیاز به یکسری پیش نیاز دارید. هر معلمی مکلف است که این نکته را با بینش باز ارائه دهد. من خودم یکی از آرزوهایم این است که وقتی به جایی تثبیت شده رسیدم هنرجویانی که مبانی و علم صداسازی را کار کردند، شیوه آوازی غیر از شیوه خودمان را از یک معلم دیگر بیاموزند . ما نمی خواهیم اشتباهی که دیگران انجام دادند را انجام دهیم. ما می خواهیم به آواز فکر کنیم نه به خودمان . ما آوازهای زیبای زیادی داریم. یکی از نقاط ضعف تشخیص شیوه آواز خوانی در هنرجو بر مبنای این نگاه که صدای هنرجو باید به صدای یک استاد خاص بخورد این اشتباه محض است. مهم شیوه خوانندگی است. اینکه جنس صدای استاد بنان خاص است یک موضوع خاص است. ما باید تفکیک کنیم. شیوه استاد بنان را استاد شجریان به خوبی می شناسد.

*اگر مشکل کار اینجاست پس چرا فکری به حال این ماجرا نمی شود؟

- متاسفانه تنگ نظری و از بالا نگاه کردن همکاران اجازه نمی دهد با هم حرف بزنیم. که بخشی تقصیر دوستان ما نیست و به شرایط جامعه و مدیریت جامعه فرهنگی و هنری ما بستگی دارد. 
بخش بعدی نفس ما است. به بینش خود افراد بستگی دارد. خیلی از مشکلات نگذاشته درست شیوه های آوازی را بررسی کنیم. من فکر می کنم در شیوه شناسی جنبه معاصر بودن و ظرفیت معاصر شدن باید لحاظ شود . ما یک بحث تاریخی و یک بحث در ارتباط با جامعه می توانیم درباره شیوه ها داشته باشیم. این ها موضوعات متفاوتی است. در شناخت شیوه ها مرحوم دکتر عمومی بسیار دانا بود . یکی از نقاط ضعفی که ما داریم و باعث پس خوردن آواز از شنیدن آواز است عدم تطابق بین معاصرین و گذشتگان ماست. ظلی خیلی خوب آواز می خوانده ولی آیا امروز برای مردم شنیدنی است ؟ ما وقتی مشکل را می شناسیم،باید روش درمان را نیزبیابیم. هر کس در دوره خودش خوب بوده است. دوستانی که امروز ادیب می خوانند این نقد واردست که سرعت شما از سرعت پیرامونی که زندکی میکنیم خیلی کمتر است. ما در باغ زندگی نمی کنیم ، در شهر با مشغله های زیاد زندگی می کنیم. باید سرعت را بیشتر کرده و با سرعت جامعه حرکت کنیم. شیوه بنان قابلیت امروزی شدن دارد. به خاطر بینشی که از پیرامون،پیانو و موسیقی داشت. استاد شجریان راز موفقیتش درک سرعت جامعه بوده است. استاد بنان هم درک درستی از سرعت آواز و جامعه در عصر خود داشت. عدم شناخت روانکاوانه از دستگاهها به آواز ضربه زده است. یعنی چهارگاه را بشناسیم و بدانیم کی باید آن را خواند. شناخت این است. که در عین حال که به سنت ها توجه می کنیم به ادبیات آگاه باشیم و جامعه شناس هم باشیم و نسبت به لحظه ها شناخت کافی داشته باشیم. از آنجاییکه من شیوه های آوازی مختلف را مطالعه و تجربه کردم معتقدم که طاهرزاده و بنان از لحاظ شعر و صدا و تلفیق و سرعت کاملترین هستند و شیوه ادیب حال خوشی دارد. هر کسی که می گوید این طور نیست اول باید بیاید طاهر زاده را بداند و بخواند. هر کسی که طاهرزاده را رد می کند به این دلیل است که نمی تواند این شیوه را بخواند. هایدگر می گوید اگر شما نظریه ای را رد میکنید حق شما است ولی باید راهکاری را جایگزین آن کنید. من نمی توانم بگویم صرفا دوامی، طاهرزاده و... خوب نیستند. همه خوب هستند. ما باید آنها را بدانیم و بررسی کنیم تا متوجه شویم که در شرایط امروز کدامیک جامع تر است. شاید ادیب در دوره خودش بهترین شیوه آوازی را داشته است که به اعتقاد من از نظر فهم آوازی و شعری جزو بهترین ها است اما امروز چگونه باید شنیدنی شود؟

در شیوه تدریس که به آن اشاره می کنید و خودتان در حال تدریس آن هستید به چه نکاتی توجه می شود...*

ما در روش تدریسمان باید اول صدا سازی را کار کنیم. در آواز اول باید ابزار کار خوانندگی را داشت که صداست و این ابزار با صداسازی ساخته می شود. شما یک ظرف خوب باید داشته باشید تا بتوانید میوه بریزید. یادم می آید سر کلاس یکی از اساتید از وسط راست پنجگاه شروع کردم و تازه با آن استاد شریف آشنا شده بودم .از اشکالات مهم این است که هنرجویان با صدا های مختلف باید یک درس را کلاس تکرار کنند، مانند این است که شما به مطب دکتر می روید و 10 نفر بیمار با 10 بیماری می آیند ولی برای همه یک نسخه تجویز میکنید .

*چرا موسیقی آوازی مانند موسیقی سازی پیشرفت نکرده است؟


- یکی از دلایل این است که تحجر و تعصب فکری در متولیان آواز بسیار است. خودخواهی و خودپرستی ها باعث شده است که این اتفاق بیفتد. کلا آواز پیشرفت نکرده است. اولین مشکل به متولی آواز باز می گردد. اغلب میخواهند نامشان مطرح شود نه آواز. دغدغه مطرح کردن خود را دارند. 500 نفر من را تشویق می کنند لذت می برم و این لذت اجازه نمی دهد به آواز فکر کنم. دوم کم دانایی و تک بعدی بودن متولی آواز است. خیلی از ما فکر می کنیم چون چهار تا گوشه بلد هستیم دیگر همه چیز را بلد هستیم.

ما ترسیدیم و فکر کردیم ردیف ها آیه مطلق است و از آسمان آمده است. و فکر کردیم استاد عبدالله خان دوامی یا دیگر اساتید آن آوازها را آفریدند . آن ها مانند ما بودند فقط خلاقیت های متفاوتی نسبت به عام داشتند. تمرکز و عشق به آواز آن اتفاق را برایشان ایجاد کرده است.

الان آواز مانند آب یک برکه است. نمی دانم باید چه کار کنیم فقط می دانم این کاری که دوستان دارند انجام می دهند راه درستی نیست. آشتی بین مردم و آواز یک کار جمعیست و از خود گذشتگی میخواهد و چند متخصص جامعه شناسی . هر کس فقط برای خودش تلاش می کند و برای نام خودش نه آواز. همه صداها عالی است ولی در این سالها اتفاقی برای آواز نیفتاده است. ادبیات کثرت دارد و کثرت تفکر، سبب رشد می شود. در ادبیات دو بخش کلاسیک و نو داشتیم و اکنون در کنار آن ها هزاران رشته دیگر ایجاد شده. همه با هم مخالفت هایی دارند ولی هیچ کدام از آن ها مانع پیشرفت خود و دیگری نشدند. الان اگر کسی بخواهد آواز متفاوتی بخواند همه فاتحه آن خواننده نوگرا را می خوانند. معاش و.... تاثیرات زیادی در این موضوع داشته است. شما در ادبیات می بینید که در عین کلاسیک بودن معاصر هم است ولی این در آواز اتفاق نیفتاده است. متاسفانه به خاطر مشغله ها انگیزه ها پایین است. موقعی که اعضا یک خانواده فقط جمعه ها همدیگر را می بینند آواز این وسط چه کاره است !!

*و سخن پایانی ...

-آنچه بیان شد نظر من بود و فقط دغدغه آواز بود . دور شدن از حواشی و باز کردن باب آسیب شناسی در بخش آواز . به همه پبشکسوتانم احترام میگذارم و دستبوس استادانم هستم . امیدوارم خیلی زود آواز ایرانی به جایگاه واقعی خود در میان مردم برگردد و آشتی شود .

منبع:شرق


ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: