خانه موزه صبا با اتاقی در سمت راست ورودی ساختمان و یک حیاط با حوضی کوچک و چند گلدان گل و زیرزمینی که بیشتر به حوضخانههای قدیمی شباهت دارد، بنا شده است.
به گزارش تابناک فرهنگی، نخستین تعالیم موسیقی را از پدرش کمالالسلطنه (
پزشک، ادیب) و با آموختن ساز سه تار آغاز کرد و پس از آنکه پدر به نبوغ او پی برد در کنار استاد میرزا عبدالله فراهانی (از شش سالگی تا دوازده سالگی) به آموختن سه تار پرداخت. پس از آن به مدت هشت سال نزد درویش خان (نوازنده بزرگ تار و سه تار) آموزش موسیقی را ادامه داد. در کنار فراگیری سه تار، ضرب (تنبک) را از ربابه خانم ندیمه عمهاش، سنتور را در محضر علی اکبر شاهی و کمانچه را از استاد بزرگ زمان حسین خان اسماعیلزاده فرا گرفت. گذشته از آن حسین خان هنگ آفرین نیز ویولن و مبانی تئوری موسیقی اروپایی را به صبا آموخت. نائب اسدالله استاد بزرگ نی، یوسفخان ظهیر الدوله، ارفع الملک و خوتسیف روسی نوازنده ویولن از دیگر استادانی بودند که صبا دورههایی را در نزدشان به فراگیری موسیقی پرداخت و پس از آن با تأسیس مدرسه عالی موسیقی (سال 1302) توسط علی نقی وزیری با پیوستن به این مدرسه ضمن شاگردی به تدریس ویولن نیز مشغول شد. او عاشق همه سازها بود و به گفته یک موسیقیدان ایتالیایی به تنهایی یک ارکستر کامل بود. صبا علاوه برنوازندگی سالهای زیادی را به آموزش موسیقی پرداخت و به خاطر بذل و بخششی که درآموزش داشت «معلم آسمانی» به او لقب دادند. در 25 سالگی مدیریت مدرسه صنایع ظریفه رشت را برعهده گرفت و طی مدت دو سال اقامت در گیلان ضمن ثبت و جمعآوری نمونههایی از موسیقی منطقه به تربیت شاگردان زیادی نیز همت گمارد. از سال 1310 کلاس موسیقی خود را در خانه خود تأسیس کرد و تا آخر عمر در این مکان به تربیت شاگردان بسیاری پرداخت. این درحالی است که در تمام این سالها تدریس ویولن در هنرستان موسیقی را نیز برعهده داشت. اما اهمیت اصلی هنر صبا در نواختن سهتار و ویولن بود. در نواختن این دو ساز صاحب سبک بود و ظرایف و دقایق کارش را صاحبنظران منحصر به فرد میدانند. صبا یکی از کاملترین و اصلیترین شیوهها را در نواختن سه تار دارا بود.او سه تار را برای خلوت و تنهاییهایش و در نزد دوستان صمیمی و خاص خود مینواخت.
شیوه نوازندگی ویولن صبا نیز براستی بیهمتاست. او با عشق و علاقه و شناخت بیمانندی که نسبت به موسیقی ایرانی داشت ویولن را با تمام امکاناتش به خدمت این موسیقی گرفت و سبک خاصی را در نوازندگی ویولن پایهگذاری کرد. ویولن صبا در کمال پختگی، آرامش و نهایت سنجیدگی است. خاصیت اصلی نوازندگی صبا غیر از شناخت همه جانبه او از موسیقی ایرانی و آشنایی با موسیقی غرب، کسب فیض از استادان سابق و همزمانش، ریاضت مداوم در نوازندگی، بهرهوری از سرچشمههای موسیقی ایرانی (موسیقی محلی) است. او در تمام عمرش این سعادت را داشت که جز به سودای دل خویش به موسیقی نپرداخت. صبا موسیقی غرب را بخوبی میشناخت،خط شکسته نستعلیق را نیکو مینوشت، شطرنج باز ماهری بود و علاوه بر آن کارگاه کوچک نجاری داخل خانه اش،کارهای دستی و سازهایی که ساخته حاکی از ذوق و توانمندی اوست. صبا در جوانی به مدرسه کمالالملک (1264ه.ق1309) رفت و از این نقاش معروف تعلیم نقاشی گرفت. او علاوه بر اینکه ادبیات کلاسیک ایران را بخوبی میشناخت و بدان عشق میورزید از ادبیات جدید ایران نیز اطلاع داشت. آثار نیما و هدایت را خوانده بود و با نیما یوشیج دوستی نزدیکی داشت. اودر سال ۱۳۱۱ با یکی از شاگردان خود با نام منتخب اسفندیاری کوه نور، دختر عموی نیما، ازدواج کرد و حاصل این ازدواج، سه دختر به نامهای غزاله، ژاله و رکسانا است که هرکدام دستی در موسیقی و هنر دارند. ابوالحسن صبا سال ۱۳۳۶ و در سن 55 سالگی به علت ناراحتی قلبی درگذشت و در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
سروصدا و هیاهوی باربرهای چرخ دستی به دست، در میان کاسبان کاغذفروش همهمهای به پا کرده بود. ویترینهای چیده شده با کارتهای ویزیت، سررسید و کاتالوگ در دوسوی گذر، گویا با شناسنامه محل بیگانه بودند.
اینجا خیابان ظهیرالاسلام است؛ گوشهای از تاریخ فراموش شده پایتخت. درمیان کوچه پس کوچهها و ساختمانهای کوچک و بزرگ این خیابان، خانهای بدون پلاک و اشارهای به صاحب خانه اش به چشم میخورد؛ تنها از درب قهوهای رنگ و قدیمی و آجرهای زرد رنگ و کوچهای که بهنام اوست میتوان پی برد که اینجا خانه «ابوالحسن خان صبا» است. خانهای که نوای موسیقی اش در صدای کاغذها گم شد!
خانه موزه صبا با اتاقی در سمت راست ورودی ساختمان و یک حیاط با حوضی کوچک و چند گلدان گل و زیرزمینی که بیشتر به حوضخانههای قدیمی شباهت دارد، بنا شده است.
زیرزمین این خانه چندین سال محلی برای برگزاری مسترکلاسهای مکتب صبا بود و استادان بزرگی چون علیاکبرخان شهنازی، غلامحسین بنان، علی تجویدی، فرامرز پایور، علیاصغر بهاری، احمد عبادی و... از این مکتب پرورش یافتهاند.
در مسیر ورودی این خانه، اتاقی با راهروهای پیچ در پیچ و ویترینهای شیشهای قرار دارد که هر کدام از اشیا پنهان شده در این قابهای شیشهای بیش از40 سال است که از صبا سخن میگویند.
در ویترین اول عینک، کلاه پشمی، قلم و دوات، رونوشت شناسنامه، بنچاق قدیمی منزل استاد (متعلق به سال 1316 هجری قمری) و یک ماسک گچی از صورت صبا نمایان است. شناسنامه اش، صبا را متولد چهاردهم فروردین 1281 فرزند ابوالقاسم خان کمال السلطنه نوه محمود خان صبا معرفی میکند که بعدها نام جد بزرگ خود، صبا را بر نام خانوادگی برمیگزیند.
کمی جلوتر کت و شلوار مشکی رنگ با پیراهن سفید و یک چوب رهبری به چشم میخورد. این لباس از دورانی حکایت میکند که ابوالحسن خان صبا سرپرستی ارکستر شماره یک هنرهای زیبای کشور را برعهده داشت.
دیوار روبهرو یا دیوار سوم خانه، با عکس هایی از دوران کوچکی، نوجوانی و بزرگسالی صبا و خاندان او مزین شده که هر کدام از قابهای چوبی تصویری از زندگی پرفراز و نشیب صبا را به تصویر میکشد. دریکی از قابهای روی دیوار، عکسی دیده نشده از جوانی درویش خان با کمال السلطنه پدرابوالحسنخان صبا به چشم میخورد که برای نخستین بار در موزه صبا به نمایش درآمده است. به گفته حمیدرضا شبابی مدیر موزه موسیقی صبا داستان این عکس به درگیری درویش خان و شعاع السلطنه (پسر مظفرالدین شاه) برمیگردد. در واقع درویشخان مواجب بگیر خانه شعاعالسلطنه در اصفهان بود و چون علاقه بسیاری به موسیقی داشت تصمیم میگیرد نزد میرزا عبدالله و آقاحسینقلی درتهران برود اما شعاعالسلطنه با رفتن او مخالفت میکند.
ترک شبانه اصفهان به عشق موسیقی
عشق به موسیقی سبب میشود درویش خان اصفهان را شبانه به قصد تهران ترک کند. شعاع السلطنه که از این کار خبردار میشود دستور میدهد انگشتان دست او را قطع کنند که در این بین کمال السلطنه پدر صبا که از دوستان درویش خان بود نزد شعاعالسلطنه وساطت کرده و او را ازمجازات نجات میدهد؛ حتی مدتی درویش خان در سفارت انگلیس مخفی میشود و در آخر آزادیاش را با پرداخت مبلغی پول میخرد و از آن پس صبا نزد درویش خان به آموختن تار و سه تار میپردازد.
عکس دیگر علی صبا برادرزاده اوست که میراث عموی خود را به یادگار نگاه داشته و به نوازندگی سنتور و سه تار مشغول است. عکس بعدی محمود خان ملک الشعرا معروف به محمودخان صبا جد ابوالحسن خان صبا است.
ملک الشعرا علاوه بر سرودن اشعاری زیبا، مینیاتوریست چیره دستی بود و دو نقاشی معروف تالار آیینه، گویای هنر کمال الملک و مینیاتور محمود خان صبا است.
عکس دیگر صبا را در کنار شهریار و عبدالله دوامی نشان میدهد. سه هنرمندی که از دوستان نزدیک بودند. صمیمیت و دوستی استاد شهریار، شاعر معاصر برجسته ایرانی، با ابوالحسن خان صبا به دوران جوانی برمیگردد و شاید بتوان عشق این دو را پیوند شعر و موسیقی تعریف کرد. شهریار سه تار را به نیکی مینواخت و چه استادی بهتر از صبا که سرآمد سه تار نوازان روزگار بود. در کنار این عکس، شعری به خط شهریار در موزه نگاهداری میشود. این شعردر زمان مرگ صبا و بر بالین او سروده شده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟/ چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟ / تو که آتشکده عشق و محبت بودی/ چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟ / تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش/ چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟ / خلق را گر چه وفا نیست و لیکن گل من/ نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی / تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از تست/ تو همآمیخته با خون سیاوش شدی!
اما دیوار چهارم این اتاق، نقاشیهای صبا روی پارچه، رنگ روغن، سیاه قلم و همچنین خط استاد است. صبا، هنر نقاشی را در جوانی و در مدرسه کمالالملک فراگرفت.
در خانه موزه صبا علاوه بر وسایل شخصی، نتها و دست نوشتهها، مجموعه سازهای ابوالحسن صبا نیز نگهداری میشود. این سازها به دو دسته تقسیم می شوند، یک دسته سازهایی که از طرف خاندان و همچنین پدرش کمالالسلطنه به او رسیده و دسته دیگر سازهایی است که صبا شخصاً تهیه کرده است. در مجموعه اول چهار ساز منحصر به فرد قرار دارد. یکی کمانچه که متعلق به دوره قاجاراست، یک سهتار پوستی با کاسهای به شکل کدو که در دوره قاجار رواج داشته ولی امروز فراموش شده است و همچنین یک دف و تنبک نیز به این مجموعه نفیس تعلق دارد که تاریخ ساخت آن به سال ۱۳۱۹ قمری برمیگردد؛ بر اساس نوشته روی آن این دو ساز به سفارش کمالالسلطنه و توسط محمد کاظم شیرازی ساخته شده است.
دسته دوم سازها، مجموعهای است که در زمان حیات صبا و توسط خود او تهیه شده است؛ یک ویولن که در کلاسهای درس از آن استفاده میکرد، سنتوری که ساخته استاد معروف آن زمان «مارکار» و دارای ارزشی ویژه است. همچنین ویولن دیگری که با مینیاتور استاد حسین بهزاد تزئین شده و گفته شده ساز مورد علاقه ابوالحسن صبا بوده که پس از ورود به مدرسه عالی موسیقی، نواختن آن را فراگرفته و در اغلب ضبطها از آن استفاده کرده است. ویولن دیگر ساخت ابراهیم قنبریمهر است که آن را به همسر استاد هدیه کرده و دو نی با تزئینات سوختهکاری و یک تار نیز این مجموعه را شامل میشود.
بخش دیگر سالن این موزه، با پیانویی مشکی رنگ و قدیمی چیدمان شده است. ابوالحسن خان صبا، پیانو را در حد استادی مینواخت و قطعات ماندگاری چون «کاروان» و «دیلمان» و... را با سر انگشتانش خود روی این پیانو خلق کرده است. در کنار پیانو، حکم و مدالهای «شوپن» صبا در قاب شیشهای در معرض دید قرار گرفته است.
در میانه این راهرو نیز ویترین هایی به چشم میخورد، که در آن شطرنج، کتاب شعرحافظ، دفترچه نت و کارنامه تحصیلی استاد صبا قراردارد.
ویترین دیگر صفحات گرام استاد را معرفی میکند که بیشتر آهنگهای این صفحات بین سالهای 1306 تا 1318 در ایران و سوریه ضبط شده که مهمترین آنها قطعه «وطن» ساخته کلنل وزیری بود.
در گوشه دیگر این ویترین، آخرین نوار قلب استاد صبا قرار گرفته است. صبا در سالهای آخر عمر به دلیل ابتلا به بیماری قلبی بیشتر اوقات خود را در منزل میگذراند و سرانجام در 29 آذر 1336 به دلیل پاره شدن یکی از رگهای قلبش در همین خانه درگذشت و در قبرستان ظهیرالدوله شمیران به خاک سپرده شد.
خانهای که به وصیت صبا موزه شد
دیوار آخر نیز با تکه هایی از روزنامههای اطلاعات و کیهان کاغذ دیواری شده؛ روی صفحات این روزنامهها سخن از راهاندازی مکتب صبا، موزه و آثار اوست. اما بخش دوم این موزه به مجموعه یادگارهای خانم منتخب اسفندیاری کوه نور، همسر استاد صبا (دختر عموی نیما یوشیج) تعلق دارد.
حمیدرضا شبابی در مورد این قسمت از موزه میگوید: بعد از مرگ استاد صبا، مطابق وصیت ایشان و به خاطر تجلیل و قدردانی از این هنرمند نامی، خانه او در 29 آبان 1353، به موزه تبدیل شد و پس از او شاگردان استاد صبا چون غلامحسین بنان، عبدالله دوامی، علی اکبر خان شهنازی و... برای آنکه کلاس استاد را زنده نگاه دارند مکتب صبا را راهاندازی کردند. در واقع نخستین مستر کلاس موسیقی در اینجا تشکیل شد. مکتب صبا به مدت سه سال و نیم فعالیت داشت و بعد از آن به علت سن بالای استادان و مشغله کاری، این مکتب به مرور زمان تعطیل شد. سپس همسر استاد صبا از فضای خالی این سالن استفاده کرد و تعدادی از کارها و کتابهایشان را در این موزه به معرض نمایش گذشت.
خانم منتخب اسفندیاری در اغلب سفرها صبا را همراهی میکرد؛ او تنها همسر یک هنرمند نبود، بلکه خودش هم در حیطه هنر، فعالیتهای بسیاری داشته و در واقع نخستین زنی است که در ایران به نگارش دستور صنایعدستی و خیاطی پرداخته و هنرهای دستی از جمله خیاطی و گلدوزی را علاوه بر مدون کردن در قالب کتاب، تدریس کرده است.
بخش مجموعه خانم صبا به 92عروسک اختصاص دارد که لباس اقوام مختلف ایران را بر اساس تحقیق و تفحص این خانم پژوهشگر و به وسیله خود او بر تن عروسکها دوخته شده است. لباسها به مردم مناطق گوناگون کشور از جمله خراسان، قم، یزد، بندرعباس، گیلان، کردستان، ترکمن صحرا و... تعلق دارد. این موزه در واقع نخستین مجموعه و کاملترین موزه مردم شناسی در ایران به شمار میرود. خانم اسفندیاری سال ۱۳۸۰ در یک سانحه رانندگی درگذشت.
حمید رضا شبابی سرپرست موزه ابوالحسن خان صبا که مدیریت این موزه را از سال 85 برعهده دارد، کارشناس موسیقی ازدانشگاه تهران است وعلاوه برکلاسهای متعدد در خصوص موزه داری، مطالعات بسیاری دراین زمینه داشته و معتقد است سرپرستی یک موزه نیاز به تخصص ندارد و تنها عشق و علاقه کفایت میکند. او میگوید در بیشتر کشورها اغلب موزهها توسط کارشناسان رده بالای موسیقی یا مردم آن شهر نگهداری میشود.
شبابی درباره خانه موزه صبا میگوید: موزه استاد صبا یک موزه منحصر به فرد است، از این جهت که تنها موزه در ایران است که به یک هنرمند اهل موسیقی اختصاص داده شده و همچنین دومین موزه بیوگرافیک در کشور است.
وی ادامه میدهد: این موزه را وزارت فرهنگ و هنر سال 1340 از ورثه صبا خریداری کرده و پس از آن خانواده صبا بخصوص همسر او منتخب اسفندیاری تمامی اشیا، عکس و اسناد او را به این موزه منتقل میکند و درسال 1353 بازگشایی میشود. درحال حاضر تنها اماکن تاریخی تهران، که سازهای موسیقی ایرانی و بخشی از اطلاعات موسیقی معاصر و قدیم را در خود نهفته دارد یکی موزه صبا است و دیگری موزه هنرهای معاصر.
این نکته را نباید فراموش کنیم که ارزش وجودی این مکانها به بالا بردن سطح فرهنگی مردم است نه فعالیتهایی که در آن انجام میشود یعنی همین که افراد معمولی شهر به این موزهها میآیند و اندکی اطلاعات کسب میکنند، سبب میشود سطح فرهنگی شان بالاتر رود. طی تحقیقاتی که پیش از این انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که 70 درصد مردم ساز کمانچه را نمیشناسند یا اگر توصیفی از این ساز دارند چندان مرتبط نیست. در صورتی که این اطلاعات باید در جامعه و از طریق موزهها و سایر برنامههای فرهنگی نظیر دانشگاهها به مردم تزریق شود. البته جای تأسف است که این خانه، تنها موزه منحصربه فرد ایران است؛ درحالی که این روزها خبر فوت بسیاری از استادان موسیقی به گوشمان میرسد و اموال و نوشتههای این بزرگان به حراج میرود و اغلب افراد سودجو از این فرصت استفاده کرده و سراغ ساز و وسایل شخصی آنها میروند و با این اتفاق اهمیت وجودی این استادان به همراه بخشی از تاریخ معاصر ما گم میشود.
شبابی میافزاید: مسألهای که باید به آن توجه داشت این است که اشیا مهم تر از تاریخ ما نیستند و تنها نماد تاریخند، بنابراین نباید با توجه بیش از اندازه به اشیایی که سخن نمیگویند، تاریخی را که از نهاد انسانها بر میآید گم کرد. در واقع اگر خبر درگذشت استادی به گوشمان میرسد جوهره فکری او و اینکه تا به امروز برای اجتماع چه کرده دارای اهمیت است، نه داشته هایش که غالباً چیزی جز تعدادی لباس و ساز نیست.
سرپرست موزه صبا میافزاید: استاد صبا شخصیتی چند بعدی داشت و تنها یک نوازنده صرف یا آهنگساز نبوده است. او روابط عمومی گسترده و هوش بالایی داشت. معلم بینظیری که خدمات بسیارش هنوز هم درموسیقی ایرانی تکرار درس نسل امروز است. کسی چون ابراهیم قنبری مهر درباره صبا میگوید: «من سازسازی را از استاد صبا آموختم و دلیل وجودیاش از اوست.» البته نه تنها سازسازی بلکه ویولنی که ازمهدی خالدی، همایون خرم، پرویز یاحقی، فرامرز پایور، حبیب الله بدیعی و رحمت الله بدیعی به این سبک نواخته میشد از او به یادگار مانده است. حتی امروزه ملودیها و کتابهای صبا دستمایه بسیاری از آهنگسازانی است که از آن استفاده میکنند.
ردیف موسیقی ایرانی و هفت دستگاه برای تکرارش
او اظهار میکند: ما یک فرهنگ تأثیرگذار در منطقه بوده ایم و امروز هم تا حدودی این فرهنگ وجود دارد، بنابراین وقتی از فرهنگ میگوییم صحبت از خرده فرهنگ نیست بلکه نقل از شاعران و موسیقیدانانی است که دیده نمیشوند، مانند لایههای بسته موسیقی دستگاهی که امروزه فرهنگ هزار ساله مان را در 8-7 ساعت فشرده کرده، درحالی که این لایهها باید باز شوند. بیشتر جوانان امروز بخوبی آگاهی دارند که ردیف موسیقی ایرانی و هفت دستگاه برای تکرار نیست بلکه مدل و الگویی است که باید بر اثر کار زیاد درک شود.
این مسئول ادامه میدهد: جالب است بدانید مردمی که هیچ ارتباطی با موسیقی ندارند وقتی به این موزه میآیند واکنش و ابراز شگفتیشان از موزیسینها بیشتر است. در واقع با وجود موزهها و اماکن تاریخی میتوان فرصت و زمانی را که در دانشگاه برای آموختن موسیقی صرف میشود، با یک بار قدم زدن و توجه دقیق در آثار بجامانده از پیشینیان کسب کرد.
شبابی تبلیغات رسانهای و شهری از موزه و اماکن تاریخی را کم سو و بیاثر میداند و میافزاید: ما به عنوان متولی، هیچ گاه امکانات تبلیغاتی را رد نخواهیم کرد اما متأسفانه در این رابطه بسیار کم مراجعه شده است. در واقع در شهری چون تهران تبلیغات وجود ندارد و طبیعتاً این امکانات از طریق سازمانهای متعدد باید اختصاص داده شود؛ به عنوان مثال رسانهای مثل رادیو میتواند بخشی از برنامههای خود را به پیگیری امور موسیقی و موزهها اختصاص بدهد.
وی تصریح میکند:80 درصد اماکن تاریخی تهران در منطقه 12 و درمحدوده بازار تهران قرار دارد. اما حجم ترافیک و نبود امکانات شهری چون جای پارک اتومبیل، کمبود وسیله نقلیه عمومی دراین محدوده، نبود اطلاعرسانی دقیق، نقشه گردشگری و سیستم گردشگری ضعیف سبب شده بسیاری از مردم با این مکانهای تاریخی ناآشنا باشند. در صورتی که شهرداری تهران میتواند با کمک دفتر بافت تاریخی و دیگر سازمانهای مربوطه برای آشنایی و آگاهی بیشتر مردم از فرهنگ وهنر ایران، تورهای تهرانگردی برگزار کند یا اینکه در محدوده مترو بهارستان که اماکن تاریخی چون موزه صبا، موزه هنرهای معاصر، باغ نگارستان، مسعودیه، سقاخانه، موزه نقاشی و... قرار دارد با نصب بنرهای تبلیغاتی، آنها را به مردم معرفی کنند. البته ناگفته نماند در تعطیلات رسمی مثل عید نوروز، شهرداری تهران با تعامل دیگر موزههای پایتخت، تورهای گردشگری برگزار میکند که انصافاً استقبال خوبی هم صورت میگیرد.
وی ادامه داد: در اکثر شهرها و پایتختهای خارج از ایران، تورهای گردشگری در هتلها تعریف شده اما به نسبت اینکه این موزه دورافتاده است و خیلی از مردم آن را نمیشناسند و درمقایسه با موزههای بزرگ که زیر نظر سازمانهای مختلف است بازدیدکنندههای خوبی دارد.
سرپرست موزه صبا پیرامون کارهایی که تا به امروز دراین مجموعه انجام گرفته است میگوید: خانه موزه صبا در زیر مجموعه وزارت ارشاد و معاونت هنری دفتر موسیقی قرار دارد و اخیراً قرار است تعمیراتی نظیر رنگ آمیزی دیوارها، تعمیر اسپلیتها و لولههای آب روی آن انجام گیرد که بودجه آن ازسوی معاونت هنری تأمین میشود.
شبابی کارهای فرهنگی در این موزه را شامل رجوع دهها پروژه مستند و صدها پروژه دانشجویی عنوان میکند و میافزاید: در جشنوارههای مثل دهه فجر معمولاً بخشی را به بازدید از موزهها اختصاص میدهند و تعدادی میهمان دعوت میکنند منتهی چون فضای این موزه، کوچک و محدود است نمیتوانیم پذیرای میهمانان بیشتری یا برگزاری دیگر برنامههای فرهنگی باشیم. اما با این تفاسیر هنوز هم این موزه بازدیدکنندههای بسیاری دارد حتی بسیاری از گردشگران خارجی موزه صبا را بخوبی میشناسند و خیلی استقبال میکنند.
او میگوید با آنکه این موزه ثبت ملی شده است اما میراث فرهنگی به علت مشکل بودجه نمیتواند کاری برای آن انجام دهد، حتی چند سالی است میراث فرهنگی خبری از ما نمیگیرد و هیچ امکاناتی برای این موزه در نظر نگرفته است. ناگفته نماند سبک خاصی که استاد صبا در آرشه کشی و انگشتگذاری ویولن داشتهاند میتواند به ثبت یونسکو هم برسد.
شبابی درباره اینکه چرا ویولن نوازی صبا بیش از دیگر هنرهایش مورد توجه قرار گرفت میگوید: در دورهای نوازندگی ویولن بسیار معروف شد و اهمیت پیدا کرد، در حالی که بهترین سازی که دیگر کسی نتوانست مانند صبا بنوازد، سه تار بود و این اتفاق به سبب ارتباط و همنشینی او با درویش خان بود. صبا در 14 سالگی نزد درویش خان میرود و آموزش سه تار میبیند به طوری که کسانی که در پشت در کلاس بودند نمیتوانستند تشخیص بدهند این سه تارنوازی درویش خان است یا صبا!! اما ساز ویولن همراه با موج نوی مدرنیسم و با پیانو آغاز شد و بسیار برای مردم آن زمان و موزیسینها عجیب و جالب بود و اشتیاق آن را داشتند. حتی در دورهای ویولن را مانند کمانچه مینواختند و زمانی که کلنل وزیری از فرنگ بازگشت شیوه درست آرشه نگاری را به شاگردانش آموخت و از تعدادی از شاگردانش از جمله روح الله خالقی و ابوالحسن خان صبا هم دعوت به همکاری کرد و بصورت مجزا با آنها در زمینههای موسیقی، نت نویسی و ویولن کار میکرد.
استا صبا هم این اطلاعات را به سبک جدید پردازش میکند و به شاگردانش میآموزد. (کتابهای متعددی هم در این زمینه نگاشته است) علینقی خان وزیری، که صبا شاگردش بود، وقتی متوجه شد او در زمینه آموزش بخوبی فعالیت میکند تقریباً اغلب قسمتهای آموزش ویولن را به ایشان واگذار میکند و صبا همه اطلاعاتی که در مورد سه تار و دیگر سازها داشت روی ویولن منتقل کرد. یک ضرب المثلی است در موسیقی که میگویند اگرکسی چهل استاد پیش از خود را دیده باشد استاد میشود و شاید بتوان گفت صبا بیشتر استادهای زمان خود را دیده و شاگرد آنها بوده است.
منبع: روزنامه ایران