مگان کیبل از گاردین با بررسی پدیده کرم کتاب /
bookworm علاقه زیاد به کتاب را نهتنها مفید بلکه عالی توصیف کرده است و
نشانههای ظهور آن را بدین ترتیب شرح میدهد:
من
همیشه معتاد به کتاب بودهام. حس و هیجان لمس کردن کاغذ رمان، بوی کتاب و
... اگر بتوانم بدون خیلی چیزها زندگی کنم، قطعاً بدون کتاب نمیتوانم! نام
من مگان است و به اصطلاح «Bookaholic» هستم.اعتیادی که هرکسی به داشتنش
افتخار میکند.
اما علائم آن چیست؟
1- نود درصد از لیست
آرزومندانه ما، در تولد، کریسمس و شاپینگ، کتابی باشد. نیاز به غذا و لباس
در هر انسانی وجود دارد اما اینکه به کتابفروشی رفته و با 5 کتاب بدون
برنامهریزی فروشگاه را ترک کنید این میشود ....
2- گفتگوهای
خانوادگی اغلب درباره فیلم و برنامههای تلویزیونی است اما به عقیده شما
همه چیز به کتاب ختم شده و کتاب میلیونها بار از فیلم و تلویزیون بهتر
است. حتی اگر در مورد فیلم همصحبت کنید اشارهای به جملهای از یک کتاب
خواهید کرد.
3- دوستان و اطرافیان شما روی دیوار اتاقشان تصاویری از
کارکترهای تلویزیونی-سینمایی، شخصیتهای ورزشی و سلبریتیها نصب میکنند
اما اتاق شما قفسههای کتاب داشته و پوستر کتابی و تصویری از یک نویسنده
روی دیوار نقش بسته است.
4- تعداد زیادی کتاب در اتاقخواب به صورت
رهاشده روی زمین، در قفسه لباسها، داخل کشو، میز آرایش و ... رها
کردهاید! و با خود میگویید چه کسی میخواهد ببیند؟ چه اهمیتی دارد؟
5-
بچهها اغلب لباسهایی که عکس هنرپیشه و ورزشکار و ... دارد را میپوشند
اما شما یک لباس معمولی درحالیکه دفتر یا تبلت خود را زیر بغل زدهاید به
اطرافیان نگاه متفکرانه انداخته و هرکسی که شما را میبیند، خیال میکند با
یک نویسنده روبرو شده است.
6- برخی از بهترین دوستان شما واقعی
نیستند. بلکه از داخل کتاب آمدهاند و با آنها همزاد پنداری کرده و
بهنوعی در تصوراتتان زندگی میکنید. قهرمانان درون شما ستارگان سینما و
موسیقی نیستند یا شاید اصلاً انسان نباشند! به هر حال ممکن است آنها
نویسندگانی باشند که شما شخصیتهای داستان خیالی خود را با آن میسازید و
جالب اینکه در مشتتان است.
7- ذهن شما درگیر شخصیتهای کتاب شده است
مثل هری پاتر، سقوط ستارگان ما و ... اما هیچچیزی شما را شادتر از تمام
کردن داستان و خواندن تا انتها نمیکند. سپس فکر میکنید قلبتان شکسته، یا
روحتان شفا نمییابد و ... تا اینکه کتاب جدید و موردعلاقه خود را بیابید.
8-
همیشه به دوستان خود پیشنهاد کتابی میکنید. آنها میدانند شما بیشتر از
بقیه کتاب میخوانید و به همین خاطر خودشان را با اخبار و اطلاعات شما
بهروز میکنند. چنین اعتیادی واقعاً جذاب است.
9- آیتمهای موردعلاقه کتابی خود را در اطراف زندگی خود جستجو میکنید. مثلاً جنایات سایبری هنگام رفتن به بانک و ...
10-
برای همه موقعیتها نقلقول کتابی در چنته خوددارید. وقتی کسی از یک
داستان عشقی برایتان میگوید رفرنس کتابیاش را شما میدهید. مشاوره کتابی
بیش از حد میدهید و بهطور مستقیم موضوعات کتابی را مطرح میکنید.
11-
رؤیاهای عادی ندارید. جهان را بر اساس آنچه در کتاب میخوانید تصور
میکنید.کارکترهای کتابی به خوابتان میآیند و خواب کتابی زیاد میبینید.
هر کاری انجام میدهید، مثلاً خوردن سیب مسموم، به این شرط که بگذارند با
کتاب تنها باشید!
12- وقتی بزرگشده و بچهدار میشوید علاقهمندید نام بچههای خود را از شخصیتهای کتابی انتخاب کنید: لورا، مگنس، شرلوک و ...
13-
از زندگی نرمال و خوردن غذا و ... دست میکشید به این شرط که تمام وقتتان
را با کتاب بگذرانید. خورد و خوراک خود را هنگام خواندن یک کتاب مهیج و
موردعلاقه فراموش میکنید. نمیخوابید تا کتاب را تمام کنید و بعد
میگویید: ارزشش را داشت!
14- خودتان به خودتان پاداش میدهید.
مثلاً میگویید وقتی دو فصل از کتاب درسی را خواندم، یک فصل از کتاب رمان
را خواهم خواند. البته دوستانتان بیسکویت، یوتیوب و خواب را ترجیح میدهند و
شما کتاب موردعلاقهتان را!
15- اگر در حال یخ زدن از سرما هستید و
جانتان از کفتان میرود، اول لباستان را آتش میزنید، بعد کفش و کلاهتان
را و حتی موهایتان را و در آخر شاید کتابتان را!