انتشار: ۲۱:۴۵ - ۰۳ مهر ۱۳۹۴


همه‌ ما در کودکی شعرهای او را خوانده‌ایم و بعد از این همه سال هنوز شعر «صد دانه یاقوت» در ذهن مان است.

به مناسبت برگزاری اولین دوره‌ جشنواره سپیدار با موضوع انتخاب برترین کتاب‌های کودک و نوجوان پیرامون محیط زیست، سراغ مصطفی رحماندوست رفتیم؛ شاعری که زمین و محیط‌ زیست را مادر همه‌ ما می‌داند و کودکان را مناسب‌ترین مخاطب برای فرهنگ‌سازی در این حوزه.

پرسش‌های خود را این‌گونه آغاز می‌کنیم:


طبیعت بخشی از محیط زیست آدم‌هاست و در بین آدم‌ها هم، شاعران معمولاً رابطه‌ بهتری با طبیعت دارند و می‌توانند عامه مردم را با طبیعت آشتی دهند.

در واقع باید گفت شاعران، ارتباط بهتری با گل و بلبل داشتند، چون در روزگار ما بر عکس زمان قدیم، دیگر نه گلی پیدا می‌شود، نه بلبلی. امروز مثل گذشته نیست که آدم‌ها بغل جو بنشینند و گذر عمر را تماشا کنند و گرفتاری‌ها و مسایل آن‌قدر زیاد شده که اگر فرصت پیدا کنند یک شاخه گل بخرند، خیلی موفق و خوشحال‌اند!


اما شاعران و به‌ویژه شاعران کودک و نوجوان، هنوز هم در شعرهایشان دلبسته‌ طبیعت و عناصرش هستند؟
بله، شاعران طبیعت را دوست دارند و به‌خصوص در حوزه‌ شعر کودک این علاقه دوبرابر می‌شود؛ اولین دلیلش این است که شاعران به‌طور کلی آدم‌ها را به بازگشت به طبیعتی که از آن به‌وجود آمده‌اند، دعوت می‌کنند.

منظور از طبیعت نه‌فقط زمین، که مفهوم فلسفی این کلمه است. طبیعت، پاک است و آدم‌ها هرچه از آن فاصله می‌گیرند، پلیدتر می‌شوند.

دلیل دوم علاقه‌ شاعران کودک و نوجوان به طبیعت هم آن است که با مخاطبانی سر و کار دارند که تازه از طبیعت جدا شده‌اند و هنوز بوی خاک و بهشت و آن مادر اصلی از آنها به‌مشام می‌رسد.


شعر به‌صورت ذاتی برای همه‌ مخاطبان و به‌‌ویژه گروه سنی کودک جذاب است. با توجه به این جذابیت، فکر می‌کنید شعر و شاعران چه‌کمکی می‌توانند به محیط‌ زیست بکنند؟
دیگر مد شده هرکس که می‌خواهد کاری بکند، اول می‌رود سراغ کودکان؛ حالا موضوع می‌خواهد صرفه‌جویی در انرژی‌هایی مثل آب باشد یا پاکیزه نگه‌داشتن کوه‌ها و... احتمالاً به این دلیل که به این نتیجه رسیده‌اند که بزرگ‌ترها درست‌بشو نیستند!

از طرف دیگر چون به‌صورت تجربی متوجه شده‌اند که بچه‌ها بیشتر تحت‌تأثیر شعرند، ترجیح می‌دهند که با شعر به‌سراغ بچه‌ها بروند؛ حتی با شعرهای آبکی دارای پیام‌های غیرکودکانه!

در حوزه‌ مسایل زیست‌محیطی و احترام به طبیعت هم باید به بچه‌ها دوباره‌دیدن و اهمیت‌دادن به دیده‌های جدید را یاد داد. لازم است به آنها بوته‌ی کوچکی را نشان دهیم که زور زده از گوشه‌ دیوار و آسفالت خودش را بالا کشیده و راهی برای سبزشدن پیدا کرده تا به رهگذران بگوید «سلام».

بچه‌ها باید یاد بگیرند که آن بوته جزئی از وجود ما آدم‌هاست و ما جزئی از طبیعت هستیم؛ می‌توانیم موقع ردشدن از کنارش به او سلام بگوییم یا این‌که لگدش کنیم! تصمیم با ماست و اگر در عمل این بوته‌ نوعی را را خراب کنیم، در واقع بخشی از خودمان را خراب کرده‌ایم.


خود شما در شعرهایتان چقدر به طبیعت و محیط‌ زیست سلام گفته‌اید و دغدغه‌های زیست‌محیطی‌تان تا چه‌اندازه به شعرهایتان راه پیدا کرده‌اند؟
از آنجا که محیط‌ زیست مادر همه‌ ماست، شعرهای من هم از این موضوع بی‌بهره نبوده و ردپای آن تقریباً در بیشتر شعرهایم وجود دارد.

اتفاقاً یکی از دانشجویان برای پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد، حضور عناصر اربعه را در شعرهای من بررسی کرده و نشان داده که در شعرهای من تا چه‌اندازه از آب و خاک و... صحبت به‌میان آمده است؛ تا حدی که خودم هم از دیدن نتیجه متعجب شدم.


از بوستان شاعران چه خبر؟ چند سال پیش در جشنواره‌ ملی شعر کودک که به دبیری شما برگزار شد شاعران کودک و نوجوان دست به کاشت درخت زدند و بوستانی با عنوان «بوستان شاعران کودک» در شاهین‌شهر اصفهان افتتاح شد.
البته ایده‌ این اتفاق، تنها متعلق به من نبود؛ آقای نفری شهردار شاهین‌شهر می‌خواست بوستانی را به نام شاعران کودک راه‌اندازی کند.

این شد که من پیشنهاد دادم درخت‌های این بوستان را شاعران بکارند و در دو سال متوالی درخت‌هایی در این شهر کاشته شد. البته اول قرار بود هر درخت به نام یکی از شاعران کودک و نوجوان نامگذاری شود، اما بعداً فکر کردیم به‌یاد آنها که موفق به حضور در جشنواره نشده‌اند، کل بوستان را به نام شاعران کودک نامگذاری کنیم.

منبع: مهر
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: