نقدی بر فیلم "محمد رسول الله" مجید مجیدی
به گزارش تابناک فرهنگی،
1. حدود یک قرن پیش، وقتی
مردم برای تماشای فیلم «سرقت بزرگ قطار» (ادوین اس. پورتر) در سالن نشسته
بودند، مردی در فیلم، مقابل دوربین و به طرف تماشاچیان گلولهای شلیک
میکند. عدهای میترسند و شیون سر میدهند و عدهای هم که هفتتیر بر کمر
بستهاند، به طرف پرده سینما شلیک میکنند. غافل از اینکه این پدیده،
«سینما» نام دارد و آنچه روی پرده رخ میدهد، مجازی از واقعیت است و نه
حقیقت.
۲. اولین و مهمترین اشکال فیلم «محمد(ص)» (رسولالله)، عدم محوریت ِ حضرت
«محمد(ص)» است. ظاهرا فیلم فقط درباره تاریخ اعراب، از زمان جاهلیت تا
١٢سالگی حضرت «محمد(ص)» است و «محمد(ص)» شخصیت محوری و نقطه عزیمت داستان
نیست. فیلم را خردهداستانهایی تشکیل داده است و دستبرقضا، «محمد(ص)» هم
در برخی از این خردهداستانها حضور دارد وگرنه فیلم بیاثرتر از این است
که بخواهیم با زندگی «رسول خدا(ص)» طرف باشیم. این ایراد هم از ناتوانی در
روایت و نابلدی در نگارش فیلمنامه است و بهتبع آن، شخصیتها ابتر
ماندهاند. شخصیتهای فیلم، شخصیتپردازی نشدهاند و فیلمنامهنویس هم
نیازی به یک فیلمنامه استاندارد ندیده است و تنها به یک واقعه تاریخی
بسنده کرده؛ بیتوجه به اینکه، قرار است یک «فیلم» ساخته شود و «فیلم»
دستور زبان خاص خود را دارد؛ اما در چنین شرایطی واکنشهای فیلم، بدون کنش
سینمایی رخ میدهند. چرا؟ چون کنش اصلی، یک واقعه تاریخی است؟ این برای یک
فیلم که نام حضرت «محمد(ص)» را به دوش میکشد نقصان نیست؟ چرا «ساموئل»
ناگهان متحول میشود و ایمان میآورد؟ پرندگان ابابیل از کجا پیدا میشوند و
یاران «ابرهه» را به درک واصل میکنند؟ فیلم از این سؤالها کم ندارد و
تنها عاملی که فیلم را جمعوجور کرده است، فیلمبرداری و نورپردازی آن است
که اتفاقا فیلمبردار هم ایتالیایی است.
متأسفانه فیلم، به یک اثر تاریخی- حادثهای تبدیل شده که تقلیدهای
کورکورانهای از فیلمهای بیگ-پروداکشنی چون «ارباب حلقهها» میکند. نمای
آخر را به خاطر بیاورید؛ حضرت «محمد(ص)» با یک نمای لانگ-شات بر فراز کوه
ایستاده است و در انتظار وقایع و مشکلات مهمتری است.
این نما شبیه به نمای آخر نخستین قسمت «ارباب حلقهها» نیست؟ متأسفانه فیلم
بهلحاظ تصویربرداری به یک اثر هالیوودی تبدیل شده و تفاوتش با آن نوع
فیلمها در فیلمنامه است. فیلمنامه حضرت «محمد(ص)» نه قهرمانی دارد و نه
تصویری از مسلمانان واقعی دیده میشود. حتی وقتی قرار است معجزهای رخ دهد و
یاران «ابرهه» در سهکیلومتری کعبه نابود شوند، آیه «قرآن» خوانده میشود
تا فیلمنامهنویس از روایت سینمایی این واقعه فرار کند. فیلم حضرت
«محمد(ص)» در چنین شرایطی که هرکس هر توهینی به «اسلام» و «مسلمان» میکند،
حرفی برای گفتن ندارد.۳. حالا پس از حدود یک قرن، هفتتیرکشان فیلمِ «ادوین اس. پورتر» به
دلواپسان فیلم «محمد(ص)» تبدیل شدهاند و به این توجه ندارند که این تنها
یک «فیلم» است و انتقاد از این فیلم، به معنای کفرگویی نیست. «سینما» مانند
هر هنر دیگری، نیازمند یادگیری دستور زبان سینمایی است و تنها داشتن
اعتقاد کافی نیست؛ همانطور که کسی دیگر به پرده سینما شلیک نمیکند.
نویسنده: علی فرهمند
منبع :روزنامه شرق