به سرعت خودم را به یکی از وردویهای تالار میرسانم. آقای دربان میگوید: باید بمانید تا قطعه تمام شود بعد وارد شوید. با اصرار میگذارد که از همان دمِ در و ایستاده قطعه را ببینم و بشنوم.
مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم / تو را میبینم و میلم زیادت میشود هر دم
این همان قطعهای است که شهرام ناظری آن را چند سال پیش خوانده و خودش آهنگش را ساخته است. البته برای این کنسرت، حافظ ناظری این قطعه را تنظیم کرده است. البته در خواندن این قطعه حافظ ناظری هم برخی از بیتها را میخواند.
ناظریِ جوان در این کنسرت نخستین آوازهای خود را به طور رسمی در قالب یک کنسرت اجرا کرد. خیلیها با این امید به تالار وزارت کشور آمده بودند تا صدایِ ناظریِ جوان را بشنوند و او را در آزمونی جدی بسنجند. اما نتیجهی نهایی چندان با سیلِ عظیمِ تبلیغات همخوانی نداشت.
قطعهی «مرا میبینی» که تمام شد، بلافاصله دیر آمدهها، از جمله خودم، خودشان را به صندلیهایشان رساندند.
تکنوازی ویلنسل و سپس ویلن و در نهایت رسیدن به آوازِ «یک شب آتش در نیستانی فتاد» ادامهی برنامه بود. «آتش در نیستان» یکی از معروفترین تصنیفهای موسیقی ایرانی است که شهرام ناظری سالها پیش آن را در آلبومی با همین نام خوانده است. البته ناظری این بار «آتش در نیستان» را به صورت آواز خواند تا مقدمهای باشد برای رسیدن به قطعهی «نهان مکن».
«نهان مکن» با شعری از مولانا از همان تصنیفهایی است که شوروحالِ خاصِ اجراهای شهرام ناظری و البته شعرهای مولانا را در دل خود دارد. این بار هم حافظ ناظری پدر را در خواندنِ این تصنیف همراهی میکرد.
هر چه از زمانِ کنسرت میگذشت، آدمی نگران و نگرانتر میشد. پس کی قرار است صدای حافظ ناظری را به طور جدی بشنویم. کارزارِ اصلی او کجاست؟
شاید مهمترین کارزارِ حافظ ناظری در خواندنِ آواز، اجرای «مثنوی افشاری» بود. کارزاری که فرزندِ شوالیه از آن پیروز گذر نکرد.
شهرام ناظری و فرزندش نینامه را در مثنوی افشاری خواندند. در جاهایی از این آواز پدر مجبور بود به کمک فرزندش بیاید و ناظریِ جوان را یاری کند. آوازِ شهرام ناظری با فرزندش فرسنگها فاصله داشت. شاید برخی بگویند که نباید صدای ناظریِ پدر را با ناظریِ پسر مقایسه کرد، چرا که سابقهی آنان قابل قیاس نیست.
اما در کمال تاسف باید گفت که چنین مقایسهای را خودِ حافظ ناظری با تبلیغاتِ سرسامآورش پدید آورده است. ناظریِ جوان با استفاده از تبلیغات توانست خود را در موسیقی ایران مطرح کند و به راستی هم که این کار را به بهترین شکل انجام داد. اما در کنارِ حافظ ناظری مشاوری نبود که یا این که بوده و او به سخنش توجهی نکرده است؛ مشاوری که به او بگوید مطرح شدن با تکیه بر تبلیغات و البته صرف هزینههای گزاف، کارِ چندان دشواری نیست؛ مهم ماندن و ماندگاری است. کاری که با تبلیغات عملی نمیشود.
در ادامهی برنامه مقدمهی «ناگفته» اجرا شد. پس از آن حافظ ناظری دقایقی برای حاضران صحبت کرد.
ناظری گفت: «قرار بود این برنامه با حضور برخی از نوازندگان بزرگِ دنیای موسیقی برگزار شود. اما به دلایلی این مهم عملی نشد. البته نیامدنِ نوازندگانِ بزرگ به ایران هم مثبت بود و هم منفی. نیامدن این بزرگان به ایران بخش منفی داستان بود و البته آشنایی با توازندگانی که اکنون در کنار ما هستند از بخشِ خوشحال کنندهی این کنسرت است. این نوازندگانِ ایرانی چیزی از بزرگان موسیقی ندارند».
بخشِ جالب صحبتهای حافظ ناظری تشکرِ او از یک اپراتور تلفن همراه بود. کاری که به هیچ وجه در کنسرتهای موسیقی مرسوم نیست. معمولا هنرمندان از چنین صحبتهایی پرهیز میکنند. اما حافظ ناظری حتی از تبلیغ برای آهنگهای پیشوازِ این اُپراتور دریغ نکرد.
بخش پایانی کنسرت مشترک حافظ ناظری و شهرام ناظری به اجرای بخشهای دیگری از اثر «ناگفته» اختصاص داشت.
در کنسرت «ناگفته» آهنگسازی و تنظیم قطعهها به گونهای بود که مخاطبان را راضی کند. نوازندگان ایرانی که جایگزینِ نوازندگان خارجی شده بودند نیز توانستند کار خود را به خوبی انجام دهند.
شاید مخاطبان این کنسرت بیش از همه حواسشان به ناظری جوان و خواندنش و نوازندگیاش بود. حافظ ناظری به راستی در نوازندگی و آهنگسازی آزمون خود را به خوبی پس داده و نوید حضورِ آهنگسازی جوان و با ذوق را در موسیقی ایران میدهد. البته حافظ ناظری در راهِ نوازندگی و آهنگسازی هم مسیرِ درازی در پیش دارد و باید سالها بگذرد تا نتیجهی کارش بهتر و بهتر شود.
اما در این میان آواز خواندنِ ناظریِ جوان این پرسش را در ذهنِ مخاطبان پدید میآورد که حافظ ناظری چه اصراری برای آواز خواندن دارد؟ او وقتی آهنگسازی و نوازندگیاش را به شکلی مناسب انجام میدهد، چرا باید وارد عرصه آواز شود. عرصهای که سالها تلاش و ممارست میخواهد تا به نتیجه برسد.
شاید بهتر باشد حافظ ناظری تمرکز خود را بر نوازندگی و آهنگسازی بگذارد و چندان به آواز نیاندیشد. یا اگر اصرار بر خواندن دارد، تمرین و ممارستش در این حوزه را افزایش دهد.
حافظ ناظری نیازی ندارد که چندان به دوردستها نگاه کند. در همان اطرافش اسطورهای ایستاده که آواز ایران بخش از شکوفاییاش را مدیون اوست. اسطورهای که باید به مسیرِ هنریاش نگاهی ویژه داشت. هر خوانندهای که میخواهد در راهِ خوانندگی موفق باشد، باید مسیرِ هنری شهرام ناظری را بررسی و مطالعه کند. ناظری برای رسیدن به جایگاه امروزیش سالها تلاش کرده و در نزد استادان بسیاری تَلَمُذ کرده است.
حال این که در حافظ ناظری نشانی از آن تامل و صبر و پایداری دیده نمیشود. او میخواهد با تکیه بر جایگاهِ برجستهی پدر، یک شبه راه صد ساله را طی کند.
وقتی کنسرت تمام شد و مردم مشغولِ خروج از سالن بودند، زمزمههایی از برخیها به گوش میرسید که از کناردستیشان میپرسیدند، حافظ خوب خوند؟
منبع: تسنیم