انتشار: ۱۴:۵۷ - ۲۸ تير ۱۳۹۴
خسرو شکیبایی بازیگری بود که جنسش، جنس یک بازیگر قوی، پرتحرک و پرانرژی بود و آرام و قرار نداشت و برای رسیدن به نقطه دلخواه کارگردان و خودش، با جان و دل تلاش می‌کرد.
به گزارش تابناک فرهنگی و به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان در هفت فروردین سال 1323 در خیابان مولوی تهران پسر بچه‌ای سبزه‌رو به دنیا آمد. "محمود" قصه ما که اسم شناسنامه‌ای او "خسرو" بود،‌ به کار خیاطی، کانال‌سازی و آسانسورسازی مشغول شد. سپس پای او در 19 سالگی برای اولین بار صحنه تئاتر را لمس کرد و بعد توسط عباس جوانمرد بازیگری تئاتر را به صورت حرفه‌ای آغاز کرد.

"خسرو" یا همان عمو خسروی سینمای ایران بعد از حدود 11 سال تجربه تئاتر در سال 53 اولین تجربه رفتن جلوی دوربین را در فیلم کوتاه تجربه کرد و در سال 61 مورد توجه مسعود کیمیایی قرار گرفت و با بازی در "خط قرمز" به سینما آمد.

انگار سینما به دنبال همچنین فردی بود. انگار خدا او را در این راه قرار داد تا به سینما و دنیای بازیگری ایران چیزی اضافه کند. انگار باید می‌آمد و مدتی کوتاه می‌ماند و حسرت را بر دل دوستدارانش می‌گذاشت.

عموی سینمای ما در تئاتر، تلویزیون و سینما خوش درخشید. "سهم" ما از عمو خسرو کم بود. انگار او در "هامون" می‌دانست که باید بدرخشد. او دیر آمد اما زود درخشید. دیر آمد اما زود در دل ایرانیان نشست. دیر آمد اما خوب آمد.

خیلی‌ها با شنیدن دکلمه‌ها و اشعار او عاشق شدند، هنرمند شدند، ماندگار شدند، پیروز شدند و مدیون او شدند، اما او کسی نبود که مرام و معرفت خود را با درخشش از دست بدهد. او می‌دانست و می‌خواست ذات لطیفش این گونه باشد.

کلمه عمو خسرو به معنای واقعی هم قد و قواره‌اش بود، چون مثل یک عموی دلسوز با همه مردم رفتار می‌کرد و مهربان بود. دوستان نزدیکش می‌گویند رفاقتش را با کوتاهی و بلندی نقش عوض نمی‌کرد. سر صحنه فیلم به پای همه از جزئی‌ترین تا بزرگ‌ترین عضو آن اثر می‌ایستاد و به همه تا آنجایی که در توان داشت کمک می‌کرد.

خش آوای دلنشین صدای او و لکنت زبانش همتا نداشت و تا ابد در گوش و قلب و روح دوستدارانش خواهد ماند، مثل یک آهو در "روزی روزگاری" از کوه و کمر بالا می‌رفت، مثل یک دیوانه عاشق در "هامون" می‌درخشید، در "خانه سبز"، سبز بود و زیبا.

او قبل از سال 68 عمو خسرو و حمید هامون بود، چون "گذر خلیل مرده"، "سمک عیار"، "با خشم به گذشته بنگر"، لحظه، مدرس، کوچک جنگلی، تهران 53، عبور از غبار، رابطه، شکار، دستمزد، ترن، دزد و نویسنده، صاعقه، دادشاه، خط قرمز را کار کرده بود، پس فقط خدا دوست داشت فردی به نام خسرو را در سال 1323 به دنیا آورد و عشق او را به دنیای هنر ما ارزانی دارد.

او 5 سال دوبلوری را تجربه کرد و در فیلم خاطره‌انگیز شعله که اکثر ما آن را دوست داریم، به جای پیرمرد مسلمان دِه حرف زد، این هم دلیلی دیگر که او قبل از سال 68 خوب بوده، گرفتن جایزه‌های متعدد و گرفتن عنوان ماندگارترین بازیگر تاریخ سینمای ایران برای نقش حمید هامون او را از اصل خود دور نکرد؛ همان بود که در 19 سالگی، 46 سالگی و 64 سالگی بود.

دلمان برایش تنگ می‌شود، چون بین ما نیست اما مطمئناً روحش در درون ما است و می‌توانیم درکش کنیم. روحش شاد و یادش گرامی.

امروز سالروز درگذشت خسرو شکیبایی یکی از بهترین‌های عرصه هنر در زمینه‌های دوبله، دکلمه و بازیگری است. زندگی هنری او به دو نیم تقسیم می‌شود، نیمی قبل از هامون و نیمی بعد از هامون. خیلی‌ها در خصوص زندگی او از هامون به بعد پرداخته و مورد بررسی قرار داده‌اند، اما تصمیم ما به مناسبت سالروز درگذشتش این بود که به زندگی هنری شکیبایی قبل از هامون بپردازیم و با کسانی که با او کار کرده و آشنایی دارند، مصاحبه کنیم. در گزارش زیر با برخی از افراد ذکر شده گفت‌وگویی داشتیم:

مهدی صباغ‌زاده گفت: شکیبایی را قبل و بعد از فیلم «هامون» به خوبی می‌شناسم و در کارهای زیادی از جمله جستجو در جزیره، روزهای زندگی، پیشنهاد 50 میلیونی و صبحانه‌ای برای دو نفر همکاری کردم و می‌توان گفت که او بسیار خوب و قدرتمند بود.

وی افزود: تنها هنرپیشه‌ توانمندی که نسبت به کارهایش شیفتگی نداشت، بلکه با علاقمندی خاص، محبت و تجربیات خود را با اطرافیانش تقسیم می‌کرد، شکیبایی بود.

این کارگردان ادامه داد: خسرو با گروه و کارگردان همگام و همسو بود و عواطفش را با همه عوامل تقسیم می‌کرد و نسبت به پروژه‌ای که در آن بازی می‌کرد، احساس مسئولیت عجیبی داشت و سعی می‌کرد توانایی خود را به بهترین نحو و بدون چشم‌داشت اضافه‌ای ارائه دهد.

وی بیان کرد: شکیبایی به عنوان یک هنرمند واقعی و وظیفه‌شناس سعی می‌کرد نقش خود را به جایگاهی برساند که مخاطب و کارگردان کار راضی شوند و لذت ببرند و آرزو می‌کنم جایگاهش برای همیشه در بهشت باشد.

صباغ‌زاده در پایان خاطرنشان کرد: شکیبایی برای نسل امروز و هم نسل فردا مثال‌زدنی است و کارهای او در افکار و دنیای هنر ایران ثبت خواهند ماند.

همچنین ضیاء الدین دری بیان کرد:شیوه حضور افراد قدرتمندی مثل شکیبایی این گونه بود که با یک پیشینه تئاتری قوی به مدیوم‌های بالایی دست پیدا کردند و بعد از حضور در قاب تلویزیون و عرصه سینما به بهترین شکل درخشیدند.

این کارگردان بیان کرد: خسرو قبل از فیلم "هامون" به خصوص قبل از انقلاب زحمات زیادی برای رسیدن به نقطه اوج کشید و به نظر من و خیلی‌ها به آن نقطه اوج رسید اما امکانات و زمینه‌ای که بایستی در اختیارش برای دیده شدن و مطرح شدن قرار می‌گرفت، نبود.

وی اظهار داشت: بچه‌های امروز این شانس را دارند که شرایط و امکانات خوبی در اختیار آن‌ها قرار داده شده تا بتوانند توانایی خود را از بالقوه به بالفعل تبدیل کنند.

دری عنوان کرد: سال 63 و برای فیلم "صاعقه" خسرو را مدنظر داشتم و بعد از گفت‌وگو با وی متوجه شدم انرژی‌هایی در وی نهفته که او را تشنه صحنه و دوربین کرده است اما باید این انرژی با یک کنترل هوشمندانه در خدمت فیلم قرار می‌گرفت.

کارگردان "صاعقه" گفت: شکیبایی حدود یک ماه در منزل ما زندگی کرد و این یک ماه تمام لنزها و دوربین و بازی در مدیوم‌ها و زاویه های مختلف را به خوبی یاد گرفت به نحوی که خودش گفت «این درست است که قبل از فیلم شما (صاعقه) تجربه بازی در فیلم‌های "خط قرمز" (کیمیایی) و "دادشاه" (حبیب کاووش) را داشتم اما با میزانسن دوربین و بازی در مدیوم‌های مختلف به نحوی که شما به من یاد دادی، آشنایی نداشتم».

وی افزود: پس زمانی که کلید فیلمبرداری "صاعقه" زده شد، هم من و هم خسرو با اخلاقیات همدیگر آشنا شده بودیم و او تمام میزانس‌های دوربین را به خوبی می‌شناخت و من هم از طرفی انرژی فوق‌العاده‌ای که در خسرو بود را به خوبی کنترل و در خدمت فیلم قرار دادم و باعث شد یکی از بهترین بازی‌های خود را انجام دهد.

این کارگردان ادامه داد: خسرو بازیگری بود که جنسش، جنس یک بازیگر قوی، پرتحرک و پرانرژی بود و آرام و قرار نداشت و برای رسیدن به نقطه دلخواه کارگردان و خودش، با جان و دل تلاش می‌کرد.

وی در خصوص این که پس چرا شکیبایی با وجود توانمندی‌های بسیار، قبل از "هامون" دیده نشد، اما در فیلم "هامون" به چشم آمد، بیان کرد: شکیبایی قبل از "هامون" بازیگر توامند و مثال‌زدنی بود اما نکته اینجاست که کارگردان "هامون" دنبال بازیگری از جنس شکیبایی می‌گشت و در "هامون" قصه ایجاب می‌کرد که خسرو افسار گسیخته باشد که این شعف و پرانرژی بودن در خسرو وجود داشت و جز ویژگی شخصیتی وی بود.

دری بیان کرد: از طرفی یک بازیگر همیشه یک نقطه اوجی دارد که در آن می‌درخشد و بین مخاطبان شناخته‌تر می‌شود و به سوپراستار تبدیل می شود که این موضوع برای شکیبایی در "هامون" اتفاق افتاد، در صورتی که قبل از "هامون" بازی‌های درخشانی را از او می‌توان دید.

کارگردان "عشق ممنوع" گفت: از طرفی دیگر می‌بینیم که آثار مهرجویی قبل از "اجاره‌نشین‌ها" یک لختی داشت که بعد از سفر وی به خارج و برگشت به ایران و بعد  از "اجاره‌نشین‌‌ها" این لختی از بین رفت و دلیل آن این بود که مهرجویی از جوانی دارای نیروی جسمانی و پختگی قابل قبولی بود که این پتانسیل‌ها با سفر به خارج و تلفیق با نوعی از ریتم آمریکایی و نگرش اروپایی باعث شد، روش فیلم‌سازی وی عوض شود و نگرش جدیدی را از فیلم "اجاره‌نشین‌ها" در فیلمش پیدا کند.

این کارگردان اظهار داشت: پس نگرش جدید مهرجویی، پتانسیل شکیبایی، شبیه بودن نقش "هامون" قصه به زندگی شخصیتی شکیبایی و خارج شدن سینما از بی‌برنامگی، رکود و بی‌هدف بودن بعد از انقلاب در آن زمان و رفتن دوباره مردم به سینماها همگی دست به دست هم داد که بالاخره خسرو شکیبایی به نقطه اوج دلخواه خود برسد.

دری در پایان خاطرنشان کرد: خسرو یک شعف به خصوص، یک انرژی فوق‌العاده و زیبا و یک لکنتی داشت که در بازی‌های خود به نحو احسن استفاده می‌کرد. لکنت خسرو به حافظه‌اش کمک می‌کرد و این لکنت را درون بازی خود می‌برد و هرجا در حین بازی کم می‌آورد با آن نواقص خود را می‌پوشاند. خسرو با خودش خیلی کار کرده بود. خسرو صدای خودش را می‌شنید که این مسائل را در کمتر بازیگری می‌توان دید و در مجموع همه این جریان‌ها در "هامون" اتفاق افتاد.

همچنین علی ژکان درباره مرحوم خسرو شکیبایی ادامه داد: شکیبایی را از سال‌های 49 – 48 در گروه تئاتری که هادی اسلامی تشکیل داده بود، شناختم. بعد در سال 53 در اولین مجموعه تلویزیونی رنگی یعنی "سمک عیار" به کارگردانی محمدرضا اصلانی نقش اصلی این مجموعه به من واگذار شد و شکیبایی نیز در این پروژه با من همبازی شد.

این کارگردان افزود: نسل ما یعنی نسل سوم و دو نسل قبل از ما، با پیشینه‌ای قوی و به خاطر تنگ شدن عرصه تئاتر بنا به دلایلی پا به عرصه سینما و تلویزیون گذاشت که در پی آن توانست هنرمندان بزرگی را به تئاتر، سینما و تلویزیون معرفی کند.

وی افزود: خسرو شکیبایی نیز تا قبل از "هامون" عقبه درخشانی داشت که به سختی و با تلاش به دست آمده بود که فیلم "هامون" باعث شد این عقبه نشان داده شود و شکیبایی را تبدیل به یک چهره به سمت سوپراستار رفتن کند.

ژکان بیان کرد: می‌توان گفت شکیبایی قبل از "هامون" نیز بازیگر توانمند و خلاقی بود که همیشه به دنبال تجربه کردن و صعود بود و برای دستیابی به اهداف خود در عرصه هنر زحمات زیادی را متحمل شد.

کارگردان «چهره به چهره» گفت: قبل از این که بگویم چرا در "هامون" مطرح شد، به این نکته باید اشاره کنم که نیاز و اتفاق زندگی یک انسان را می‌سازد. شکیبایی نیز از این قاعده مستثنی نبود. جنس و نوع بازی او و نیاز، تلاش و تمایل مثبت و بیش از حد او برای رسیدن به نقطه اوج هنر به خصوص بازیگری باعث شد که این اتفاق در فیلم "هامون" برای او بیفتد وگرنه خسرو قبل از "هامون" نیز فوق‌العاده بود.

وی افزود: سال 72 زمانی که خسرو در اوج بود، تصمیم به ساخت پروژه "سایه به سایه" گرفتم که در این پروژه نقش کوتاهی را برای خسرو در نظر داشتم. او با وجودی که در اوج بود و برای اولین بار بود که بعد از معروفیتش نقش کوتاه به او داده می‌شد به خاطر سابقه دوستی و مرام بالای هنری‌اش نقش را پذیرفت و روبروی نقش اصلی قصه که هنوز معروف نشده بود، یعنی میکائیل شهرستانی بازی کرد.

این کارگردان تأکید کرد: این نکته مهم است چون ما از دوره‌ای حرف می‌زنیم که شکیبایی در اوج قرار دارد و همه به دنبال او هستند اما او با خرج کردن مرامی که این روزها کمیاب است، نشان داد که اخلاق حرفه‌ای و به جا آوردن حق‌دوستی چیست.

ژکان ادامه داد: خسرو همان احترام و رفتار و گفتاری که دهه 40 نسبت به هم داشتیم را نگه داشته بود. موقعیت او را تغییر نداد که این موضوع مثال زدنی و مایه افتخار دنیای هنر ما است که از او یاد کنند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: نسل شکیبایی، نسلی بود که می‌توان اسم آن را نسل طلایی گذاشت چون واقعاً تغییر عمده‌ای در فرهنگ و ادبیات نمایشی و گفتاری ایران ایجاد کردند و بعدها اکثر آن‌ها ستاره‌های نمایش، ادبیات، شعر، موسیقی و... شدند. یعنی نسل ما آدم‌های بالقوه، آموزش دیده و تجربه کسب کرده‌ای بودیم که بعد از انقلاب بالفعل شد. کاشت ما قبل از انقلاب و برداشت‌مان بعد از انقلاب شد.


برچسب ها: سینمای ایران
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: