انتشار: ۱۵:۱۷ - ۳۰ تير ۱۳۹۷
یک تهیه‌کننده سینما و تلویزیون گفت: یکی از معضلات پیش روی سیما خطوط قرمزی است که نیازمند باز تعریف است، زیرا بسیاری از آنها با تکیه بر سلیقه مدیران شکل می‌گیرد و برای آن چارچوبی مداوم وجود ندار

محسن علی‌اکبری، تهیه‌کننده سینما در گفت‌و‌گو با خبرنگار ایکنا با بیان این‌که رسانه ملی روزهای خوبی را سپری نمی‌کند، اظهار کرد: برای این‌که سیما بتواند بر روزهای نافرجام خود فائق شود باید از نظرات جامعه‌شناسان، مردم‌شناسان یا حتی هنرمندان استفاده کند و بدین طریق می‌تواند بسیاری از مسائل را بر طرف کند تا در سایه این همکاری مردم دغدغه‌های خود را بیش از گذشته در برنامه‌های سیما شاهد باشند. در حقیقت اگر چنین اتفاقی در سیما رخ دهد، مخاطب بعد از تماشای یک سریال یا فیلم، احساس می‌کند مسیری جدید برایش گشوده شده و جنبه آموزشی آثار برای مخاطب پررنگ‌تر خواهد شد.

وی در خصوص ادعای مدیران مبنی بر این‌که مشکلات مالی و کمبود بودجه سبب این افت کیفی شده، گفت: این‌که مسئولان سیما به این بهانه افت کیفی تولیدات سیما را توجیه می‌کنند و اسپانسر محوری را راهکار این کسری بودجه می‌دانند، اشتباه محض است، چون حضور اسپانسر در امر تولید هیچگاه منتج به اتفاقات خوبی در سیما نشده است، چون وقتی پای اسپانسرها به میان می‌آید ناخودآگاه بحث واسطه‌ها و دلالی نیز به میان می‌آید.

تبلیغات؛ تیری که از کمان رها می‌شود

تهیه‌کننده فیلم قرآنی «کتاب قانون» تصریح کرد: البته بخش خصوصی به واسطه تبلیغات بازرگانی قادر است کالای مد نظر خود را تبلیغ کند و این اتفاق برای سازمان درآمد بسیاری به همراه دارد، اما این‌که یک سریال بخواهد با هدف تبلیغ یک کالا تولید شود، اقدامی پسندیده نیست. مثلا در سریال برادر به انواع مختلف نوعی از برنج تبلیغ شد و از فواید این کالا سخن به میان آمد. پس از چند ماه مشخص شد که بسیاری از آن موارد مطرح شده باطل است و سیما برنامه اصلاحی برای رفع سوءتفاهم‌ها به روی آنتن فرستاد.

 وی ادامه داد: همانگونه که گفتم اسپانسر می‌تواند با تبلیغ بازرگانی به خواسته خود برسد، حتی می‌شود امکانی فراهم آورد که برنامه‌های یک یا دو ساعته ساخته شود که در آن از مزایای کالای خاص سخن به میان آید. این اتفاق به نظرم حرکتی خوبی است، چون به نوعی در جهت تبلیغ کالای ایرانی که مبنای شعار سال است عمل می‌کنیم. در حقیقت حمایت از کالای ایرانی باید با معرفی صحیح و به موقع صورت گیرد، هرچند محصولی که تبلیغ می‌شود نیز باید کیفیت لازم را داشته باشد، والا مردم به مرور نسبت به محصولات وطنی بدبین می‌شوند.

خطوط قرمز سیما باید بازتعریف شود

علی‌اکبری در پاسخ به این سوال که بازتعریف خطوط قرمز در سیما قادر است یکی دیگر از راهکارهای رهایی از وضعیت نابه‌سامان سیما باشد گفت: در رابطه با خطوط قرمز می‌خواهم به نکته‌ای اشاره کنم تا سلیقه‌ای بودن این قبیل خط کشی‌ها بیشتر مشخص شود. فیلم «کتاب قانون» به نظرم یک اثر خوب و فاخر قرآنی است، اما این کار در یک دوره مدیریتی اجازه نمایش پیدا نکرد و در دروه دیگر روی پرده رفت و مورد استقبال قرار گرفت. در بسیار از مواقع ما برخی خط کشی‌های سلیقه‌ای را به‌عنوان خطوط قرمز مطرح می‌کنیم؛ خطوطی که هیچ‌گونه چارچوب و قاعده‌ای ندارد. پیشنهاد می‌کنم تا مطابق قانون اساسی چارچوب‌هایی برای برنامه‌سازی معرفی شود تا هر مدیری نتواند بنا به سلیقه خود خطوط قرمز را تعریف کند.

برخوردهای سلیقه‌ای دستاورد مناسبی ندارد

وی متذکر شد: باید تاکید کنم که اصرار صدا و سیما در برخوردهای سلیقه‌ای با موضوعات هیچگونه دستاورد مثبتی به همراه ندارد، چون اگر این برخوردهای سلیقه‌ای دو یا سه دهه قبل جواب می‌داد، امروز دیگر چنین رفتارهایی قابل تحمل نیست، زیرا با فراگیر شدن وسایل ارتباطات جمعی به ویژه شبکه‌های اجتماعی، دیگر نمی‌توان هیچگونه اتفاقاتی را از دید مردم، مخفی کرد. بحث دیگر در این حوزه به محدودیت‌های هنری مربوط می‌شود که آن نیز غیر قابل توجیه است، چون سال‌هاست که درباره نمایش آلات موسیقیایی بحث‌های مختلف مطرح می‌شود، اما هنوز هم برای پخش تصویر نوازنده و ساز او با مشکل مواجهیم.

محدودیت‌های هنری عواقب وخیمی در پی دارد

 تهیه‌کننده فیلم قرآنی «یاسین» افزود: محدودیت‌های بی‌مورد در حوزه هنر به نظرم عواقبی وخیم‌تر از محدودیت‌های سیاسی یا اجتماعی دارد، چون وقتی نسل جوان از برنامه‌های رسانه ملی مایوس و دلزده شود به دنبال رسانه‌ای می‌گردد تا بتواند نیازهای خود را برطرف کند. در این میان ماهواره‌ها یکی از ابزارهایی هستند که قادرند نسل جوان را معطوف به خود کنند، این  گرایش در حقیقت نوعی شکست در حوزه جنگ نرم محسوب می‌شود که عواقب ناگواری در پی خواهد دارد. برخی از محدودیت‌های غیرضروری موضوعات دینی و قرآنی را در بر می‌گیرد. در‌ این زمینه بازهم می‌توان از فیلم کتاب قانون نام برد. در این فیلم به این موضوع پرداختیم که قرآن به عنوان یک معجزه آسمانی راه سعادت را پیش‌روی انسان قرار می‌دهد اما این گفته به مذاق عده‌ای خوش نیامد و این فیلم برای مدتی بایکوت بود.

وی در بخش دیگری از این گفت‌وگو درباره افراط و تفریط‌های پیش آمده در حوزه پرداختن به موضوعات خاص نیز اینگونه اظهار نظر کرد: در ایام ماه مبارک رمضان می‌بینیم که بسیاری از شبکه‌های تلویزیون به‌طور گسترده به نمایش سخنان روحانیت اختصاص می‌یابد. این اقدام در جای خود پسندیده است به شرطی که فرصت برای دیگران نیز فراهم شود، البته من برای روحانیت احترام بسیاری قائلم اما افراط در یک شیوه قطعا نتیجه مثبتی به همراه نخواهد داشت. آیا نمی‌توان از وجود فیلمسازانی که کار قرآنی کرده‌اند بهره گرفت و در مناسبت‌های مذهبی، درباره راهکار‌های فیلم یا سریال قرآنی در سیما حرف زد.  مثال روشن در این زمینه سریال «مریم مقدس» است. این کار یک اثر خوب قرآنی است. برای همین می‌شد از وجود شهریار بحرانی کارگردان فیلم استفاده کرد و در ایام ماه مبارک و رمضان به سینمای قرآنی پرداخت، اما افسوس که این قبیل راهکارها انگار قرار نیست، هیچگاه به واقعیت نزدیک شود.

این تهیه‌کننده سینما و تلویزیون درباره تفاوت‌های طنز و هجو در برنامه‌سازی سینما نیز توضیح داد: من به کارهای طنز علاقمندم، چون این ژانر نیاز جامعه است و معتقدم هر جامعه برای موفقیت نیازمند شادابی است، اما این شادابی نباید به سخیف‌ترین راه ممکن حاصل شود، چون وقتی ما کاری چون برره می‌سازیم. در حقیقت می‌خواهیم بگوییم کشوری که بیش از چند هزار سال تمدن دارد به نوعی گذشته عقب‌افتاده‌ای دارد. این اتفاق در سینما نیز به شکلی جدی‌تر در حال وقوع است و با کارهایی نظیر «من سالوادور نیستیم»  آثار به سمت هجو شدن پیش می‌روند! در صورتی‌که در کار طنز می‌توان پیام اخلاقی نیز داد.

طنز می‌تواند مبنای آموزش مخاطبان باشد

وی اضافه کرد: در این زمینه باز هم به فیلم کتاب قانون اشاره می‌کنم این کار ظاهر طنز دارد و در همین کار طنز چند آیه قرآن را به مخاطب آموخته است و تماشاگر می‌فهمد که در قرآن کریم آیه‌هایی وجود دارد که غیبت کردن یا دروغ گفتن را به شدت نقد می‌کند. این کار در آثار دیگری نیز می‌تواند رخ دهد، اما باید بررسی کنیم چه اتفاقی رخ داده که امروز گرایش به سمت تولیدات فاخر طنز کم شده است؟ توجه به میزان فروش فیلم‌ها دلیلی است که باعث رونق کارهای هجو شده است، در حقیقت وقتی تهیه‌کننده یا سرمایه گذار می‌بیند که به راحت‌ترین شکل ممکن قادر است به سود اقتصادی دست یابد، دیگر احساس ضرورت نمی‌کند که به دنبال کار فاخر رود. برای رهایی از این وضعیت انتظار می‌رود با درجه‌بندی برخی آثار بر این مشکل فائق آمد. منظور از درجه‌بندی نیز اتفاقی نیست که در دهه ۶۰ رخ می‌داد و به نوعی محدودیت فعالیت سینماگران را در پی داشت، بلکه منظور این است که مردم متوجه باشند که کارهایی که روی پرده رفته است از چه کیفیتی برخوردار است.

علی‌اکبری در پاسخ به پرسش پایانی مبنی بر این‌که فرد محوری تا چه به یک برنامه تلویزیونی ضربه می‌زند، گفت: در ابتدا باید ببینیم منظور ما از فرد محوری چیست، اگر منظور ما برخورد با برنامه‌های موفقی چون دورهمی یا خندوانه است باید بگویم که تصور درستی نداریم، چون ممکن است که در ظاهر در آنها یک فرد بیش از دیگران مطرح باشد، اما یک گروه قوی هستند که موفقیت آن فرد را سبب شده‌اند، البته قبول دارم که تکیه بیش از حد به روی یک برنامه یا یک فرد ممکن است آسیب‌هایی در پی داشته باشد، اما این احتمالات را نمی‌توان به‌عنوان یک اصل مطرح کرد. برای مثال برنامه عادل فردوسی پور سال‌هاست که روی آنتن می‌رود، دچار نزول کیفیت نشده است و همچنان عده زیادی آن را پیگیری می‌کنند.

گفت‌و‌گو از داود کنشلو

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: