انتشار: ۱۲:۵۷ - ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷
هریک از آیین های مذهبی چه قبل و چه بعد از اسلام در کشور پهناور ما دارای نواهای ویژه ای است که دانستن و بهره گیری از آنها به طور قطع به اعتلای جایگاه موسیقی اصیلمان می افزاید.
به گزارش تابناک فرهنگی؛از طرفی آیین ها، سنت ها و موسیقی های مربوط به آنها جزو جدایی ناپذیر اقوام و نشانگر فرهنگ و اعتقادات مردم است و در درازای تاریخ گاه با اندکی تغییر و گاه بی هیچ تحولی سینه به سینه به نسل های بعد انتقال یافته است.
سالخوردگان جامعه در هر دوره و زمانی به آداب و سنن، آیین ها و مناسبت ها، قضاوت و واکنش تقریبا انتقادی و همراه با حسرت نسبت به گذشته داشته اند که نسل جدید و جوان درکی از آن ندارند.
و جوانان نیز در میان هزاران قطعات موسیقی داخلی و وارداتی گیج و متحیر مانده و توان تفکیک سره از ناسره را ندارند.
تغییر ساختار اقتصادی و سیاسی بی تردید در فرهنگ و آداب و رسوم هر جامعه تاثیر شگرفی دارد و آحاد جامعه اگر چه ممکن است در ابتدا نسبت به تغییرات واکنش داشته باشند اما پس از مدتی تحولات را می پذیرند.
گسترش شهرها، مهاجرت، رشد و گسترش فناوری، دسترسی به اطلاعات، بالا رفتن سطح دانش و آگاهی های اجتماعی و بسیاری از مسائل دیگر به اعتقاد برخی کارشناسان، عامل کم رنگ شدن بسیاری از مراسم سنتی و آیینی شده است.
مناسبت ها و آیین های مذهبی و دینی به دلیل ریشه داشتن در اعتقادات مردم نسبت به دیگر آداب و رسوم از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار است و از این رو تغییرات در هسته آن به سختی صورت می گیرد، البته در پوسته و سطح آن به فراخور وضع اجتماعی و اقتصادی هر منطقه دچار تغییر می شود.
'رمضان' از جمله ماه های خاص در جهان اسلام و ایران بوده که آداب و سنن ویژه ای دارد و تاثیر این آداب در لایه های مختلف رفتاری، اجتماعی و فرهنگی مردم در این ماه مشهود است.
هنر و هنرمند نیز در این ماه تحت تاثیر فرهنگ رمضان، کارکرد ویژه ای پیدا می کند که ساختار اجرایی آن نسبت به دیگر بخش ها قابل تشخیص و شناسایی است و موسیقی به عنوان یکی از شاخه های مهم هنری و حامل و ناقل بخشی از میراث تاریخی و جامعه بشری، در این ماه، در ایران دارای شناسنامه ویژه است.
بهروز وجدانی نویسنده و پژوهشگر موسیقی در این باره می گوید: هر کشوری مدعی است که در بخشی از تمدن جهانی سهیم بوده و به میراث فرهنگی خود می بالد و فرهنگ عامه و غیر رسمی مهم ترین جزء این میراث گران بها را تشکیل می دهد.
وی می افزاید: این میراث منعکس کننده ویژگی های اصلی فرهنگ ملت ها و هویت فرهنگی و اجتماعی آن محسوب می شود و در این میان بخش عظیمی از میراث بشری را موسیقی به خود اختصاص می دهد.
این نویسنده تصریح کرد: میراث آیینی ایران زمین نیز مهم ترین و شاخص ترین بخش از موسیقی سنتی و عامیانه ما به شمار می آید که متاسفانه با فراموش شدن برخی از مراسم و آیین ها نقش و کاربرد خود را از دست داده و به بوته فراموشی سپرده شده است.
او یاد آور شد: بررسی موسیقی آیینی هر قوم و ملتی در شناخت بیشتر و درست و عمیق فرهنگ آن قوم است، از این رو اسناد و مدارک موسیقایی از ارزش علمی بسیاری برخوردارند.
وجدانی اضافه کرد: در شرایط کنونی مستند سازی و پژوهش های علمی و دقیق و جامع در حوزه میراث فرهنگی تا به حدی است که اگر در آن کوتاهی کنیم، آیندگان را از تجربه، دانش، مهارت، فناوری، ذوق و خلاقیت نیاکان و میراث هزاران ساله بشری محروم ساخته ایم.
بهزاد مقوم، مدرس و پژوهشگر موسیقی می گوید: پیش از اسلام نیز یکتا پرستی در کشور عزیزمان رایج بوده و به طور طبیعی هریک از آیین های مذهبی دارای موسیقی خاصی بود که تفاوت و وجهه اشتراک این نغمات با آنچه پس از ظهور اسلام شنیده شد باید توسط پژوهشگران و صاحبنظران بررسی شود.
وی افزود: به درستی نمی دانیم نخستین زمانی که مردمان این سرزمین آواهای طبیعی را با نغمات ملکوتی هستی همراه ساختند کی بود و نخستین باری که سروده های مذهبی خوانده شد در کدام معبد و یا کدام قسمت از کشور عزیزمان بوده است. اما در هرصورت 'ساز' و 'موسیقی' در زمانه ای که هنوز ابزارهای کنونی اطلاع رسانی در جامعه بشری تولد نیافته بود، به عنوان یکی از هنرهای نخستین بشری برای اعلام اوقات روز در خدمت مردم بوده است.
مقوم یاد آور شد: ماه رمضان و اعلام وقت سحر و شامگاه به مردم، از جمله این اوقات بود که برای مردم ایران اهمیت والایی را در میان سایر ماه های سال داشته است. 
او اضافه کرد: مردم در این روزگاران از میان افراد جوامع کوچک خود اشخاصی را برای اطلاع رسانی از هنگام سحر و شامگاهان انتخاب می کردند و آنان نیز با استفاده از سازهای مرسوم درآن مناطق با آیات و مناجات ها مردم را از وقت سحر آگاه می کردند.
مدرس 62 ساله موسیقی افزود: این کار تا دوران معاصر نیز ادامه یافت و در تهران افرادی از میان 'آژان'ها به دستور نظمیه انتخاب شده و با طبل و دهل وقت سحر را به مردم اعلام می کردند.
وی از 'کرنا'،'نقاره'،'طبل' و 'دهل' به عنوان سازهایی نام برد که نه تنها در ایام ماه رمضان بلکه در طول سال نیز استفاده می شدند.
نویسنده کتاب 'موسیقی ترانه هستی' با اشاره به اینکه 'نقاره زنی' از جمله آیین های کهن ایرانی است که هنگام طلوع خورشید و رسیدن به هنگام سحر انجام می شد، افزود: با آمدن اسلام به ایران هنر نقاره زنی جلوه زیبایی یافت و در زمان سحر و افطار ماه رمضان در خدمت دین درآمده و به هنر آیینی تبدیل شد، تا جایی که پاره ای از مناطق ایران، این کار به شکلی وقفی در آمده است.
او ادامه داد: در این دوران نیز در شهر طبس نقاره زنی به صورت اوقافی انجام می شود و علاوه برآن در آستان حرم مطهر رضوی نیز گونه ای دیگر از این هنر دیرینه دیده می شود. 
مقوم افزود: نوعی ارکستر کهن با ترکیب سازهای کوبه ای و بادی نیز وجود داشت که دارای قوانین خاص خود، با عنوان 'نوبت'بود و نواختن آن بر اساس 'دور'اجرا می شد و هنوز هم در بعضی از مناطق ایران مرسوم است.
سید احمد وکیلیان پژوهشگر و مدیر مسوول فصلنامه 'فرهنگ مردم' می گوید: تا زمانی که پای رادیو و تلویزیون به ایران باز نشده بود، مردم با پشتوانه فرهنگی نیاکان خود، به روش های گوناگون، اطلاع رسانی می کردند از جمله در ماه رمضان از همان آغاز، رویت هلال ماه را با اذان و کوبیدن طبل و نقاره و نواختن شیپور، به آگاهی مردم می رساندند.
وی می افزاید: کودکان و نوجوانان نیز در این شب ها با خواندن ترانه های شاد از قبیل 'هوم بابایی'، 'الله در رمضونی'، 'الم ترانی' و'گره گشو'نوید آمدن ماه رمضان را می دادند و از هدایای بزرگ ترها برخوردار می شدند. بعضی وقت ها نیز با شیطنت خاص خود با ترانه های طنزآمیز به روزه خواران هشدار می دادند و بدین وسیله موجی از شادی در تمام شهرها و آبادی ها برپا می شد. 
او افزود: تلاوت قرآن کریم با صوت و آهنگ خوش و خواندن اشعار مذهبی و ترانه های شادی آفرین در این ماه پر برکت، سبب شکل گیری نوعی موسیقی مذهبی و آیینی شده بود که در هر منطقه با توجه به فرهنگ و زبان همان منطقه جلوه خاصی داشت.
وکیلیان یاد آور شد: در کرانه های خلیج فارس، دم سحری با نواختن دمام و سرودن ترانه، در سیستان، سحری خواندن دهلک، در یزد با نواختن نقاره، در تهران با طبل و شیپور 'ورچین ورچین' و مجلس سخنوری و شعر خوانی، در فارس به ویژه عشایر با کرنا و دهل، در آذربایجان عاشیق ها با نواختن تار و خواندن حماسه مذهبی، در بین کردها و لرها با تنبور و دوتار و در بسیاری از روستا ها جارچیان با کوبیدن حلب و جارکشیدن و حمامی ها با به صدا درآوردن بوق حمام، روزه داران را برای انجام فرایض دینی فرا می خواندند. 
این پژوهشگر ادامه داد: شب های قدر هم با ثنا و دعا و تلاوت قرآن و مراثی و نوحه در سوگ مولای متقیان (ع) جذبه ای خاص داشت و شب های پایانی ماه مبارک با اشعار الوداعی، مراسم خدا حافظی و وداع برپا می شد.
وی گفت: با رسیدن عید فطر، روزه داران با برپایی جشن و سرور و نواختن دف و چنگ وبرپایی نماز شکرانه عید در سماع ربانی و ضیافت الهی حضور می یافتند و پاداش خویش را از پروردگار عالمیان دریافت می کردند.
برخی از کارشناسان و پژوهشگران می گویند که با ظهور رسانه های مدرن، این فرهنگ دیرپا از گردونه خارج شده و به تدریج به دست فراموشی سپرده شد، حالیا با تشکیل دهکده جهانی و فرهنگ یکنواخت معلوم نیست چه بر سر آداب و رسوم ملت ها می آید.
هوشنگ جاوید نویسنده و پژوهشگر موسیقی در مورد 'سحر خوانی در رمضان'می گوید:ایرانیان مسلمان بنا بر یک رسم کهن در هنگام سحر، یک ساعت به اذان مانده، به بام خانه خود رفته یا در بسیاری از جاها در گلدسته مسجد، مناجات سحر را با آداب خاصی می خواندند.
وی می افزاید: مضمونی که در اشعار انتخابی آنان می آمد، استقبال از رسیدن چنین ماه پر برکتی را می رساند که بسیار جذاب و دلنشین بود اما مهمتر از همه در شروع این مناجات و دعوت مردم به فرستادن صلوات بود. در برخی از نقاط به این افراد 'چاووش سحری' می گفتند و همواره شعر شاعران ایران توسط آنان قرائت می شد.
جاوید در مورد آیین آواها و نواهای 'بیدار سازی' می افزاید: ایرانیان برای به موقع بیدار کردن مومنین در گذشته تمهیدات گوناگون و زیبایی اندیشیده بودند که زیبا ترین شکل آن، بهره گیری از تنوع موسیقایی بود و هر منطقه بسته به باورهای خاص قومی قبیله ای و عرفی، به شکلی زیبا آن را انجام می دادند.
افراد خوش صدا به حسب وظیفه ای که میراث اجدادی شان بود به حسب تکلیفی که برخود واجب می دانستند یک یا دو ساعت به اذان مانده مناجات زیبایی را که اغلب منتخبی از اشعار پارسی بود، بر بام خانه هایشان با نواهای خوش اجرا می کردند، مردم با این آوازها بیدار شده و به تدارک سفره سحری می پرداختند.
این نغمات در هر منطقه نام خاصی داشت که 'مناجات خوانی'،'مناجات سحری'،'شب خوانی رمضان' ، 'سحرآوازی ' و غیره از آن جمله بود.
او گفت: حسن مصطفی پور نوازنده دوزله در مهاباد، عبدالله شریعتی نوازنده سرنا در سنندج، گنجعلی سلمانی زاده نوازنده کرنا در ایل قشقایی، علی مهدی پور نوازنده کرنا وسرنا، کاکاخان در فارس و مرحوم شاهمیرزاد مرادی نوازنده سرنا در درود لرستان، از استادان به نام کشورمان هستند که نوای سحری را با مهارت به اجرا در می آورند اما اکنون ردی و نشانی از نوای رمضان آنان به گوش نمی رسد.
نویسنده کتاب ' آشنایی با موسیقی مناطق و نواحی ایران' می افزید: دهل زنی (نقاره زنی) نیز از جمله برنامه هایی بوده است که همه روز در دو نوبت سحر و افطار و هر بار به مدت ده دقیقه تا یک ربع ساعت اجرا می شد. این موسیقی که با ضرباهنگ خاصی اجرا می شد، زمان باقی مانده تا وقت دعا و اذان سحر را اعلام می کرد و در انتها یک بخش کوتاه داشت که ریتم آن به هم ریخته بود و مردم با شنیدن آن متوجه می شدند که زمان کوتاهی به اذان مانده است. این موسیقی در مازندران 'پیشنمازی' و در کردستان 'آوروغان' نام داشت. 
جاوید یاد آور شد: نواختن دهل و نقاره در زمان اذان صبح و اذان مغرب در نقاره خانه ها و یا مکان های خاصی صورت می گرفت و پس از اجرای این موسیقی، توپ خاصی به نام زنبورک (شمخال) به صدا در می آمد.
نویسنده کتاب 'آخرین خنیاگر' گفت: در شب نوزدهم تا بیست و سوم ماه رمضان، تغییرات زیبایی در نغمه ها و منظوم های شعری پدید می آید و حزن و اندوه و حالت تضرع در آن فزونی می یابد.
وی از رواج مرثیه خوانی ویژه مولا علی(ع) در این شب ها خبرداد و افزود: به همین سبب از لحاظ تنوع نغمگی دارای اقسام خاصی می شد که امروز فقط در مناطقی چون یزد، اصفهان، خراسان، کرمانشاه، مرکزی و شهرری می توان شاهد نمونه هایی از آن بود.
او گفت: مقتل سرایی یا مقتل خوانی از زمان شهادت امیر مومنان حضرت علی (ع) آغاز شد و 'اصبغ ابن نباته' نخستین کسی بود که بر این امر اهتمام ورزید گرچه که بیش از آن در مرگ عثمان نیز مقتل سروده اند اما اوج رواج آن از زمان شهادت حضرت علی (ع) آغاز شده است. 
نویسنده کتاب 'موسیقی-رسانه' افزود: در روز عید فطر نیز مجالس شادی برپا می شد و اغلب به صورت 'ریزه خوانی' چند تن از خوش صدایان قوم یا خانواده، اشعاری را به شادیانه فرار رسیدن عید فطر می خواندند که در اصطلاح به آن 'قطره خوانی' می گفتند.
برچسب ها: رمضان
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: