روایتی از غروب تا طلوع آفتاب در خیابانهای پایتخت؛
زندگی شبانه پایتخت ایران که رسماً زندگی شبانه ندارد!
نتایج این مطالعه که قاهره (مصر)، منته ویدئو (اروگوئه) و بیروت (لبنان) را در صدر نشاند و به نیویورک (آمریکا) که مشهور است به شهری که هرگز نمیخوابد، رتبه 32 را داد، به صورت گستردهای در رسانههای غربی از جمله بی بی سی، رویترز و گاردین منتشر شد. تهران البته سهمی از لیست شهر 24 ساعته ندارد.
پایتخت ایران یکی از معدود ـ و به تعبیری ـ شاید تنها پایتخت بزرگ جهان با چنین وسعت جغرافیایی و جمعیتی است که فاقد زندگی شبانه است و از نیمه شب، کاملاً تعطیل میشود اما تعطیلی اجباری بزرگترین کلان شهر خاورمیانه در هر نیمهشب، به شکل غیررسمی زندگی شبانه، تفریح شبانه و حتی فرهنگ غیررسمی شبگردی برقرار است و حتی برخی چهرههای سرشناس فرهنگی نیز در میان شبگردان هستند؛ چهرههایی که دوست ندارند از آنها نامی برده شود.
به گزارش تابناک فرهنگی به نقل از «تابناک»؛ «شب کمنظیری بود. خواننده عزیز! از آن شبها که فقط در شور شباب ممکن است. آسمان به قدری پرستاره و روشن بود که وقتی به آن نگاه میکردی، بیاختیار میپرسیدی آیا ممکن است چنین آسمانی این همه آدمهای بدخلق و بوالهوس زیر چادر خود داشته باشد؟» دایستافسکی، شبهای سن پترزبورگ را از زبان قهرمان بینام و نشان داستان «شبهای روشن» اینگونه توصیف میکند.
آسمان تهران اما ستاره ندارد. روشنیاش از چراغهای بسیاری است که سر تا سر شهر را احاطه کردهاند. چراغ خانهها، خیابانها، رستورانها، بیمارستانها، ماشینها، از دم غروب تا نیمههای شب اوج چراغباران است و بعد از آن یک به یک از تعداد چراغها و آدمهای توی خیابان کم میشود. هر قدر که اوایل شب زندگی از درودیوار پایتخت میبارد، پس از نیمه شب انگار چهره عوض میکند.
لباس دیگری میپوشد و باز به صحنه برمیگردد و اگر قید خواب را بزنید نوبت دوم این نمایش را میبینید. در مطالعهای که توسط شبکه اجتماعی «بادو» در سال 2011 انجام شد، شهرهای دنیا به ترتیب دسته بندی شدند. مبنای دسته بندی؟ کدام شهرها بیشتر به مفهوم شهر 24 ساعته نزدیک هستند.
نتایج این مطالعه که قاهره (مصر)، منته ویدئو (اروگوئه) و بیروت (لبنان) را در صدر نشاند و به نیویورک (آمریکا) که مشهور است به شهری که هرگز نمیخوابد، رتبه 32 را داد، به صورت گستردهای در رسانههای غربی از جمله بی بی سی، رویترز و گاردین منتشر شد. تهران البته سهمی از لیست شهر 24 ساعته ندارد.
آن گونه که اعتماد در ویژه نامه نوروزیاش روایت کرده است، با برقرار شدن ساعت اجباری تعطیلی مغازهها و مراکز خرید، این شهر را میتوان از لیست شهرهای همیشه بیدار خط زد؛ اما مانند بسیاری از موضوعات دیگر، همیشه یک روی غیررسمی هم برای قوانین و مقررات وجود دارد. کسی که شهر را بشناسد، ساعت 2 نیمهشب هم میتواند چای و خوراکی پیدا کند، گاهی بعد از ساعت 12 شب میتواند لباس هم بخرد. تهران غیررسمی یک چشمش خواب است و یک چشمش بیدار.
بام تهران؛ نورهای در غبار
«اتوبوسها امشب نیستند» با جواب کوتاه نگهبان اتاقک ورودی، آنهایی که آمدهاند جمعه شبشان را با نگاه از بالا به پایین به شر بگذرانند، باید قدمزنان راهی شوند. هوا برای روزهای نیمه زمستان سرد نیست. تنها پیاده روی آرام و طولانی به سرما فرصت میدهد که نرم نرمک بخزد زیر پوست. سرما که به سرانگشتان رسید یعنی رسیدهای. راهپیمانان بام تهران روی نیمکتهای اندک محوطه انتهایی مسیر جا خوش میکنند، به حصار کوتاه لب بام تکیه میزنند یا میایستند به تماشای روشنیهای شهر که در زیر پرده گرد و غبار چندان جلایی ندارند.
برای دیدن چراغهای برج میلاد هم باید کمی جست و جو کرد. کثیفی شناور در هوا اما همانقدر که بخشی از روزهای پایتخت شده، به عنوان بخشی از منظره شهر انگار به رسمیت شناخته میشود. جنب و جوش بام خودش را از تک و تا نمیاندازد. بخار از کاسههای کوچک آش رشته به هوا میرود؛ بازار عکسهای پشت به تهران و رو به دوربین گرم است و یک گروه پسر نوجوان سعی میکنند خودشان و تهران را توی قاب سلفی جا بدهند. زوجها بیاعتنا به جمعیت پشت سر، رو به روشنایی نشستهاند.
کمی قبلتر از محوطه انتهای بام، قیل و قال از جنس دیگری است. از جنس توپ و جیغ و هیجان. جوانهای همسن دور هم جمع شدهاند که ساعتی در فضای باز برگردند به کودکی... در راه برگشت، سرما دیگر در سرانگشتان جاخوش کرده، یک عده راه برگشتن پیش میگیرند و جاده مارپیچ را میروند به سمت پایین و عدهای تازه اول راهند برای بالا آمدن. آنها که برمیگردند جای خودشان را میدهند به تازه واردان تا بروند و فریفته روشنی و کمی سکوت شوند.