انتشار: ۰۹:۴۶ - ۰۴ بهمن ۱۳۹۴

بالاخره اتفاق افتاد؛ بالاخره همان شرایط تاریخی که بسیاری از روشنفکران معاصر جای خالیش را«در عرصه موسیقی ایران» بارها تذکر داده بودند به وجود آمد تا شاهد آغاز دوره ای جدید برای موسیقی کشورمان باشیم. دوره ای که در آن قرار است بر سر مطالبات صنفی و حتی مباحث هنری گفتگوی رسمی در عرصه های عمومی تر شکل بگیرد؛ دوره ای که می توان آن را «آغاز دوران دیالوگ در موسیقی ایران» نام گذاری کرد.

این روزها گفتگو پیرامون مشکلات و ابهامات صنفی اهالی موسیقی و به ویژه در مورد مسائل خانه موسیقی رنگ و بویی دیگر گرفته است؛ رنگ و بویی که گاه به دلیل شکل گرفتن دیالوگ هایی محترمانه بر سر مطالبات صنفی باعث دلگرمی می شود و گاه به دلیل رعایت نکردن قواعد اولیه دیالوگ و به کار بردن ادبیاتی ناخوشایند موجب دلسردی می شود.

از اهالی موسیقی چه کسی است که نداند بنا به دلایل متعدد و مختلف تاریخی اقلیمی، کمترین میزان دیالوگ در مورد مطالبات صنفی و مباحث هنری، بین «موزیسین ها با موزیسین ها» و «موزیسین ها با حاکمیت» در عرصه عمومی جریان داشته است؟ این یک روند تثبیت شده تاریخی است که تا به این مقطع زمانی همواره جریان داشته؛ اما به نظر می رسد شرایط امروز جامعه موسیقی به گونه ای در حال تغییر است که آرام آرام«موزیسین های ایرانی» کنش های متفاوت تر و یا بهتر است بگوییم واکنش های متفاوت تری از گذشته را دارند بروز می دهند. 

بدون اغراق همه ما اهالی موسیقی می دانیم که موزیسین ها از پایین ترین سطح هنری گرفته تا بالاترین سطح آن، به ندرت حاضر شده اند در عرصه های عمومی تر و رسمی تر درباره مطالبات صنفی و یا مباحث جدی هنری شان، با هم صنف هایشان و یا با مسئولان دولتی و قانون گذاران از تریبون های رسمی سخن بگویند و اصطلاحا دیالوگی رسمی داشته باشند. 

مهمترین دلیل چنین رویه ای نیز واهمه از هزینه های مترتب در این زمینه است که باعث شده همواره سنتی ترین شکل مناسبات در مجامع هنری، در جامعه موسیقی وجود داشته باشد. شرح اینکه ریشه های تاریخی چنین رویکردی کجاست و چرا اینگونه شده در این مقال نمی گنجد و هدف این مطلب نیز پرداختن به آن نیست. اما اینکه فضای به وجود آمده امروز آیا به نفع اهالی موسیقی است یا نه می بایست به دقت مورد ارزیابی قرار گیرد.

امروز به نظر می رسد شرایط جامعه موسیقی به طور کلی در حال تغییر است؛ از محمدرضا شجریان و حسین علیزاده و داریوش طلایی و کامبیز روشن روان و ساسان فاطمی و حمیدرضا نوربخش و محمدسعید شریفیان و بسیاری از موزیسین های نسل های قبل گرفته تا طیف گسترده ای از موزیسین های جوان تر مانند علی قمصری و شروین مهاجر و مانی جعفرزاده و امیرعباس ستایشگر و برادران پورناظری و علیرضا جواهری و رامتین غفاری و خیلی های دیگر این روزها در عرصه های عمومی درباره مطالبات صنفی و انتظاراتشان سخن می گویند مصاحبه می کنند و یادداشت می نویسند. 

یعنی طیف های مختلف جامعه موسیقی درباره مطالباتشان از دفتر موسیقی، معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما، خانه موسیقی، سایر نهادهای مسئول و حتی از خود بدنه موسیقی ایران صحبت می کنند. چنین رویه ای با این گستردگی که امروز شاهد آن هستیم چه در قبل از انقلاب و چه بعد از آن هرگز در جامعه موسیقی وجود نداشته است.

تا اوایل امسال یعنی بهار 1394 اکثریت جامعه موسیقی بیشتر با گلایه های در گوشی در محافل خودمانی که همراه با نا امیدی های بی پایانی بود، نارضایتی های خود را از مسائل مختلف صنفی شان بروز می دادند و کمتر حاضر به مطرح کردن چنین مسائلی در عرصه های عمومی تر مانند رسانه ها و یا نشست های خبری می شدند. تنها عده ای انگشت شمار از جامعه موسیقی بودند که بی پرواتر از بقیه، هر از چند گاهی لب به انتقاد در عرصه های عمومی تر می گشودند که البته به همین میزان نیز حرف هایشان کمتر شنیده می شد و اثر چندان مهمی هم نمی گذاشت. 

حوزه نقد موسیقی نیز بنا به همان دلایل تاریخی نا گفته، بسیار کم رمق و بی فروغ بود و کمتر کسی زیر بار می رفت به نقد و بررسی جدی فعالیت های هنری موزیسین ها بپردازد. البته در سال های قبل تر معدود نشست هایی با موضوع بررسی چند آلبوم موسیقی برگزار شده بود که نشان می داد این تمام جسارت جامعه موسیقی برای پذیرش مسئله نقد است. 

این روند در بهار امسال کمی دستخوش تغییر شد؛ یعنی درست از زمانی که برخی نشست های نقد و بررسی مسائل و مشکلات اصلی جامعه موسیقی توسط جمع های مختلفی از موزیسین ها و روزنامه نگاران شکل گرفت. درست از این زمان بود که اهالی موسیقی در حوزه های مختلفی چون «ماجرای لغو کنسرتها»، «حرمت و حلیت موسیقی»، «وضعیت موسیقی در صدا و سیما»، «نحوی صدور مجوزهای  کنسرت ها و آلبوم ها»، «عملکرد خانه موسیقی» و برخی مسائل دیگر به طور صریح و شفاف سئوالاتشان را مطرح کردند. 

هر چند در ابتدای امر تعداد کسانی که برای حضور در چنین نشست هایی، دعوت برگزار کنندگان را قبول می کردند بسیار اندک بودند، و اکثر موزیسین هایی که دعوت می شدند همچنان با واهمه از هزینه های احتمالی مطرح کردن چنین مباحثی، از حضور در این نشست ها شانه خالی می کردند، اما به مرور با برگزاری چنین نشست هایی ترس های دایی جان ناپلئونی اکثریت جامعه موسیقی نیز فروکش کرد. 

به طور ویژه، در خصوص مسئله بسیار مهمی چون خانه موسیقی، بالاخره اهالی موسیقی دست از استراتژی قهری خود کشیدند و به جای قهر با نهادی که با آن مشکل داشتند رویه مشارکت جویانه ای را در پیش گرفتند و سعی در برقراری دیالوگ با دست اندرکاران این نهاد صنفی کردند.
هر چند این حرکت جمعی اولیه اهالی موسیقی با نقص های فراوانی همراه بود و ایرادات بسیاری نیز داشت اما در واقع این اولین مشق جمعی جامعه ای محسوب می شد که پیش از این نه جسارت پرسش و پاسخ با اساتید خود را داشت و نه جرات سئوال از مسئولان فرهنگی کشورمان را. 

بعدها با نزدیک شدن به جشنواره موسیقی فجر،  میزان مشارکت اهالی موسیقی و اظهار نظرهای آنها نیز به نسبت سال های گذشته درباره این جشنواره بیشتر شد. بسیاری از مسائلی که در سال های گذشته هیچ واکنشی را در اهالی موسیقی بر نمی انگیخت اکنون با سئوالات جدی مواجه می شود. جدا از هر قضاوتی در مورد درستی یا غلطی سئوالات و مطالب مطرح شده باید گفت به ذات چنین اتفاقی می تواند بسیار مبارک باشد. 

جامعه موسیقی که تا یک سال قبل با عینک بد بینی و نا امیدی به بسیاری از مسائل پیرامونی خود می نگریست اکنون سعی در مشارکت برای بهبود اوضاع موسیقی ایران دارد؛ حالا همین«جامعه قهر کرده دیروز» نسبت به اتفاقات و شرایط و مسائل روز موسیقی ایران نقد دارد و واکنش نشان می دهد؛ و این یعنی امید به بهبود شرایط. 

در این میان گاه تند روی هایی نیز اتفاق می افتد؛ گاه لج و لجبازی های شخصی نیز دیده می شود؛ گاه اشتباهاتی نیز روی می دهد که همه اینها با توجه به کم تجربه بودن جامعه موسیقی در این عرصه قابل درک است و باید توسط خود اهالی موسیقی آرام آرام اصلاح شود.   

تقریبا اکثریت کسانی که در این پروسه سئوال می کنند و مورد سئوال واقع می شوند نیتشان سامان دادن به وضعیت موسیقی ایران است و این نقطه اصلی و مشترکی است که می تواند بسیار ارزشمند باشد. اگر به قواعد دیالوگ در جوامع مدنی اعتقاد داشته باشیم یعنی توان تحمل نظرات مخالف خود را بالا ببریم و اصرار بر تکرار اشتباهاتمان نکنیم این فضای به وجود آمده می تواند بسیار مبارک و شیرین باشد. این فضا می تواند« آغاز دوران دیالوگ در موسیقی ایران» باشد.

نویسنده: سعید اداک
سرویس موسیقی تابناک فرهنگی











ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: