انتشار: ۱۱:۵۸ - ۲۰ دی ۱۳۹۴
رام می‌گوید: شاید باید به نوعی کار کرد که اکثریت دوست داشته باشند و پول زیادی نصیب‌مان شود اما واقعیتش این است که من این کار را بلد نیستم. من نمی‌توانم موسیقی پاپ که عامه مردم را بیشتر جذب می‌کند؛ بزنم.

به گزارش تابناک فرهنگی ، کینگ رام و سجاد افشاریان برای دومین‌بار تصمیم گرفتند با همکاری یکدیگر؛ اجرایی را با نام «اسکارلت دهه شصت» روی صحنه ببرند اما این‌بار برای اجرا زمان بیشتری گذاشته شده و گروه هدفمندتر جلو رفته است. علاوه بر این، رام با گروه کامل خود روی صحنه ظاهر می‌شود و این برای اولین بار اتفاق می‌افتد.
سجاد افشاریان بسیاری از اشعار موسیقی‌های رام را سروده و این همکاری‌ها ترکیب هماهنگی ساخته که به واسطه آن می‌توانند در یک فضای ذهنی مشترک با یکدیگر کار کنند. به نظر می‌رسد اجرای جدید این دو؛ مورد استقبال مخاطبان نیز قرار گرفته است و اجرای این اثر دوباره برای سه سانس در این هفته تمدید شده.

به بهانه‌ی اجرای «اسکارلت دهه شصت»؛ گفت‌وگویی با رام داشتیم که در ادامه می‌خوانید.
چه شد که تصمیم گرفتید دوباره با سجاد افشاریان اجرای تازه‌ای را روی صحنه بیاورید؟ در این اجرا قصد دارید چه چیزی را روایت کنید؟  
سال گذشته با وجود وقت کمی که داشتیم؛ توانستیم کار پرهیجان و جالبی را با تمام عیب و ایرادهایش روی صحنه ببریم اما برای این پروژه تلاش کردیم وقت بیشتری بگذاریم. در این اجرا علاوه بر اینکه با گروه کامل روی صحنه می‌آییم، سه داستان و یک شعر از سجاد افشاریان روایت می‌شود که هر داستان برای یک دهه است. «اسکارلت دهه شصت» هم یک مجموعه شعر از سجاد افشاریان است که به زودی منتشر خواهد شد.
در این اجرا تلاش کردم علاوه بر موسیقی‌هایی که مردم خیلی با آن‌ها خاطره دارند مثل «شکارچی» و «آخرین والس»، کارهای متفاوت و شنیده نشده‌ای را هم آماده کنم. فضایی که من و سجاد در آن با هم فعالیت می‌کنیم خیلی شبیه یکدیگر است و داستان‌های عاشقانه، غمگین یا حتی درام‌های فانتزی خیلی در کار ما شنیده می‌شود. من همیشه تلاش می‌کنم بیش از هر چیز تجربیات خودم را در موسیقی به کار ببرم چون فکر می‌کنم مخاطب هم به راحتی می‌تواند حس مرا درک کند و ارتباط بیشتری با آن برقرار می‌کند.
ما در همکاری‌های جدیدمان تلاش کردیم روایتی صادقانه از عشق، اجتماع و مسائل دیگر داشته باشیم. این اجرا بیش از هر چیز می‌تواند برای ما دهه شصتی‌ها جالب باشد. فکر می‌کنم زندگی ما دهه شصتی‌ها خیلی عجیب بوده و در واقع میان یک دنیای مدرن و سنتی قرار گرفتیم. در این شرایط ذهنیت من و سجاد خیلی به هم نزدیک است و همین باعث می‌شود به سرعت کارمان پیش برود.
یعنی فکر می‌کنی این اجرا صرفا وابسته به تجربیات شخصی خودتان هست؟
اسکارلتِ فیلم «بر باد رفته» با تجربیات تلخ و شکست عشقی خود خیلی به زندگی ما مرتبط است. البته لزوما برای دهه شصتی‌ها نیست اما ما سعی می‌کنیم از این اتفاق با دیگران هم پیوندی ایجاد کنیم. ما صرفا روایتگر آنچه گذشت، هستیم. فکر می‌کنم نسل جدید خیلی باهوش‌تر از ماست و واقعا اعتقاد دارم که دنیا را می‌توان به قبل و بعد از آمدن اینترنت تقسیم کرد.

برنامه‌ای برای انتشار کارهای پیشین یا جدیدتان دارید؟  
اجرای مشترک سال گذشته با سجاد افشاریان با عنوان «صد سال پیش از تنهایی» در قالب یک سی دی و دی وی دی منتشر می‌شود که شامل بخش صوتی و تصویری است. برای اجرای «اسکارلت دهه شصت» هم چنین برنامه‌ای را درنظر داریم و می‌خواهیم آن را منتشر کنیم.
من سال گذشته یک آلبوم هم ضبط کردم که از آن راضی نبودم و آن را کاملا کنار گذاشتم. من بزرگترین منتقد خودم هستم و همیشه خودم را نقد می‌کنم. وقتی کار را از اول شروع کردم به آثاری رسیدم که خیلی هیجان‌انگیزتر هستند. علاوه بر آن، این گروهى که دور هم جمع شده‌ایم، به صدادهی مورد نظرم رسیده اما واقعا جمع کردن یک گروه با تفاوت‌های سلیقه‌ای مختلف، کار بسیار سختی است.
 به‌نظر می‌رسد شما و گروهتان در موسیقی خاص خود به یک بیان شخصی رسیده‌اید. چگونه به این سمت حرکت کردید؟
من همیشه دوست داشتم موسیقیِ به روز بنویسم تا خیلی کلیشه‌ای و تبلیغاتی نباشد. من حرف دلم را می‌زنم؛ ممکن است حرفم درباره یک گربه پشت پنجره باشد که اعصابم را خورد می‌کند یا یک موضوع عاشقانه اما همیشه با خودم صادق بوده‌ام و کاری کرده‌ام که به آن اعتقاد دارم. شاید خیلی مواقع شکست خوردم چون حاضر نشدم موسیقی کلیشه‌ای و عامه‌پسند کار کنم. درواقع آنقدر موسیقی تکراری شنیدم که با خودم گفتم واقعا می‌توانم این کار را بهتر انجام دهم. موسیقی پاپ ایران به قدری تکراری‌شده که من صدای خواننده‌ها را از هم تشخیص نمی‌دهم. می‌توان به این آثار، موسیقی کارخانه‌ای گفت چون انگار همه‌ی این موسیقی‌ها از یک کارخانه بیرون می‌آیند.
همیشه یکی از بزرگترین دغدغه‌هایم این است که سی، چهل سال بعد، قهرمان‌های موسیقی ما چه کسانی هستند؟ خیلی وقت‌ها نمی‌شود آگاهانه کاری کرد که مردم هم دوست داشته باشند. به عنوان کسی که کارم خلق کردن است، باید آنچه فکر می‌کنم درست است را انجام دهم و اجازه دهم تاریخ درباره من که چقدر کارم خوب یا بد بوده؛ قضاوت کند.

اصلا چه شد که وارد جریان موسیقی شدید و توانستید به سرعت مخاطب پیدا کنید؟
من سربازی را سال ٧٩ در پادگان جی گذراندم و یکی از دوستانم (کامی) را دیدم که درامز می‌زد و یک نفر (پویا) دیگر گیتار الکتریک می‌زد. آن‌ها به دنبال خواننده بودند و چون من خیلی خوب انگلیسی حرف می‌زدم، شروع به خواندن با آنها کردم. از اول مطمئن بودم شغل اداری و معمولی نمی‌خواهم و می‌دانستم که به سمت هنر خواهم رفت. حتی گیتار زدنم هم اتفاقی پیش آمد. گروه گیتاریست می‌خواست و با خودم گفتم گیتار هم یاد بگیرم چون کسی نمی‌توانست با سلیقه‌ای که من می‌خواهم گیتار بزند. یک روز کاملا اتفاقی همان دوستم پویا سفری به کیش داشت و گیتارش خانه من جا ماند. من هم شروع به تمرین گیتار کردم و توانستم آن را یاد بگیرم.
وقتی اولین گروهمان را تشکیل دادیم متوجه شدم چیزی که تمام زندگی‌ام است را کشف کرده‌ام. من خودم را در یک ژانر موسیقی محدود نمی‌کنم، سلیقه گسترده‌اى دارم چون فکر می‌کنم خیلی دید وسیع‌تری به من می‌دهد.
فکر می‌کنید جریان موسیقی راک همچنان در کشور ما زنده است؟
در همان سال‌ها که من کارم را شروع کردم گروه‌هایی مثل «اوهام» و «سرخس» و کاوه یغمایی هم بودند. ما هم تازه کارمان را شروع کرده بودیم اما واقعا نزدیک به 15 سال از موسیقی جهان عقب بودیم. خوشبختانه در طول زمان سلیقه‌ها وسیع‌تر شد و موسیقی‌ها پخته‌تر شدند. متاسفانه مردم کمتر موسیقى خوب می‌شنوند. اگر مردم به موسیقی خوب دسترسی داشته باشند، شاید شرایط بهتر شود اما خدا را شکر همین روزها هم شرایط امیدوارکننده‌تر شده است. می‌بینم تئاتر رفتن، گالری رفتن و ... بیشتر شده و به جز آن مردم می‌توانند با موسیقی داخلی ایران نیازهای خودشان را بر طرف کنند در صورتیکه پیشتر، اکثر موسیقی‌ها از خارج به ایران می‌آمد.

خلاء فضای آکادمیک رو چطور می‌بینید؟ این شرایط چقدر فضا را برای ورود هنرمندان تازه بسته است؟  
یکی از دوستانم که در دانشگاه مدرک سینمایی گرفته بود، یک روز پیش آقای کیارستمی رفت و گفت من مدرکم را گرفتم، حالا باید چه کار کنم که فیلمساز خوبی شوم؟ کیارستمی هم گفت برو فیلمت را بساز دیگر. این نکته بسیار مهم است که بیشتر از هر چیزی خود افراد مهم هستند. هرچند درس و تحصیل ضرر ندارد اما هر فردی باید کار خودش را بکند. موسیقی به اشخاص و نگاهشان به موسیقی مربوط است نه به مدرک و میزان تحصلاتشان در این زمینه. در موسیقی همه چیز با توجه به درونیات افراد و کاملا شخصی شکل می‌گیرد. شاید دنیای امروزی بر مبنای پول باشد. شاید باید به نوعی کار کرد که اکثریت دوست داشته باشند و پول زیادی نصیب‌مان شود اما واقعیتش این است که من این کار را بلد نیستم. من نمی‌توانم موسیقی پاپ که عامه مردم را بیشتر جذب می‌کند؛ بزنم.
هربار تلاش کردم چیزی باشم که نیستم؛ ضربه خوردم اما هر وقت با خودم صادق بودم خیلی بیشتر از آن استقبال شده است. البته واقعا هیچکس نمی‌داند چه اتفاقی در آینده می‌افتد. زمانی که قطعه «شکارچی» را ساختم واقعا تصور نمی‌کردم اینطور بین مردم محبوب شود ولی خب این اتفاق افتاد. مهم این است که در آن لحظه من در یک اتاق با خودم صادق بودم و کاری که دوست داشتم را انجام دادم.
جریانی که این روزها پی گرفتید چیست و در آینده چه فضایی را دنبال کنید؟
نمی‌توانم بگویم که چه سبکی را به طور مشخص دنبال می‌کنم. کارهای جدیدم فضای الکترونیک و امبینت‌تری دارد هرچند آلبومی که منتشر می‌شود با پارت‌های درامز و گیتار و .. است. دوست دارم تا پیر نشدم موسیقی پرهیجان‌تری بنویسم آنوقت دوران پیری پشت پیانو می‌روم و بیشتر آهنگ‌های آرام وعاشقانه می‌سازم.
امیدوارم که در آینده هم همین کار را دنبال کنم و اگر کنسرت‌ها و آلبوم‌های شخصی داشتم، تلاش می‌کنم کارهایم با تئاتر و فیلم هم پیوند بیشتری برقرار کند.  حتی دوست دارم در ایران یک فیلم موزیکال بسازم.
حرف آخر ...
من انتخاب نمی‌کنم که چه کسی موسیقی‌ام را گوش کند و فقط در این چند سال همیشه تلاش کرده‌ام بهترین کیفیتی که از دستم بر می‌آید را برای مردم آماده کنم و اجازه دهم یک تجربه متفاوت داشته باشند.
در نهایت دوست دارم آدم‌هایی که مرا نمی‌شناسند و فقط از دور می‌گویند کار رام خوب نیست، به اجرای ما بیایند و کارها را گوش کنند و بعد بگویند که کار شما بد است تا حداقل ما این کار بدمان را ادامه ندهیم. در فضای مجازی دائما مردم به یکدیگر انتقاد می‌کنند و به هم بد و بی‌راه می‌گویند. من می‌گویم واقعا اگر تمام المان‌های کار ما بی‌ارزش است یک بار بیایید و آن را ببینید و همین را به ما بگویید تا ما دیگر این موسیقی را نزنیم.
منبع : ایلنا

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: