انتشار: ۱۴:۰۰ - ۱۵ آذر ۱۳۹۴

در دوران هشت ساله احمدی نژاد و حتی دوران ریاست جمهوری خاتمی مسئله همخوانی بانوان چه در کنسرت ها و چه در انتشار آلبوم ها وجود داشت و هرگز با مخالفت جریانی خاص مواجه نشده بود؛ چرا که مصداق«مفسده» پیدا نمی کرد. رد پای همخوانی بانوان در نظام جمهوری اسلامی ایران به همان اوان پیروزی انقلاب 57 باز می گردد که گروه های کر ارکسترهای سمفونیک تهران و ارکسترهای رادیو و تلویزیون از خوانندگان زن به عنوان همخوان بهره می بردند.

جالب اینکه حتی در بسیاری از آثار مذهبی که طی این 37 سال گذشته اجرا و منتشر شده نمونه های بسیاری از گروه های آوازی با همراهی همخوان زن دیده می شود و هیچ گاه نیز مخالفت گروه یا جریانی را در پی نداشته است.

البته این رویه در یک سال و نیم اخیر به یکباره با تغییراتی همراه شده و منتقدانی دو آتشه پیدا کرده است که ظهور چنین انتقاداتی به مسئله همخوانی بانوان، آن هم با گذشت این همه سال پس از پیروزی انقلاب 57 جای سئوال و تعمق جدی دارد.

در این تغییر رویکرد یکباره، برخی افراد نقش خودخواسته و برخی دیگر نقش ناخواسته ای داشته اند و جالب تر اینکه همین گروه دوم یعنی کسانی که«ناخواسته»پایشان به این ماجرا کشیده شده نقش اصلی و محوری را در شکل گیری جریان یک سال و نیم اخیر دارند.

تاثیرگذارترین کسانی که ناخواسته در بطن این ماجرا قرار گرفتند تصمیم گیران اصلی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند که نقشی کلیدی و سرنوشت ساز برای اهالی فرهنگ و هنر دارند.

تیم مدیریتی و مشاوران علی مرادخانی در معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در کنار موفقیت های نصفه نیمه اش؛ مشکلات، اشتباهات و شائبه های زیادی در نحوی عملکردشان وجود دارد که در بسیاری مواقع سوء مدیریت این تیم به ضرر هنر و به ویژه موسیقی تمام شده است.

اصل ماجرا از آنجا آغاز می شود که جناح رقیب دولت یازدهم از یک مقطع زمانی به بعد بر اساس تحلیل هایشان دیگر علی مرادخانی را فردی صالح و مناسب برای تکیه زدن بر صندلی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نمی دانند؛ از این رو سعی در پرداختن به اشتباهات مرادخانی می کنند تا علی جنتی وادار به برکناری این مهره تاثیرگذار در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شود. اما متاسفانه جناح رقیب دولت یازدهم برای تعیین استراتژی در این زمینه به خطا می رود و به جای اینکه اشتباهات و خطاها و مشکلات جدی مدیریتی مرادخانی را سیبل کند هنر موسیقی را سیبل می کند و مورد هدف قرار می دهد.

این دوستان برای مجبور کردن علی جنتی به برکناری مرادخانی به جای اینکه به نقاط ضعف مدیریتی و اشتباهات مرادخانی که متاسفانه کم هم نیستند بپردازند توپ را به زمین هنر انداخته و برای رسیدن به هدفشان، محکمترین ضربات را به موسیقی ایران و اهالی شریف آن می زند.

وقتی سال گذشته افرادی با هدف مشهور کردن یک خواننده زن، دروغِ صدور مجوز یک آلبوم تکخوانی زن را با عنوان«تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» در فضای عمومی نشر دادند جناح رقیب دولت یازدهم آنقدر دستپاچه عمل کرد که بدون تحقیق و حتی یکبار گوش دادن این اثر به سرعت پای مراجع معظم تقلید و همچنین مجلس را به این موضوع باز کردند. در صورتی که در تمام قطعات این آلبوم صدای خواننده زن و خواننده مرد به صورت همخوانی شنیده می شود و به طور مطلق هیچ تکخوانی اتفاق نیفتاده است.

همخوانی بانوان طبق آئین نامه صدور مجوز آلبوم های موسیقی که در دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود دارد هیچ منع قانونی ندارد. لیست بلند بالایی از این گونه آلبوم ها نیز در دوره صدارت وزرایی چون محمدحسین صفار هرندی، سید محمد حسینی و حتی وزرای دولت اصلاحات و قبلتر از آن نیز وجود دارد که قابل استناد و بررسی است.

نکته عجیب تر اینکه وقتی چنین اتفاقاتی تکرار می شود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به جای دفاع از قوانین اجرایی این وزارتخانه دست به اقدامات سئوال بر انگیز دیگری می زند که از آن جمله می توان به حذف کلی«همخوانی بانوان» به هر شکلش اشاره کرد که طی آن به بسیاری از آلبوم هایی که برای دریافت مجوز انتشار به دفتر موسیقی فرستاده می شوند صرفا به دلیل داشتن همخوانی بانوان مجوز داده نمی شود؛ یعنی این آلبوم ها پس فرستاده می شوند تا بخش مربوط به همخوانی بانوان از آن حذف شود.

دوستانی که با هر نیتی قصد پر رنگ کردن اشتباهات و خطاهای معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را دارند بدانند که به بی راهه می روند و با تکرار موارد مشابه اینچنینی فقط موسیقی را به مسلخ می برند.

برای مثال وقتی اوایل محرم الحرام امسال یعنی چند هفته قبل اپرای عاشورا ساخته بهزاد عبدی توسط ارکستر سمفونیک تهران در تالار وحدت به روی صحنه می رود به بخاطر مرثیه خوانی یک زن در رسای امام حسین(ع) باز هم بدون مطالعه پای بسیاری از علمای معظم و البته نمایندگان مجلس به میان آمد.

این دوستان از یاد نبرند که قطعه لالایی حضرت علی اصغر که در تیتراژ پایانی سریال مختارنامه با صدای یک تکخوان زن اجرا شده و بارها و بارها در ایام محرم و صفر پخش شده از سوی علمای معظم عمل خلاف مذهبی تشخیص داده نشده است.

این دوستان احتمالا آنقدر آگاه هستند که بدانند در مناسک مذهبی مناطق مختلف کشورمان به ویژه مناطق جنوبی کشورمان مرثیه خوانی بانوان نیز در عزای امام حسین(ع) اجرا می شود و همواره با دیده احترام به آن نگریسته شده است. و باز هم حتما این دوستان به خاطر دارند که در بخشی از فیلم سینمایی«چ» ساخته ابراهیم حاتمی کیا موسیقی فیلم به همراه مرثیه خوانی یک زن بر روی کار قرار می گیرد.

اما امروز به خاطر مرثیه خوانی یک خواننده زن در اپرای عاشورا هر دو ارکستر بزرگ کشورمان با تهدید تعطیلی روبرو می شوند و البته چندی قبل هم بنا به دلایلی از ورود نوازندگان زن ارکستر سمفونیک تهران برای اجرا در جریان مسابقات کشتی جام باشگاه های جهان ممانعت به عمل آمد و در نهایت اجرای این ارکستر به راحتی لغو شد.

ارکسترهای سمفونیک و ملی هر چند با توجه ویژه حسن روحانی بالاخره بازگشایی شدند و در پی سوء مدیریت های تیم مرادخانی با تنش های بسیاری مواجه بوده و هستند اما به هر بهانه ای نباید با خطر تعطیلی و تحقیر و تهدید روبرو شوند.

تیم کنونی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اشتباهات و مسائل شائبه بر انگیز بسیاری دارد که از آن جمله می توان به«ماجرای انتخاب جنجال بر انگیز مدیر ضعیفی چون پیروز ارجمند آن هم با اعمال نظر مستقیم چند نفر خاص از دست اندرکاران خانه موسیقی»، «بازی یک سال و نیمه با فریدون شهبازیان، فرهاد فخرالدینی و منوچهر صهبایی برای رهبری ارکسترهای سمفونیک و ملی»، «دخالت های غیر کارشناسی و عجیب و غریب مشاوران مرادخانی در امور دفتر موسیقی و اتخاذ تصمیمات بدون اطلاع مدیرکل این دفتر»، «ناتوانی در ایستادن پای مجوزهای صادر شده دفتر موسیقی»، «اشتباه استراتژیک در دخالت دادن اداره اماکن نیروی انتظامی در پروسه صدور مجوز کنسرتها»، «حذف جشنواره موسیقی مقاومت و ناتوانی در برگزاری جشنواره موسیقی نواحی برای دو سال پیاپی»، «ناتوانی در مدیریت بحران هایی نظیر دروغ پردازی درباره انتشار آلبوم تکخوانی زن»، «ناتوانی در مدیریت ارکسترسمفونیک تهران و ارکستر ملی ایران به گونه ای که هر دوی این ارکسترها به دلیل عدم مدیریت مناسب مالی در مرز انحلال هستند»، «واگذاری مشکوک و سئوال بر انگیز جشنواره موسیقی فجر به افرادی چون حمیدرضا نوربخش و تهمورث پورناظری آن هم با وجود مخالفت ها و شائبه های زیادی که وجود داشته و بی پاسخ مانده» و بسیاری مسائل دیگر در حوزه موسیقی که همه اینها می تواند برای یک وزیر نیز در هر دولتی گران تمام شود چه برسد به یک معاون وزیر.

البته این موارد تمام مسائل چالش برانگیز مدیریتی تیم مرادخانی نیست؛ حال به این فهرست ماجراهای دیگری مانند خروج تابلوهای گران قیمت معاونت امور هنری به طور مخفیانه»، «سفر مخفیانه مرادخانی با چند همراه از زیر مجموعه اش به امریکا بدون ارائه هیچ گونه پاسخی به رسانه ها(اعم از رسانه های چپ و راست)» و بسیاری مسائل دیگر در حوزه مرکز هنرهای نمایشی و مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را نیز می توان به موارد اضافه کرد.

موسیقی در تمام این سال ها همواره در موضع ضعف قرار داده شده و این قطعا روا نیست که یک جناح سیاسی برای منظوری خاص به اشتباه هنر موسیقی و اهالی موسیقی را مورد ضربات شدید قرار بدهد و مدام با اخبار ناراحت کننده ای چون لغو کنسرت و غیره و غیره تن کسانی را که شرافتمندانه ایستاده اند و کار می کنند را بلرزاند.

مطلعان و کارشناسان امور هنری کشور از وضعیت سئوال بر انگیز معاونت امور هنری ارشاد و سه حوزه زیر مجموعه اش یعنی«دفتر موسیقی»، «مرکز هنرهای نمایشی» و «مرکز هنرهای تجسمی»به خوبی اطلاع دارند.

متاسفانه جناح موافق مرادخانی اصولا سعی می کند به این گونه موارد نپردازد و مطبوعات مورد حمایت این طیف نیز سکوتی سئوال بر انگیز در مقابل این سوء مدیریت ها اتخاذ کرده اند و حتی به نظر می رسد نمی توانند نقد مشفقانه و دوستانه و سازنده از معاون امور هنری دولت تدبیر و امید داشته باشند تا عملکرد دولت در این بخش قابل دفاع تر شود.

از طرف دیگر جناح رقیب نیز که حضور مرادخانی را در این پست بنا به تعابیر خودشان مورد ثواب نمی بیند به نظر می رسد عظمشان را جزم کرده اند تا مرادخانی به هر قیمتی شده از این سمت برکنار شود؛ حتی به قیمت ذبح کردن بخش مهمی از فرهنگ و هنر این مملکت یعنی موسیقی. البته هر دو طیف می دانند که رویه های غلطی در این زمینه در پیش گرفته اند که امید می رود بازنگری جدی در این باره داشته باشند.

نویسنده: سعید اداک

سرویس موسیقی تابناک فرهنگی

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: