انتشار: ۲۳:۵۰ - ۲۶ آبان ۱۳۹۴
بعد از سالها سکوت مصاحبه اختصاصی تابناک فرهنگی با دکتر احمدی افزادی:

علی ضیاء، فیتیله، فساد در سینما ، ماهواره، صدا و سیما، تابناک ... در گفتگو با رئیس دانشکده خبر

دکتر احمدی افزادی: « به نظر من اینکه شما سخت گیری زیادی نمی بینید در بحث ماهواره این روزها نسبت به گذشته این است که احتمالاً مسؤلین فرهنگی به این اجماع رسیده اند که باید این دوران را با درایت و خیلی با هماهنگی طی بکنند»
دکتر محمود احمدی افزادی را شاید به عنوان مجری برنامه گزارش 100 روزه دکتر حسن روحانی، رئیس جمهور بخاطر داشته باشید.
ایشان  پیش از این مدیر کل اخبار شبکه جام‌جم، مدیرکل ارتباطات مرکز پژوهش‌های صدا و سیما، عضو هیئت علمی دانشکده صدا و سیما ، مشاور اکبر ترکان ، مجری برنامه تلویزیونی "نگاه یک" ، «کنکاش»، «شب آفتابی» بوده است.
اما مدت هاست که دکتر احمدی افزادی را اهالی رسانه به عنوان رئیس دانشکده خبر می شناسند. شخصیتی علمی و آگاه که تجربه مندانه چه در عرصه ی علمی و چه در عرصه ی رسانه ای فعالیت دارند.
دکتر احمدی افزادی بعد از سال ها اولین مصاحبه ی اختصاصی و مفصل خود را با خبرنگار تابناک فرهنگی درباره ی بسیاری از اتفاقات روز جامعه ی فرهنگی و هنری انجام داده اند که توجه شما را به مشروح این مصاحبه جلب می نماییم:

علی ضیاء، فیتیله، فساد در سینما ، ماهواره، صدا و سیما و ... در گفتگو با رئیس دانشکده خبر



سلام، خیر مقدم عرض میکنم خدمتتان، جناب دکتر احمدی افزادی به عنوان اولین سؤال با توجه به اینکه خودتان در رسانه کار اجرا نیز انجام داده اید و با توجه به اتفاقاتی که برای علی ضیاء و برنامه فیتیله افتاد و اینکه با یک شوخی چه با قومیت چه با شخص آنها ممنوع التصویر شدند شما آستانه ی تحمل در شوخی کردن را چگونه ارزیابی میکنید؟

بسم الله الرحمن الرحیم
بنظرم می آید که داستان شوخی آقای علی ضیاء که البته من ندیده ام را باید با داستان اتفاقات برنامه فیتیله از هم تفکیک کرد.

داستان آقای ضیاء نشان می دهد که یک مجری چگونه باید در همه ی شرایط مراقب خودش باشد. به هر حال مجری وقتی که مخاطب پیدا می کند وقتی به سازمان خودش متعهد می شود و نمایندگی رسانه ی خودش را به عهده می گیرد باید در فضاهای عمومی دست کم رفتارش سنجیده تر باشد یا دقیق تر باشد؛ ضمن اینکه من بافتی که در شوخی آقای ضیاء اتفاق افتاده را یک بافت عمومی نمی دانم ، من فکر میکنم که بی اخلاقی بیشتر از سوی کسانی بود که این را گرفتند و پخش کردن من فکر میکنم که اگر قرار باشه که ما همانطور که در ادبیات خبری نقل قول خارج از بافت اجازه نداریم بکنیم یعنی اجازه نداریم بدون اینکه کل یک داستان را روایت کنیم یک بخش هایی را با گزینش گری برجسته کنیم در این اتفاق هم من فکر میکنم حداقل اجازه نداشتیم که بی مهابا وارد یک فضای شخصی بشویم و این را در فضای عمومی تسری بدهیم .

پس بنظر من دوتا اتفاق در این واقعه افتاده یکی بی احتیاطی مجری تلویزیون و دومیش هم در واقع بی اخلاقی کسانی که این را رواج دادند.

ضمن اینکه شاید در مفهوم عمومی تر دیگر این روزها هم نشود به آن خرده گرفت؛ فضای عمومی این روزها آنقدر فضای حیرت انگیز و پر سرعتی است که هیچ چیزی قابل پوشاندن نیست و هر اتفاقی خارج از چهارچوب خانه ی آدم در معرض قضاوت عمومی ممکن است قرار بگیرد.

اما درباره ی داستان فیتیله من هم اعتقاد داشتم که ابتدا شاید ما باید با تسامح بیشتری برخورد می کردیم؛ منتهی بعد که خوب دیدم این داستان را بنظرم بی دقتی خیلی افراطی بود! من البته نه در جایگاه تشخیص هستم نه اجازه دارم که قضاوت کنم درباره دیگران، اما به عنوان یک شهروند معتقدم که در واقع اتفاق حداقل پیچیده ای بود یعنی خیلی از عوامل دست به دست هم داد تا چنین شوخی ای شکل گرفت و در نهایت هم این اتفاق افتاد، بنظرم می آید ما تاوان شوخی با قومیت ها در طول سالیان گذشته را داریم می دهیم.

این اتفاق، اتفاقی نبود که یک شبِ رخ دهد، ما سالهاست که داریم با لهجه ها و با قومیت ها و نژادهای ایرانی شوخی میکنیم!

شاید در همه جای دنیا کم و بیش در جاهایی که لهجه ها و گویش های مختلف هست و با اقوام مختلف؛ چنین اتفاقاتی کم و بیش قابل پیش بینی هست، در ایالات متحده تقریباً شبیه این فضایی که ما اینجا داریم آنجا هم هست منتهی معمولاً عُرفش این است که شما وقتی که به محدوده ی یک ایالت نزدیک می شوید که یک گویش خاص دارد، شوخی ها و گویش های مربوط به آنها هم از همانجا شروع می شود.

خانم پرفسور نیکی کدی (Nikki R. Keddie) که روی فرهنگ ایرانی سالهاست کار می کند معتقد است که در ایران (البته پیش بینی اش برای 10 سال پیش است و من فکر میکنم الان به وقوع پیوسته) شوخی با لهجه ها و شوخی با اقوام دیر یا زود موجب التهابات قومی خواهد شد یا التهابات این شکلی من فکر میکنم که این اتفاق افتاد و فرق ما با ایالات متحده این است که شوخی های قومی ما در محدوده مرزهای یک ایالت یا استان متوقف نمیشه بلکه به سرعت نشر پیدا میکند در یک پهنه ی ملی و باز هم پایان نامه ی کارشناسی ارشد یک پژوهشگر علوم اجتماعی نشان می دهد که این شوخی ها یک ادواری را می گذرانند یعنی فرض بفرمائید که یک عمری دارند در یک بازه زمانی 3 یا 4 ساله گرایش به سمت شوخی با آذری زبان هاست بعد شیفت پیدا می کند به سمت لرها بعد به سمت فرض بفرمائید که کردها ... بعد یک چرخه است در ایجاد طبیعی چنین چرخه ای حتماً باید تردید کرد.

قطعاً من آن اتفاقی را که در فیتیله افتاد پشتش جز سهو هیچ چیز دیگه ای نمی بینم؛ بخصوص در شبکه ای مثل شبکه 2 که مدیر فوق العاده متفاوت و سلیم النفس و فرهیخته مثل آقای جعفری جلوه هست چنین رخ دادی کاملاً اتفاقی بودهاست؛ ولی فکر میکنم که در یک فضای عمومی و کلی تر، بی آنکه به تئوری توهم توطئه اعتقاد داشته باشم اعتقاد دارم که این نوع کارها سازمان یافته... یعنی شوخی های قومی از یک ساختار سازمان یافته از یک عمر مشخص پیروی می کنند و عرض کردم که فکر میکنم افراط ما ایرانی ها در این سالهای گذشته در شوخی های قومی خودش را در یک جاهایی ... ( ما اگر این شوخی در تلویزیون اتفاق نیفتاده بود بی اعتنا با آن برخورد می کردیم یا به آن می خندیدیم اما وقتی می آید به رسانه ی ملی می بینیم که ناگهان منجر به یک انفجار احساسی می شود.


نوع برخوردی که با این مقوله اتفاق افتاد را چگونه می بینید؟ یعنی آیا با یک تذکر نمی شد این را ازش عبور کرد اینکه این همه چهره های مختلف، از مجریان مختلف در سال های اخیر ممنوع التصویر می شوند را کمی تند ارزیابی نمی کنید؟

اولاً که بنظر من این با حالت های عادی کمی متفاوت بود، برای اینکه برنامه فیتیله یک برنامه کاملاً محبوب بود مجریانش، مجریان کاملاً محبوبی بودند و شاید اگر آماری گرفته می شد آنها جزء 10% بالای مجریان محبوب رادیو و تلویزیون بودند منتهی این نشان می دهد که نسنجیدگی در رفتار چطوری میتواند شما را از اوج محبوبیت برساند به یک حدی از بحران؛ ضمن اینکه معتقدم که این اتفاقی که برای آنها افتاد به شیوه ای دیگر هم می شد مدیریت کرد، من اگر بودم پیشنهاد می کردم که کل این تیم بروند به یکی از شهرهای آذری زبان و در تالار شهر یا یک جایی این سختی رابه جان بخرند و یک برنامه اجرا کنند و عذرخواهی کنند و معتقدم که مردم آنقدر مردم احساسی و مهربانی هستند که حضوری (همانطور که می گویند که دو نفر که با هم دعوا دارند وقتی چشم در چشم هم می شوند خیلی از کدورتها رفع میشه ...


با توجه به اینکه چند تن از عوامل این برنامه خودشان آذری زبان هستند یعنی از مجریان برنامه فیتیله حداقل من می دانم که یکی دوتاشون هستند که زبان اصلی شان آذری است و قاعدتاً کسی که با قومیتی این چنینی هست نمی تواند تحمل کند که چنین برخوردی اتفاق بیافته...


همانطور که گفتم من فکر میکنم این اتفاق حتماً سهوی بوده ولی چرخیدن این داستان در فضای مجازی و ورود جریان های مخرب و در واقع سوءاستفاده گر کسانیکه دوست دارند به هر حال رابطه رادیو و تلویزون را با عامه مردم خدشه دار بکنند خیلی استقبال کردند. باز هم فکر میکنم برای کسانیکه که 30 سال هست که دارند زحمت می کشند ...

خودشان حرف خوبی زده اند، گفته اند ما 30 سال است که بچه های شما را بزرگ کرده ایم 30 سال است که با ما رشد کردید هیچوقت ما کدورتی از هم به دل نگرفتیم و همیشه ما خنده را به لبان شما آوردیم حالا بخاطر یک اتفاق شاید انصاف نبود که این همه فشار را تحمل بکنند ولی به هرحال با یک عذرخواهی، عذرخواهی حضوری میدانید عذر خواهی تلویزیونی و از طریق فضای مجازی و اینها از نظر من جواب نمیدهد . می رفتند تبریز یک برنامه می گذاشتند و آنجا از همشون عذرخواهی می کردند، شاید این جواب می داد.


ما درباره ی مجریان برنامه ی فیتیله و آقای علی ضیاء این را می دانیم که این ها مجریان  قابل احترامی هستند و از یکسری از فیلتر ها عبور کرده بودند و توانسته اند مجریان محبوبی شوند که متاسفانه طی شرایطی کاری انجام شد که این ها متضرر و بعداً هم مجبور به عذرخواهی شدند. اما اتفاقی که این روزها در فضای فرهنگی و هنری ما افتاد کشف حجاب چند تن از بازیگران زن بود که بعضاً در سریال ها یا آثار سینمایی حضور داشتند ولی بعدها از خودشان چهره ی دیگری را به نمایش گذاشتند.
سؤال روشن من این است که آیا این حساسیتی که بعدها روی چهره های شاخص فرهنگی و هنری اتفاق می افتد در بدو ورود این ها انجام شود اتفاق بهتری را رغم نخواهد زد؟


نه ببینید ...


اصلاً امکان پذیر هست؟

نیست، میخواهم بگویم این نیست، به هر حال گزینش گری و مراقبت از آدمها تا کجا می تواند ادامه داشته باشد. انسان ها حریم های شخصی دارند و زندگی شان دچار نوساناتی میشود و اتفاقاتی می افتد که همیشه روی یک مدار نیست.

من بنظرم می آید که اگر بنای ما بر این باشد که افراد را یکی یکی دنبال بکنیم تا بعد سعی بکنیم در یک لحظه ی خاص از آنها یک صحنه ای را شکار بکنیم که متناسب با عرف عمومی جامعه یا مثلاً شرایط رسانه ای نباشد آنوقت خیلی شرایط سختی را در پیش داریم.

من فکر میکنم ما داریم جامعه فرهنگی و هنری و رسانه ای مان را عصبی می کنیم؛ یعنی بعد از اتفاقی که برای اکبر عبدی افتاد و بعد از این داستان هنرپیشه ها، بعد داستان علی ضیاء و فیتیله، ... این جامعه ی هنرمند که خیلی نیاز به مراقبت دارد ، به معیشتش باید رسیدگی بشود، به امنیت اجتماعیش باید توجه بکنند، به امنیت شغلیش ... و این ها هیچکدام این ها را به مفهوم کامل ندارند، همیشه احساس می کنند که زیر دوربین ها هستند یا زیر نورافکن اند! حتی آن سوی مرزها که می روند احساس می کنند ممکن است کسانی باشند که ...

من فکر میکنم این جامعه (منظورم حالا این دوتا خانم یا از این دست نیستند...) اما من فکر میکنم در فضای کلی این مهم تر است؛ این جامعه دارد به یک جامعه ی عصبی و متشنج تبدیل می شود و این اصلاً به نفع فضای فرهنگی و فرهنگ مملکت ما نیست.


یکی از این بازیگران خانمی که کشف حجاب کردند معترض بودند به فساد در بدنه ی سینما و به این علت عکس های شخصی خودشان را در اینستاگرام گذاشتند ...! از  طرفی اعلام میکردند که: «من دارم خفه می شوم!» یعنی فضا بسته است! از آن طرف مدعی بودند که فضا آنقدر باز و مبتذل است که فساد در سینما جریان دارد. شما این تعارض را چگونه می بینید؟

من فکر میکنم که این فسادی که ایشان می گویند با مویی که نشان می دهند یکی نیست.

آن یک داستان دیگر است و این یک داستان دیگر...


شما اصلاً می پذیرید فساد در بدنه ی سینما را؟

من اصلاً با بدنه ی سینما آشنایی ندارم . ولی نکته ای که دارد به ذهنم می رسد این است که من شنیده ام که منعی برای بازگشتن این افراد وجود ندارد. صرف اینکه کسی روسریش را بردارد نه ممنوع الورود می شود و نه ممنوع الخروج.

این اتفاق به هر حال در داخل مرزهای ما رخ نداده، رفته است آن طرف و آنجا هم اگر کسی نمی دید اینجا هم کسی پیگیری ...

این مملکت آنقدر گرفتاری و آنقدر کارهای مهم دارد و آنقدر مقولات فرهنگی مهم معطل مانده است که این اولویت اصلی مان نیست.

و ربط این دوتا ، من فکر نمی کنم که حتی آن خانم معتقد باشد که چون در سینما فساد وجود دارد من اینجا سعی میکنم با برداشتن روسری ام مقابله بکنم! چنین نیّتی تا آنجایی که من خبر دارم و خوانده ام نبوده و نمی شود این دوتا را به همدیگر وصل کرد.


شما بارها و بارها بحث فضای مجازی را کردید و اینکه چقدر این فضا برش دارد و با توجه به اینکه شما رئیس دانشکده خبر هم هستید و در این حوزه سالهاست فعالیت می کنید فکر می کنید با توجه به اینکه مدیوم خبری این روز ها تبدیل شده به تکس هایی که در فضای مجازی مانند تلگرام و امثالهم خیلی کوتاه و تاثیرگذار و گاهاً با مخاطب میلیونی پوشش داده می شود. بنظر شما خبرگزاری ها باید به چه سمتی بروند آیا پیشنهاد می کنید که در شیوه ی خبررسانی شان تغییری ایجادکنند چه در آثار مکتوب چه تصویری؟

بنظرم بحث پیچیده ای است، اینکه اپلیکیشن های مختلف اطلاع رسانی همانطور که اشاره فرمودید آمده اند آیا اینها واقعاً ذاعقه ی مردم ... صرفاً به دلیل اینکه تلفن همراه همراهشان هست فقط می طلبد که از این کانال یا از این مدیوم اخبارشان را بگیرند!؟ من روی این تردید دارم؛ الان ما میبینیم که جهان فرهنگی مجازی یا جهان اطلاع رسانی مجازی دارد می رود به سمت یک سری کارهای فیزیکی و ملموس اولین کتاب فروشی کاغذی آمازون هفته پیش در سیاتل افتتاح شد این نشان می دهد که رسانه ای که بر اساس مجازی بودن و اینترنتی بودن شکل گرفته از Paperless دارد می رود به سمت peper ، به سمت کامل کار کردن، من شک دارم که فضاء مجازی بتواند ذاعقه انسان ها و شهروندان را خیلی به صورت شگفت انگیزی متناسب با پیشرفت فناوری تغییر دهد ولی یک ملاحظه هم دارم به هر حال در 10 سال گذشته یک بحثی به اسم ژورنالیسم شهروندی حالا اسم های مختلفی دارد یا حتی شهروندی دیجیتال راه افتاده در آسیای جنوب شرقی بخصوص کره ای ها بحث دنیزن یا شهروند دیجیتال را راه اندازی کرده اند و از طریق پلت فرم ها یا دفترهای دیجیتال اطلاع رسانی هم اتفاق می افتد در جهان غرب نیز بحث ژورنالیسم شهروندی مطرح است اما در همه ی این حالات بحث راستی آزمایی یا اعتبار سنجی یک موضوع خیلی مهم است. تا این لحظه شبکه های معظم خبری حاضر نشدند که در واقع کنداکتورشان یا بخش هاردنیوز خودشان را بسپارند به شهروندان من بنظرم نمی آید که (فضاهای شبه خبری اسمش را می گذارم) مثل تلگرام یا شبیه به این جای خبررسانی تخصصی را بگیرند هنوز تا آن روز خیلی فاصله داریم ولی در اینکه شرایط دارد تغییر میکند بنظر من ما به زودی می رویم به سمت تلویزیون های خصوصی مجازی اتفاقی که افتاده من فکر میکنم دهه آینده مربوط است به آی پی تی وی ها (ip tv) بدین ترتیب شما همچنان صفحات تلویزون را دارید ولی کوچکتر می شود؛ تلویزون های همراه من فکر میکنم دارند شکل میگیرند.


با توجه به فرمایشات شما یعنی تلویزون های خصوصی و اینترنتی فکر میکنید همچنان این رویکرد که ماهواره ممنوع است و نمی توان آن را در منزل داشت، در حالی که با وجود رسانه هایی مانند تلگرام و امثالهم نمی توان جلوی هیچ چیزی را  گرفت آیا می شود در این زمینه هم تجدید نظری انجام بشود؟

ببینید شورای عالی مجازی با مدیریت جدید و در واقع ماموریت جدید و دستور کار جدید وظیفه اش همین است که این فضا را رصد بکند، من بنظرم می آید که باز نظر شخصی خودم است که بدنه رسمی تصمیم گیر در کشور به این نتیجه رسیده است که ایران در دوران گذار است و این دوران گذار باید توش خیلی با احتیاط عبور کرد.

نمی شود رسانه های سنتی را از دست داد و فضا را در اختیار گروه هایی قرار داد که در واقع نه به آن درجه از حرفه ای گری و تخصص رسیده اند و نه لزوماً با شرایط عقیدتی یا منافع ملی کشور احساس وابستگی می کنند البته همه دارند منتهی این چتر ایدئولوژیک یا این فضای کنترل شده در همه ی کشورها هست در شبکه های معظم خبری دنیا مثل شبکه های بی بی سی و سی ان ان به شدت فضاها کنترل شده و دقیق است بنظر من اینکه شما سخت گیری زیادی نمی بینید در بحث ماهواره این روزها نسبت به گذشته این است که احتمالاً مسؤلین فرهنگی به این اجماع رسیدند که باید این دوران را با درایت و خیلی با هماهنگی طی بکنند.


شما وضعیت اجرا را در رسانه ی ملی چطور می بینید با توجه به اینکه چهره های شاخصی هم  در این عرصه دارند رقابت می کنند، این را چگونه ارزیابی می کنید؟

من بنظرم می آید که یک عصر جدیدی از اجراها دارد ظهور می کند، مجریان بزرگ خانه نشین دارند بر می گردند و این اتفاق خیلی بزرگی است. این شجاعت رئیس رادیو و تلویزیون را نشان می دهد و فکر می کنم مردم به زودی هیجان زده می شوند از سطح بالای اجراها؛ رقابت بین شبکه ها رقابت تنگاتنگی می شود و البته بنظرم می آید که با وجود رقبای خارجی هم که رادیو و تلویزیون دارد می طلبید که این اتفاق بیافتد.

اسم ها را من نمی برم ولی شما می دانید و منم می دانم که اسم های بزرگی در راه اند و من فکر می کنم ظرف یکی دو ماه آینده تلویزیون خیلی متفاوت می شود تا با الان.


به عنوان آخرین سؤال، سایت تابناک از پربیننده ترین سایت های خبری ایران است و به تازگی سرویس فرهنگ و هنرش را ایجاد کرده تا بتواند به علاقمندان این حوزه هم خدمات برساند. شما چه توصیه ای برای بخش خبری فرهنگ و هنر سایت تابناک دارید؟

فکر می کنم که تابناک در نشان دادن خلاقیّت نسبت به دیگران پیشگام بوده، همین بسته های مولتی مدیایی که دارید خیلی متفاوت بوده ، پیشگام بوده اید؛ یا بسته های خبری عکسی، ... خب من مشتری تابناک هستم مرتب هر شب سایت را بالا و پائین می کنم و می خوانم.

من بنظرم می آید که تابناک نیاز دارد که به جامعه ی فرهنگی آرامش بدهد.

بنظرم می آید که خبر های غیر اصلی و خبر های تکراری و خبرهایی که منابع مشخص ندارد مرتب در حال لوپ شدن است در فضای مجازی . شما اگر درصد بگیرید شاید بیش از 30 درصد از خبرها خبرهای اصلی در هیچ سایتی نیست؛ از این جهت است که فکر می کنم اگر تابناک سیستم خبرگیری خودش راتقویت بکند و از زرد نویسی پرهیز بکند که تا حالا من ندیده ام که این کار را بکند خیلی موفق می شود.


رویکرد جدید تابناک این است که سرویس های متعددی را دارد اضافه می کند به سایت اصلی فکر می کنید چه آسیب ها یا امتیازاتی را می تواند برای سایت ایجاد کند؟

بنظر من هیچ آسیبی ندارد و همه اش امتیاز است.


سپاسگزارم از وقتی که به تابناک فرهنگی برای این مصاحبه دادید.

موفق باشید

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
  • سیامک
  • United States
  • ۰۰:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۹
0
0
نقطه ی روشن این اشتباه و توهین این بود که رسانه ها متوجه شدن که حق توهین به هیچ استانی ندارن
  • محسن
  • Iran, Islamic Republic of
  • ۰۱:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۹
0
0
تحلیل ها شون عالمانه بود. مرسی تابناک بابت این مصاحبه
  • خلیلی
  • Iran, Islamic Republic of
  • ۰۲:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۱
0
0
درود بر آقای دکتر احمدی بزرگوار بخاطر نگاه عمیق ، عالمانه و وسیع.
هرجا هستند شاد و سلامت باشند.