انتشار: ۱۳:۳۱ - ۱۷ آبان ۱۳۹۴
تا به حال به موارد زیادی برخورد کرده‌ام که در وسط یک بحث جدی و تخصصی ، طرف بحث برای اینکه دهان مخالفان را ببندد و حرف آخر را بزند نتیجه یک جست و جو در موتور جست و جوی گوگل را به عنوان مستندترین شاهد خود ارائه کرده است و وقتی اعتراض می‌کنی که این جست و جو اعتبار اسنادی ندارد، با این پرسش روبرو می‌شوی که" یعنی شما از گوگل بیشتر می‌فهمی؟"

یک بار در یکی از گروه‌های ادبی و هنری در یکی از همین اپلیکیشن‌های معروف، کسی شعری را نشر داد که ادعا شده بود از فروغ فرخزاد است. شعر مورد اشاره غزلی نه چندان قدرتمند احتمالاً از شاعری متوسط با زبانی نیمه کلاسیک بود. در کنار این غزل عکسی هم از فروغ گذاشته بودند. به آن دوست متذکر شدم که این شعر از فروغ نیست و پاسخ شنیدم که از کجا اینقدر مطمئن هستید؟

پاسخ من روشن بود، فروغ در تمام کتاب‌هایش یک غزل منتشر کرده است که شعر خوبی هم هست و در آن به استقبال یکی از سروده‌های استادمان جناب سایه رفته است. کتاب‌ها، نوشته‌ها و مصاحبه‌های فروغ منتشر شده است و فقط کافی است یک بار کتاب‌های او را خوانده باشی تا زبان شعری او را دریابی و متوجه شوی غزلی که ادعا شده است از فروغ نیست. پاسخ آن فرد به من اما برایم تعجب برانگیز بود، او گفت:" ولی من سرچ کردم همه جا به نام فروغ آمده است!"

این استدلال به شکلی حیرت آور چندین و چندبار دیگر برایم تکرار شده است. وقتی بارها درباره یک شعر بی در و پیکر با قافیه و وزن غلط که به قیصر امین پور نسبت داده شده است یا غزلی متوسط که نام صادق هدایت را بر بالایش گذاشته اند یا شعر سپیدی از یک شاعر خانم اصفهانی که به نام نیما منتشر شده است، حرف زدم و هربار تعداد پاسخ‌های گوگل بر استدلال‌های من پیروز شد.

برایم باورنکردنی بود که کسی مدعی دوست داشتن ادبیات باشد اما نداند صادق هدایت داستان نویس بوده است نه شاعر غزل سرا، یا نیما یوشیج که مبدع شعرنیمایی است شعرسپید نگفته است و اصلاً زبان شعری نیما کجا و شعری از یک شاعر جوان در دهه هشتاد کجا؟

همه این‌ها نشان از این دارد که حتی خیلی از دوستانی که مدعی دوستداری ادبیات اند و حتی بعضی شعر هم می‌گویند، مجموعه اشعار نیما، فروغ ، اخوان و قیصر را نخوانده‌اند. ممکن است کسی شعرهای قیصر امین پور را خوانده باشد و بعد متوجه نشود که قیصر به عمرش شعری چنین ضعیف منتشر نکرده است که در همان بیت اول ایراد وزنی داشته باشد؟

باید باور کنیم که معرفت و دانایی دارد از سرزمین ما رخت بر می‌بندد، به جای وقت گذاشتن و خواندن و زیاد خواندن؛ جست و جو در اینترنت به منبع دانایی ما بدل شده است. وقتی کسی نمی‌خواند و خود در پی درک و کشف واقعیت نیست، گوگل و یاهو به جایش فکر می‌کنند ، آن هم با انباره‌ای تمام نشدنی از اطلاعاتی که بسیاری از آن‌ها نادرست اند. برای بازگشت به دوران معرفت، چاره‌ای نداریم جز این که به منابع واقعی و اصیل دانایی و بینش بازگردیم. باید دوباره کتاب دست بگیریم و کمی‌از گوشی‌ها و تبلت‌هایمان فاصله بگیریم.

 
منبع: خبر آنلاین
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: