انتشار: ۱۰:۱۴ - ۱۹ مهر ۱۳۹۴
مسئول گروه سینمایی هنر و تجربه معتقد است: امروز در هیچ کجای دنیا دیگر توقیف معنا ندارد و بسیاری از فیلمها را می‌توان با درجه‌بندی سنی نمایش داد. پس این جمله فلان وزیر که "باید فیلمی تولید یا کتابی نوشته شود که در خانه بتوان آن را با صدای بلند خواند یا توسط همه دید" دیگر معنایی ندارد.


امیرحسین علم‌الهدی از معدود افرادی‌ست که مسئله اکران و میزان مخاطبان سینما را به جد پیگیری می‌کند و به گفته خودش 20 سال است که مطالعات گسترده‌ای در این زمینه دارد که امروز او را تبدیل به کارشناس حوزه اکران کرده. علم‌الهدی از مهرماه سال 93 به عنوان دبیر و مسئول گروه سینمایی هنر و تجربه معرفی شد. گروهی که در دولت یازدهم تشکیل شد تا فیلم‌های متفاوتی را نمایش ‌دهد.

به بهانه یکساله شدن تاسیس این گروه با وی درباره وضعیت مخاطبان سینما و فعالیت گروه هنر و تجربه گفتگو کردیم.

دلایل اصلی افت مخاطب در سه سال گذشته به‌خصوص در دولت گذشته چیست؟

از اوایل سال ۹۱ بحث تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی به‌صورت ملموس مشاهده شد و اثرگذاری تحریم‌ها مشخص شد و بعد بحث آزادسازی قیمت‌ها اتفاق افتاد. آزادسازی قیمت‌ها اگر پیوست فرهنگی نداشته باشد باعث می‌شود فرهنگ به عنوان اولین محصول از سبد خانوار حذف شود و اولین عنصر هنری که از این سبد حذف می‌شود؛ سینماست زیرا سینما تفریح گرانی است البته این خطر برای کتاب و تئا‌تر نیز وجود دارد ولی قطعا اولین چیزی که حذف می‌شود سینماست.

زمانی که در دولت احمدی‌نژاد بدون برنامه‌ریزی آزادسازی قیمت‌ها انجام شد و هیچ پیوست و طرح فرهنگی وجود نداشت؛ مردم به‌خصوص طبقه متوسط که در جریان آ‌زادسازی قیمت‌ها فقیر‌تر شده بود از سال ۸۹ یعنی درست از زمان اجرای این طرح؛ رفتن به سینما را کاهش داد زیرا هزینه رفتن به سینما بسیار زیاد شده بود و اثرات آن در طول سال‌های بعد دیده شد. دلیل دوم این بود که مدیران سینمایی وارد یک فضای پرچالش با سینماگران شدند و دعوایی  راه‌ انداختند که مردم نیز آن را مشاهده کردند و این دعوا‌ها تبدیل به سرتیتر روزنامه‌ها شد حتی به تعطیلی مراکز مهمی همچون خانه سینما منجر شد و در ‌‌نهایت بحران در سینما ایجاد شد. نتیجه این دعوا‌ها این شد که مشروعیت سینما کاهش یافت و زیر سوال رفت و تمامی سیاست‌های دولت دهم فضای به شدت ناامنی را برای فعالان سینما به وجود آورد. طبیعی بود که سینمای ایران گرفتار مخمصه‌ای شده و نمی‌تواند به سمت جهش حرکت کند و اوج این مساله در سال ۹۱ بود. در این میان بین سازمان سینمایی و سایر نهاد‌ها که یا متولی تولید فیلم بودند یا فیلم‌ها را اکران می‌کردند نیز دعواهایی درگرفت و نتیجه همه این رفتار‌ها باعث شد مخاطب ظرف یک سال به نصف کاهش پیدا کرد.

 افت مخاطب براساس آماری که شما دارید؛ چقدر بود؟

در سال ۹۰ تعداد مخاطبان سینما حدود ۱۴ میلیون نفر بود که در سال ۹۱ به ۷ میلیون نفر رسید و در سال ۹۲ به ۸ میلیون نفر رسید. با آمدن دولت یازدهم و تلاش دولت برای ایجاد آرامش در سینما قابل پیش‌بینی بود که سال ۹۳ می‌تواند برای سینمای ایران نسبت به دو سال گذشته سال بهتری باشد و در سال ۹۳ ما شاهد افزایش مخاطبان به مرز ۱۲ میلیون نفر بودیم و امیدواریم امسال به مرز ۱۴ میلیون نفر برسیم. هرچند فیلم‌های پرفروش عمدتا در ۶ ماهه اول اکران شدند و اگر با همین روش پیش برویم رسیدن به ۱۴ میلیون نفر دور از دسترس نیست و بعد از آن می‌توان درباره اقتصاد سینما صحبت کرد و تا زمانی که اقتصاد سینما درست نشود؛ این مشکلات وجود دارد.

آیا رسیدن به مرز ۱۴ میلیون نفر مخاطب برای سینمای ایران مطلوب است؟

 اصلا اما اگر میزان تماشاچی به ۱۴ میلیون نفر برسد ما نسبت به سال ۹۱ تازه به نقطه صفر می‌رسیم همانطور که مثلا دولت رشد منفی را اول به صفر رساند بعد به سمت مثبت حرکت کرد. زیرا جهش معنادار در بخش مخاطبان به یک برنامه‌ریزی ۱۵ ساله نیاز دارد تا به مرز ۵۰ میلیون نفر برسد. در این میان باید زیرساخت‌ها تقویت شود و در حوزه ممیزی و سیاستگذاری این بخش تجدیدنظر شود. فیلم خارجی به نمایش دربیاید. در بازارهای جهانی به صورت جدی حضور پیدا کنیم تا نتیجه حاصل شود. البته اگر شاخصه‌های دیگر فرامتنی که با سینما رابطه دارد مانند صنعت، ورزش، سیاست سطح رفاهی مردم رشد پیدا کند آن موقع می‌توان از سینما انتظار داشت که رشد کند. اگر شاخص‌های دیگر درجا بزند؛ سینما نیز رشد نمی‌کند.

در این صورت با اینکه تعداد مخاطبان از ۷ میلیون نفر در سال ۹۱ امروز به نردیک ۱۲ میلیون نفر رسیده؛ دولت یازدهم کدامیک از بخش‌ها را توانسته اصلاح کند که این رشد مخاطب نتیجه آن اصلاح است؟

وقتی مدیران با ادبیاتِ محترمانه با هنرمندان صحبت می‌کنند این ادبیات باعث کاهش تنش فکری بین تولیدکنندگان و مدیران می‌شود و دیگر تولیدکننده نگران این نیست که هر روز یک بحران در سینما به وجود بیاید و به فکر تولید بیفتد. بحث دوم این است که بعد از آمدن دولت جدید از لحاظ شاخص‌های اقتصادی سینما توانست برای تولید حداقلی به‌خصوص تولید ارزان برنامه‌ریزی‌های بکند و به گونه‌ای سرمایه‌گذار‌ها با فراغ بال و امنیت بیشتری به سینما آمدند. نمونه قابل لمس در این مساله تجهیز شدن سینما‌ها به سیستم دیجیتال بود. دولت با یک بودجه ۱۰ میلیارد تومانی؛ ۳۰۰ سالن سینما را به سیستم دیجیتال تجهیز کرد که این امر یک حرکت مهم در بحث نمایش است و این کار تاثیر مستقیمی در افزایش تعداد نمایش فیلم‌ها و به دنبال آن حضور بیشتر مردم در سینما‌ها داشت هرچند از هزینه‌های تولیدکنندگان در بخش نمایش نیز کاسته شد. همزمان سالن‌های جدیدی همچون کوروش، هویزه مشهد به عنوان الگوهای جدید سالن‌سازی و سینماداری وارد چرخه اکران شد. در کنار این سالن‌سازی فیلم‌هایی به نمایش درآمد که کمی جسور‌تر از فیلم‌های سال‌های قبل بوده و مخاطبان را توانستند به سینما بازگردانند. یعنی حاکمیت امنیت روانی در کنار تجهیز سالن‌های سینما باعث رشد تعداد مخاطبان شده است.

در دولت گذشته دعواهایی بر سر سینما بین سازمان سینمایی و حوزه هنری یا سازمان سینمایی با شهرداری تهران بود که خود شما نیز به آن اشاره کردید. این دعوا‌ها چقدر واقعی بود؟

قطعا مسائل سیاسی دخیل است اما اصل مسئله که دعوا بر سر نمایش ندادن یا توقیف بود؛ غلط است. امروز در هیچ کجای دنیا ما چیزی به عنوان توقیف نداریم و اینکه فیلمی توقیف شود اصلا موضوعیت ندارد. فیلم‌ها با درجه‌بندی سنی در همه جای دنیا به نمایش درمی‌آیند مثلا فیلمی درباره مسائل خانواده و به‌خصوص مسائلی که بین زنان و مردان به عنوان زن و شوهر می‌گذرد؛ حرف دارد. ما نمی‌توانیم چنین فیلمی را توقیف کنیم بلکه می‌توانیم آن را با درجه‌بندی مشخص و با اطلاع‌رسانی پیش از اکران به نمایش دربیاوریم. از طرف دیگر مسائل اجتماعی را نمی‌توان با ندیدن حل کرد و سینما نیز که رابطه مستقیمی با مسائل اجتماعی دارد باید به آن بپردازد. اینکه مثلا ما به عنوان مدیر یک سازمان بگوییم فیلمی تولید کنید که همه اعضای خانواده بتوانند به تماشای آن بروند از پایه غلط است. مثلا فیلمی مانند هیس دختر‌ها فریاد نمی‌زنند به کارگردانی پوران درخشنده به نوعی یک فیلم آموزشی و هشدار دهنده برای خانواده‌هاست اما متاسفانه در زمان نمایش این فیلم به دلیل شیوه غلط اکران بسیاری از کودکان و نوجوانان نیز به دیدن فیلم رفتند. بخشی از دعوا‌ها در حوزه سینما به این دلیل است که مکانیزم ممیزی و سانسور فقط دو شکل دارد یا آری است یا خیر یا درنهایت به فیلم‌ساز گفته می‌شود بعضی صحنه‌ها را می‌تواند حذف کند یا چند دیالوگ را اصلاح کند. اما با درجه‌بندی فیلم‌ها که در بسیاری از کشور‌ها اجرا شده و امتحان پس داده؛ می‌توان فیلم‌ها را به نمایش درآورد و دیگر آن‌ها را به اصطلاح توقیف نکرد.

شما به‌عنوان کار‌شناس حوزه اکران و سینما همیشه نگران افت مخاطب در سینما بوده‌اید با این پیش‌فرض آیا تشکیل گروه هنر و تجربه می‌‌تواند کمکی به افزایش مخاطب کند؟ اصلا این گروه چگونه تشکیل شد؟

یکی از معضلات سینمای ایران این بود که فیلم‌هایی که متعلق به جریان هنری و تجربی بودند درکنار فیلم‌های صرفا سرگرم‌کننده عمدتا با یک نسخه اکران می‌شدند درحالی‌که باید نوع اکران فیلم‌ها براساس محتوای آن‌ها تعیین شود مثلا امروز فیلم‌هایی که در گروه هنر و تجربه اکران می‌شود فیلم‌هایی است که باید در مدت زمان بیشتری روی پرده بماند و نمی‌توان این گونه فیلم‌ها را با ادبیات تجاری اکران کرد و شکست بسیاری از این فیلم‌ها تا قبل از تشکیل گروه هنر و تجربه به همین دلیل بود. بعد از آنکه ایوبی به عنوان رئیس سازمان سینمایی پیشنهاد تشکیل این گروه را داد من از آن استقبال کردم و ترکیب شورا را براساس همفکری بین خودم و ایوبی تشکیل دادیم و افرادی انتخاب کردیم که از منظر کار‌شناسی و مطالعه در سینما جزو ۲۰ نفر اصلی سینمای ایران هستند و سوابق هرکدام را که بررسی کنیم هرکدام ید طولایی در بخش‌های مختلف سینما دارند. بعد از صدور احکام ما از فروردین ۹۳ تا مهر ماه۹۳ در جلسات فشرده و با کار کار‌شناسی آسیب‌ها و دلایل شکست سه دوره گذشته تشکیل این گروه را بررسی کردیم. در این میان یکی از تجربه‌های بین‌المللی که مورد بررسی قرار دادیم تجربه نمایش فیلم‌های هنری در کشور فرانسه بود زیرا فرانسه کاملا به‌صورت دولتی از سینمای خود و به‌خصوص سینمای هنری حمایت و دفاع می‌کند. این تجربه با توجه به بضاعت سینمای ایران و شکل اجرایی در ایران روزآمد شد و به صورت بومی اجرا شد و از مهر پارسال تا امسال طرح اجرا شد که یکی از موفق‌ترین طرح‌ها در طول سه دهه گذشته در سینمای ایران بود و ادبیات جدیدی را وارد سینمای اکران کرد. امروز نیز یکی از دلایل افزایش مخاطبان سینمایی؛ تشکیل گروه هنر و تجربه است زیرا این گروه سیستم جدی را وارد اکران کرد و موفقیت‌هایی در یک سال گذشته حاصل شد اما تا نتیجه ایده‌آل و موفقیت نهایی و اثرگذاری سینمای هنر و تجربه بر اکران حداقل به یک زمان ۵ الی ۱۰ ساله نیاز است.

دلایل شکست تجربه‌های پیش از هنر و تجربه همچون آسمان باز چه بود؟

دلایل مختلفی دارد. وقتی مسئولیت در بخش نمایش به سالن‌دار و سینما‌دار داده می‌شود و سینماداری مسئول می‌شود که با بحران مواجه است و دنبال فروش بیشتر است؛ قطعا طرحی همچون اکران فیلم‌های خاص شکست می‌خورد. ما در بحث هنر و تجربه سالن‌های سینما را اجاره کردیم و صاحب سینما پول خود را می‌گیرد و تفاوتی برایش نمی‌کند دو نفر به نمایش فیلم بروند یا ۵۰۰ نفر و دیگر سالن‌دار سینما نگرانی ندارد و همچنین نمی‌تواند تعیین تکلیف کند زیرا مهم‌ترین دلیل شکست سه دوره گذشته طرح‌هایی شبیه هنر و تجربه این بود که سالن‌دار سینما می‌توانست تعیین کند چه فیلمی اکران شود و طبیعی است که آن‌ها دنبال فیلم‌هایی بودند که آورده اقتصادی بیشتری در کوتاه‌مدت داشته باشد. مسئله دوم آدرس اشتباهی بود که در سه دوره گذشته درباره این طرح به مخاطبان داده شد درحالی‌که مخاطب باید بداند زمانی که وارد سالن‌های سینما می‌شود با چه فیلمی روبروست به همین دلیل هدف اول گروه هنر و تجربه این نبود که مشکلات پشت پرده اکران را حل کند بلکه به دنبال این بود که به مخاطب آدرس درست بدهد و به سلیقه مخاطب احترام بگذارد. در دوره‌های قبل هر فیلمی در گروهی همچون آسمان باز اکران می‌شد ـ که اشتباه بود ـ از طرفی عمده اجرای این طرح‌ها محدود می‌شد به سلیقه یک نفر درصورتی‌که در اجرای هنر و تجربه کار تیمی انجام می‌شود. ما افرادی را انتخاب کردیم که اطلاع خوب و دقیقی از فیلم و سینمای ایران دارند و یک مکانیزم مشخص برای انتخاب فیلم‌ها وجود دارد. از طرفی اقتصاد سینمادار و تولید‌کننده نیز محافظت می‌شود یعنی با اجاره سالن سینما؛ سینمادار دیگر نگران استقبال نکردن مخاطبان نیست و از آن طرف تمام سودی که از فروش فیلم‌ها به دست می‌آید در پایان اکران مستقیما به جیب سازندگان فیلم واریز می‌شود. در این طرح؛ فیلم‌ها حداقل سه ماه در اکران می‌مانند و بعد از سه ماه اگر فیلمی بتواند مخاطبان را جذب کند به اکران خود ادامه می‌دهد و به‌صورت میانیگن هر فیلم تاکنون ۵ ماه روی پرده می‌ماند. البته برخی فیلم‌ها مانند ماهی و گربه و پرویز بیش از یکسال است که روی پرده هستند و همین مسئله باعث شده فیلم‌ساز با امنیت بیشتری فیلمش را در گروه هنر و تجربه اکران کند.

در این‌صورت این سوال مطرح می‌شود که دولت؛ گروه هنر و تجربه را با تزریق پول و به نوعی دوپینگ سرپا نگه داشته. یعنی از طرفی به سینمادار هزینه اجاره سالن داده می‌شود و از سوی دیگر کل فروش فیلم به تولیدکننده داده می‌شود این امر بودجه زیادی می‌خواهد و با قطع شدن کمک دولت امکان توقف هنر و تجربه نیز وجود دارد؟

پیش از پاسخ به این سوال باید این مسئله را مطرح کرد که مگر وظیفه دولت حمایت از سینمای فرهنگی و هنری نیست؟ آیا وظیفه دولت حمایت از فرهنگ بدون درنظر گرفتن سود مادی نیست؟ مثلا آیا کتابخانه‌سازی و توسعه فرهنگ کتاب‌خوانی و حمایت از نشر که در تعاریف اقتصادی سود زیادی ندارد؛ وظیفه دولت نیست؟ درثانی چطور دولت در سی سال گذشته با دادن یارانه و امکانات از تولید در سینما حمایت کرده؟ آیا این کار غلط بوده؟

خیر. پاسخ به این سوال این است که رفتار دولت درست بوده و باید دولت‌ها از فرهنگ و هنر حمایت کنند. امروز نیز تشکیل گروه هنر و تجربه به نوعی حمایت از سینما در بخش اکران است. گروه هنر و تجربه فقط دو درصد از بودجه حدود ۱۱۰ میلیارد تومانی سینما را به خود اختصاص داده و این میزان نیز به شکلی هزینه می‌شود که بتواند اقتصاد سینما را در یک پروسه ۵ ساله شکل دهد و یادمان باشد که نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا حمایت از سینمای ایده‌پرداز و نخبه‌گرایانه وظیفه دولت است. حتی این مسئله در کشوری مانند آمریکا که صنعتی مانند هالیوود دارد؛ رعایت می‌شود و بخش‌های اجرایی و اداری و اقتصادی آمریکا در جزئی‌ترین مسائل از سینما حمایت می‌کنند و به نوعی همه بخش‌ها از دیپلماسی گرفته تا نیروهای نظامی در خدمت سینما هستند و بخش زیادی از درآمدهای مالیاتی به توسعه سینما اختصاص پیدا می‌کند. درحالی‌که صنعت سینمای آمریکا به این معروف است که یک صنعت مبتنی بر عرضه و تقاضاست.

گروه هنر وتجربه ادبیات دولت را بعد از سه دهه تغییر داده و خواستار آن شده که به‌جای آنکه همه حمایت‌ها از تولید در سینما باشد دو درصد از آن به اکران اختصاص پیدا کند زیرا این سینما و فیلم‌های گروه هنر و تجربه می‌تواند آب راکد موجود در سینمای ایران را به حرکت درآورد و این مسئله که گروه هنر و تجربه بودجه‌ها را هدر می‌دهد؛ اشتباه است و یک بحث انحرافی و آدرس غلط دادن است. در این گروه فقط با صرف هزینه‌ای بالغ بر دو میلیارد تومان بیش از سی فیلم سینمایی، ۱۲ فیلم مستند، ۴۰ فیلم کوتاه، ۶ فیلم خاطره‌انگیز، ۵ فیلم خارجی و ده‌ها فیلم مستند و کوتاه قدیمی را به نمایش گذاشتیم و ۳۱۰ هزار نفر به تماشای این فیلم‌ها رفتند و باعث بالارفتن سطح امنیت ملی در سینما شدیم زیرا امید به زندگی در فیلم‌سازان متفاوت ایجاد شد. امروز فیلم‌سازان ارزان‌ساز فضایی را برای نمایش پیدا کرده‌اند و در بخش اقتصاد نیز به نوعی کسب و کار خرد ایجاد شده است و فیلم‌های متفاوتی این روز‌ها در حال ساخت است که ما قطعا در آینده تاثیرات آن‌ها را خواهیم دید.

نمایش فیلم‌ها آیا برای فیلم‌سازان در گزوه هنر و تجربه از لحاظ مادی سود اقتصادی نیز داشته؟

بسیاری از آن‌ها تقریبا به سود رسیده‌اند. بسیاری از فیلم‌هایی که در گروه هنر و تجربه به نمایش درمی‌آیند کیفیت خوبی دارند اما با هزینه اندکی ساخته شده‌اند و به مرور به سود می‌رسند البته این گروه نیز مانند سینمای بدنه فیلم‌های قوی، ‌متوسط وضعیف دارد و اینکه ما انتظار داشته باشیم مثلا سرنوشت همه فیلم‌ها به فیلمی مانند ماهی و گربه یا پرویز تبدیل شود غلط است. بعد از نمایش نیز بسیاری از این فیلم‌ها وارد شبکه نمایش خانگی می‌شوند و به سود می‌رسد.

بعضی منتقدان می‌گویند اشکال گروه هنر و تجربه این است که مشخص نیست چه فیلم‌هایی را به نمایش درمی‌آورند مثلا گاهی یک فیلمی به نمایش درمی‌آید که در جشنواره‌های خارجی و داخلی جوایز بسیاری کسب کرده. از طرف دیگر فیلمی اکران می‌شود که نه در جشنواره داخلی جایزه‌ای کسب کرده و نه مورد توجه منتقدان بوده؟

اولین گام در اکران یک فیلم در گروه هنر و تجربه این است که خود فیلم‌ساز یا صاحب اثر تقاضای اکران را می‌دهد البته زمانی که تقاضا داده می‌شود جوایزی که فیلم کسب کرده بی‌تاثیر نیست. هرچند خود ما نیز تماس‌هایی با فیلم‌سازان می‌گیریم و فقط به آن‌ها مشورت و پیشنهاد می‌دهیم که می‌توانند فیلمشان را در گروه هنر و تجربه اکران کنند زیرا معتقدیم اکران فیلم‌ آن‌ها در این گروه سود بیشتری از لحاظ مادی و همچنین دیده شدن برایشان به دنبال دارد. نمونه نزدیک این مسئله اکران فیلم اعترافات ذهن خطرناک من است که در طی دو ماه اکران خوبی داشته و حدود ۲۰۰ میلیون تومان فروش داشته. آنهم فقط با ۶۲۰ صندلی از میان ۲ هزار صندلی و حتی تا شش ماه نیز می‌تواند به اکران خود ادامه دهد. البته گروهی از فیلم‌ها به مشورت ما توجه نمی‌کنند یا علاقه‌ای ندارند که فیلمشان در گروه هنر و تجربه اکران شود و نتایج آن را نیز می‌بینند مانند فیلم‌های بیگانه به کارگردانی بهرام توکلی، فیلم چند متر مکعب عشق به کارگردانی نوید محمودی، فیلم در دنیای تو ساعت چند است به کارگردانی صفی یزدانیان و فیلم خداحافظی طولانی به کارگردانی فرزاد موتمن. این چهار فیلم را ما علاقه داشتیم که در گروه هنر و تجربه اکران کنیم و حتی به کارگردان فیلم در دنیای تو ساعت چند است پیشنهاد دادیم که یک سال این فیلم را اکران می‌کنیم اما پیشنهاد ما را نپذیرفت و در گروه آزاد اکران کرد و هرکدام از این چهار فیلم با اشغال نزدیک به ۲ هزار صندلی فقط به فروشی حدود ۲۰۰ الی ۶۰۰ میلیون تومانی رسیدند و عملا شکست خوردند درحالی‌که اگر مثلا فیلمی مانند در دنیای تو ساعت چند است در گروه هنر و تجربه اکران می‌شد هم مدت زمان طولانی‌تری اکران بود و هم درآمد بیشتری کسب می‌کرد و اگر هم با ازدیاد مخاطبان روبرو می‌شد ما توانایی داشتیم که تعداد سالن‌ها را اضافه کنیم.

ما در گروه هنر و تجربه آدرس درست می‌دهیم به مخاطب و مخاطب می‌داند که با چه نوع فیلمی مواجه است. از طرف دیگر بار اکران فیلم‌ها را که ربطی به سیستم جریان اصلی اکران ندارد را کم کنیم و با ادبیات محترمانه آن‌ها را برای مخاطبینی که دوست دارند فیلم را ببینند؛ اکران می‌کنیم و امروز باید شورای صنفی نمایش و سازمان سینمایی به اقتصاد در سینما بپردازند. امروز سینمای هنر و تجربه مکمل و یاری‌رسان است.

برخی از کسانی که فیلم‌شان در گروه هنر و تجربه اکران نشده می‌گویند اگر اثرشان در این گروه به نمایش دربیاید برای ساخت فیلم بعدی با مشکل مواجه می‌شوند زیرا تهیه‌کننده می‌گوید فیلم‌ات پخش‌کننده نداشته. برای این مشکل چه کار باید کرد؟

 این حرف‌ها آدرس غلط دادن و مشاوره غلط دادن است، مگر فیلم‌هایی مانند ماهی و گربه یا پرویز برای اقتصاد و فروش تولید شده است؟ مهم برای این فیلم‌ها دیده شدن است همانطور که تجربه یک ساله نشان می‌دهد این فیلم‌ها دیده شدند و البته هم به فروش خوبی رسیدند. از طرفی امروز تقریبا جریان نقد سینما و فیلم‌های که منتقدان به آنها توجه می‌کنند در گروه سینمای هنر و تجربه است. از طرفی همیشه این سوال را در سینما همه می‌پرسند که مثلا فیلم قبلی کارگردان چقدر فروخته؟ آیا فروش ۶۰۰ میلیون تومانی با ۲ هزار صندلی رقم قابل قبولی برای پخش‌کننده و تهیه‌کننده سینمای بدنه و سرگرمی‌ساز است؟

یعنی امروز نمی‌توان در دیوار سینمای بدنه که جوزده‌ی رضا عطاران است و فقط فیلم‌هایی فروش خوبی دارند که عطاران در آن‌ها بازی کرده؛ با اکران فیلم‌های متفاوت رخنه کرد و سلیقه مخاطب را تغییر داد؟

نمی‌توان این کار را کرد زیرا اساسا فیلم‌هایی که در گروه هنر و تجربه اکران شده‌اند برای رقابت با فیلم‌های رضا عطاران ساخته نشده‌اند و برای مقابله با آن فیلم‌ها فرمول‌های مشخصی وجود دارد و رقیب نهنگ عنبر و گینس، خداحافظی طولانی و در دنیا تو ساعت چند است؛ نیست بلکه رقیب این فیلم‌ها آثاری همچون ایران برگر و دوران عاشقی است. رمز موفقیت گروه هنر و تجربه در زمان است نه در تعداد سینما‌ها.

 یکی از انتقاداتی که به گروه هنر و تجربه وارد است این است که این گروه برای همه فیلم‌ها به یک شکل تبلیغ می‌کند و برنامه‌های تبلیغاتی می‌گذارد یعنی به شکلی سوسیالیستی؛ آگهی که داده می‌شود همه فیلم‌ها درکنار هم است یا برای همه فیلم‌ها یک برنامه رونمایی گرفته می‌شود. از طرفی در سانس‌بندی هم به همه فیلم‌ها به‌صورت مساوی اکران داده نمی‌شود درحالی‌که گروهی معتقدند باید در ماه اول همه فیلم‌ها به‌صورت مساوی و یکسان اکران شوند؟

اصلا اینگونه نیست ما به هیچ عنوان در محصولات تبلیغاتی اعم از آنونس تیزر و پوستر وحتی نوع دی سی پی کردن ورود پیدا نکردیم مگر آنکه از ما مشورت بخواهند. در تبلیغات نیز به‌دلیل اینکه نمی‌توانیم حضور جدی در تلویزیون و بیلبورد‌ها داشته باشیم باید از فرصت‌های تبلیغاتی به‌صورت متمرکز و با سود زیاد استفاده کنیم تا همه فیلم‌ها معرفی شوند.

اینکه گفته می‌شود در سانس‌بندی همه فیلم‌ها یکسان اکران شوند از لحاظ کار‌شناسی درست نیست زیرا هرکدام از فیلم‌ها یک ادبیات خاصی دارند از طرفی تعداد سانس زیاد در نمایش فیلم در گروه هنر و تجربه به معنای تعداد مخاطب زیاد نیست. مخاطب هنر و تجربه افراد متمرکز و مشخصی هستند. آنچه در سانس‌بندی مهم است این است که فیلم‌ها و مخاطبان از آن سانس بالا باشد و این سانس‌بندی باید براساس میزان استقبال تعیین شود. اگر تعدادی از فیلم‌هایی که سانس‌های کمتری می‌گیرند؛ بتوانند‌‌ همان سانس‌ها را با ظرفیت تقریبا کاملی بروند و یک ضریب ۵۰ درصدی را تکمیل کنند؛ قطعا سانس‌های بهتری می‌توانند داشته باشند مانند فیلم‌های ۳۱۶، تابور و روایت ناپدید شدن مریم، اما ما نمی‌توانیم در ۴ سالنی که در اختیار داریم برای همه فیلم‌ها سانس ساعت ۲۰ یا ۲۲ بگذاریم. موفقیت فیلم‌ها در این است که عوامل یک فیلم پای آن بایستند و برای آن تبلیغ کنند، بعد نقدهای مثبت زیادی درباره آن فیلم نوشته شود و در مرحله سوم مشاور رسانه‌ای اتفاقاتی که برای فیلم می‌افتد را اطلاع‌رسانی کند تا جریانی بوجود بیاید که به مخاطب توصیه کند به دیدن فیلم برود. سه فیلم ۳۱۶، تابور و روایت ناپدید شدن مریم این ویژگی‌ها را داشتند اما وقتی فیلمی فقط یک مشاور رسانه‌ای قوی دارد ولی دو عنصر دیگر را ندارد یعنی نه عوامل فیلم برای فیلم تبلیغ می‌کنند و نه منتقدان برای آن نقد مثبت می‌نویسند قطعا نمی‌تواند موفق باشد و مخاطب برای دیدن فیلم ترغیب نمی‌شود.

گفته می‌شود شما فیلم‌ها را درجه‌بندی می‌کنید و براساس آن سانس اختصاص می‌دهید؟

 ما فیلم‌ها را درجه‌بندی نمی‌کنیم بلکه ارزیابی می‌کنیم زیرا هر فیلمی باید براساس شکل و ساختش یک نوع سانس‌بندی شود. ما به فیلمسازان گفتیم میز سینمای هنر و تجربه گرد است و اینکه فیلسماز اثرش را به گروه هنر و تجربه بدهد و برود؛ اصلا درست نیست. ما فقط ۴۰الی ۵۰ درصد در فضاسازی و تبلیغات دخیل هستیم و بقیه کار‌ها باید توسط فیلمساز انجام شود.

در این درجه‌بندی انگار نوع مخاطب نیز شناسایی می‌شود یعنی فیلم‌ها برای مخاطبینی خاص از لحاظ سنی و درجه آگاهی نمایش داده می‌شوند و به نوعی درجه‌بندی سنی رعایت می‌شود؟

بله دقیق رعایت می‌کنیم. سینمای هنر و تجربه در حد خود توانست با نمایش فیلم‌ها برای مخاطبینی که هدفمند فیلم‌ها را انتخاب می‌کنند به این ماموریت یعنی خارج کردن گروهی از فیلم‌ها از توقیف عمل کند. زیرا عمده مخاطب‌های ما مخاطبان بالای ۱۷ الی ۱۸ سال هستند و در سینمای هنر و تجربه ما کودک نمی‌بینیم. ما توانستیم بسیاری از فیلم‌ها را به نمایش دربیاوریم و فقط در یک مورد آن هم نمایش فیلم خانه پدری با مشکل مواجه شدیم.

پس می‌توان نتیجه گرفت مثلا گفته وزیر سابق ارشاد که معتقد بود باید فیلمی تولید شود یا کتابی نوشته شود که در خانه بتوان آن را با صدای بلند خواند یا توسط همه دیده شود؛ از لحاظ علمی و پایه غلط است؟

دقیقا. البته مسئله‌ای که ایشان مطرح کردند شاید ناظر بر سینمای خانگی و تلویزیون باشد زیرا در بحث سینما و آمدن مردم به سالن‌های سینما می‌توان کنترل داشت و با اطلاع‌رسانی هشدارهای لازم را داد و حتی می‌شود در جلوی سینما از ورود بعضی گروه‌های سنی نیز جلوگیری کرد اما در شبکه نمایش خانگی باید دقت و نظارت بیشتری داشت و مسئولیت امر را به دوش خانواده‌ها سپرد. تا زمانی که مسئولیت را به خود افراد و خانواده‌ها نسپاریم ضریب خطا‌ها کاهش پیدا نخواهد کرد و در سیاست‌گذاری‌ها موفق نخواهیم بود.

گروهی از منتقدان هنر و تجربه معتقدند تشکیل این گروه باعث یک نوع فیلمسازی شخصی می‌شود و افراد می‌گویند ما فیلم خودمان را می‌سازیم که اگر هر جایی آن را اکران نکند گروه هنر و تجربه اکران می‌‌کند؟

 اصلا اینگونه نیست. ما تا امروز ۲۷۰ فیلم سینمایی دیدیم که حدود ۶۰ درصد فیلم‌ها توسط شورا و گروه سیاستگذاری رد شده و فقط ۴۰ درصد پذیرفته شده است و از این میان نیز فقط ۳۰ فیلم تاکنون نمایش داده شده و ۶۰ فیلم باقی‌مانده است. در بخش مستند ۱۸۰ فیلم دیده شد و ۱۰۰ فیلم رد شد و فقط ۸۰ فیلم پذیرفته شد.

در طی فعالیت این گروه؛ فقط یک فیلم از پرده پایین کشیده شد و آن فیلم خانه پدری بود. چرا نمایش آن متوقف شد؟

 وزارت ارشاد به ما اجازه اکران را داد و ما نیز در گروه گذاشتیم اما مخالفت‌ها شروع شد و مجلس مخالف اصلی بود و گروه‌های فشار غیرمحسوس با ابزار خود تاثیر گذاشتند و اکران متوقف شد. البته من معتقدم هنوز هم می‌توان این فیلم را با درجه‌بندی سنی اکران کرد اما من مسئول گروه هنر و تجربه هستم نه مسئول ارشاد و این ارشاد است که باید برای عقب‌نشینی برای اکران فیلم خانه پدری پاسخگو باشد نه من.

منبع: ایلنا

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: