انتشار: ۱۵:۰۰ - ۳۰ شهريور ۱۳۹۴
با قدیمی‌ترین طراح لباس ایران

ایرانی‌ها مد را دوست دارند



قمر امامی متولد دی ماه 1311 است. او که 40 سال در زمینه طراحی و تولید لباس کودک فعالیت کرده رشته طراحی لباس را در شعبه ایرانی مدرسه هنری پاریس، آکادمی لندن گذرانده است. قمر امامی با انرژی و شوق بسیار همچنان به طراحی لباس می‌پردازد و در دو هفته مد تهران در زمستان 93 و بهار 94 هم آثار خود را به نمایش گذاشت. او با روی خوش و حوصله زیاد در دفتر هنرآنلاین حاضر شد تا به سوالات ما پاسخ دهد.


خانم امامی چه طور به طراحی لباس علاقه‌‎مند شدید؟
مادر من هنرمند بود و کارهای هنری مثل بافتنی و دوخت کوسن‌های خیلی زیبا انجام می‌داد که نمونه آن را دیگر ندیدم. من هم به خیاطی خیلی علاقه داشتم و لباس عروسک می‌دوختم، یعنی لباس اصلی عروسک را در می‌آوردم و خودم مدل جدیدی برای آن می‌دوختم. بعد از پایان دبیرستان چون خیلی به این کار علاقه داشتم به مدرسه هنری پاریس آکادمی لندن که در تهران نمایندگی داشت رفتم و طراحی لباس خواندم. آنجا به طراحی خیلی اهمیت می‌دادند و با سخت‌گیری که داشتند در سال به دونفر هم دیپلم نمی‌دانند. اما من سال 1963 دیپلم گرفتم و به خاطر طرحی که داده بودم یک تقدیرنامه هم برایم فرستادند. معلم ما در انگلستان درس خوانده و دیپلم گرفته بود و از طرف موسسه اجازه داشت در ایران آموزش دهد، اما گاهی در زمان امتحانات نمایندگان خارجی هم به ایران می آمدند.


فعالیت حرفه‌ای را چگونه شروع کردید؟
با دو نفر از همشاگردی‌هایم که کارشان خیلی خوب بود ولی نتوانسته بودند دیپلم بگیرند کار را شروع کردم. آنها خیلی خوب کار می‌کردند اما از عهده طراحی نهایی برنیامده بودند. ممکن است یک نفر خیاطی‌اش خوب باشد و یک نفر دیگر هم از خیاطی سردرآورد و هم طراح باشد. طراحی لباس مثل شاعری است که شعر می‌گوید، مثلا اگر من دکترای ادبیات داشته باشم شاید نتوانم شعر بگویم. طراحی هم همین طور است.

آن موقع فروشگاه فردوسی که در اجاره آلمانی‌ها بود به ایرانی‌ها منتقل شده بود. ساختمان خیلی بزرگی در خیابان فردوسی بود و اولین ساختمان ایران بود که آسانسور داشت. تعدادی از آلمان‌ها که در ایران ازدواج کرده بودند در فروشگاه مانده بودند و من نمونه کارهایم را آنجا می‌بردم و پس از چند روز به من می‌گفتند که از آن طرح 50 یا 100 عدد برای آنها تولید کنم. پس از مدتی که دیدند کار من خیلی متفاوت از دیگران است از من خواستند در کمیسیون طرح آنها شرکت کنم. نمونه‌ لباس‌ها به کمیسیون می‌آمد و میان آن همه افراد پیشکسوت از من هم نظر می‌خواستند.


چه لباس‌هایی تولید می‌کردید؟
شروع کارم با لباس بچه بود و آن را خیلی دوست داشتم چون می‌توانستم مدل‌های مختلف به آن بدهم و ذوق زیادی در آن داشتم.40 سال به بهترین فروشگاه‌های ایران لباس بچه می‌دادم. حتی شهرستانی‌ها که به تهران می‌آمدند از لباس‌های من می‌خریدند و سوال می‌کردند این کارها متعلق به کجاست. بعضی فروشندگان به آنها می‌گفتند لباس‌ها کار من است و تلفن مرا هم به آنها می‌دادند و به همین دلیل گاه از شهرستان هم سفارش داشتم.


در دوره آموزشی که گذراندید آموزش لباس کودک و بزرگسال به صورت جداگانه وجود داشت؟
نه آنجا فقط طراحی و دوخت لباس بزرگسال را آموزش دادند.


چگونه طرح‌های خود را تولید می‌کردید؟
من فقط کار طراحی و برش را انجام می‌دادم و کارگرها لباس را می‌دوختند. بر اساس طرح‌هایی که در ذهنم بود پارچه را می‌گرفتم و انتخاب می‌کردم که چه رنگ‌هایی با هم خوب است. بعد نمونه را با الگوی استاندارد برای سن 3 سال تا 12 سال می‌دوختم. آن وقت‌ها کاپشن خیلی کم بود و من تعدادی کاپشن بچه‌گانه درست کردم که خیلی از آنها استقبال شد. آن زمان مشکل پارچه و... نداشتیم و همه چیز در دسترس بود. اما مثلا پارچه پنبه‌دوزی نبود و ما پارچه تترون را می‌گرفتیم و لایه پنبه را بین آن می‌گذاشتیم و روی آن را چرخ می‌کردیم تا لباس درست کنیم.


لباس‌ها را کجا پخش می‌کردید؟
ابتدا فقط فروشگاه فردوسی بود و جای دیگری نمی‌توانستم کار بدهم چون آن فروشگاه خیلی سفارش داشت. من هم 5 نفر دوزنده داشتم و در مدت چند روز باید تعداد مشخصی لباس تحویل می‌دادم. بعد از مدتی به مغازه‌های دیگر هم نمونه می‌دادیم. آنها برای اینکه لباس را امتحان کنند آن را تکی پشت ویترین و در معرض دید مردم می‌گذاشتند و یک نفر هم مراقب بود که ببیند چقدر مردم به آن لباس توجه می‌کنند. وقتی می‌دیدند طرفدار زیادی دارد بر مبنای آن به ما تعدادی سفارش در سایزهای مختلف می‌دادند.

بعد از مدتی خودم یک بوتیک در خیابان سپهبدقرنی راه‌اندازی کردم و آنجا لباس‌ها را عرضه می‌کردم. مشتری‌های خاصی مانند همسر سفیر انگلیس داشتم که از ما لباس بچه می‌گرفت و لازم نمی‌دید از انگلستان برایش لباس بفرستند. همسران چند کارخانه‌دار هم از مشتریان من بودند. سالها بعد بعضی از تولیدکننده‌های جوان که تولید پوشاک را شروع کردند به من می‌گفتند در زمان کودکی لباس‌های مرا پوشیدند و از آنها عکس دارند.


لوازم اولیه لباس‌ها ایرانی بودند یا خارجی؟
آن زمان همه چیز را از خارج می‌آوردند. جنس ایرانی کم بود و اگر هم چیزهایی مانند دکمه تولید می‌شد کیفیت نداشت. اتفاقا یکی از کارخانه‌داران کانادا یک طرح من را دید و به من سفارش داد 1000 دست لباس برایش بفرستم که اگر فروش آنها موفق بود تعداد بیشتری را در فروشگاه‌های زنجیره‌ای با قیمت خوب بفروشند. وقتی خواستیم برای این کار اقدام کنیم به ما گفتند باید اجازه اداره بازرگانی را بگیرید چون تعداد کالا زیاد است و نمی‌شود آنها را راحت فرستاد. وقتی نمونه را به اداره بازرگانی بردم گفتند دکمه، پارچه، تور و... همه خارجی است، در حالی که باید همه اجزای لباس ایرانی باشد تا اجازه صدور بدهند. اما پارچه ایرانی با آن طرح‌های خاص کودک اصلا موجود نبود و ما هم نتوانستیم آن کار را انجام دهیم. البته خیلی سعی می‌کردیم از جنس ایرانی استفاده کنیم و پارچه‌های ساده را ایرانی استفاده می‌کردم اما پارچه نقشدار بچه گانه تولید نمی‌شد. نساجی ما خیلی خوب بود و یادم است کارخانه حریربافی چالوس به فرانسه حریر صادر می‌کرد.

چه طور لباس کودک را طراحی می‌کردید؟
بعضی وقت‌ها طرح را می‌کشیدم ولی بیشتر در ذهنم بود. موقع اجرا هم خیلی در آن تغیر می‌دادم. همیشه هم فقط لباس دخترانه درست کردم چون بیشتر می‌توان روی آن کار کرد و لذت بیشتری دارد. ولی پسرانه این طور نیست. برای پسرهایم تا وقتی کوچک بودند لباس می‌دوختم ولی بزرگتر که شدند به خیاطی مردانه می‌رفتند چون مردانه‌دوزی با دوخت لباس خانم‌ها فرق دارد.

می‌گویند دوخت لباس کودک خیلی سخت است، شما هم چنین نظری دارید؟
بله واقعا سخت‌تر از لباس بزرگسال است. اتفاقا یک کارخانه عروسک‌سازی به من پیشنهاد داد برای عروسک‌ها لباس بدوزم اما من قبول نکردم چون خیلی سخت است. بچه که بودم برای عروسک‌هایم لباس می‌دوختم ولی فرم دادن آنها خیلی کار می‌برد. ایده‌های خوب هم لازم دارید و بچه باید آن را دوست داشته باشد. مثلا یادم است بچه‌ها دوست داشتند گردنبند داشته باشند و من گردنبند مروارید را با نخ نایلونی به سرشانه لباس می‌دوختم. سعی می‌کردم در کارم خواسته بچه‌ها را هم در نظر بگیرم.

لباس‌هایی که تولید می‌کردید چه کیفیتی داشتند؟
مشتری‌هایی که به فروشگاه می‌آمدند چون با کارهایی زیبا و سطح بالا مواجه می‌شدند می‌پرسیدند اینها خارجی است یا ایرانی و باور نمی‌کردند ایرانی باشد. دکور مغازه هم خیلی خوب و با لباس‌ها هماهنگ بود و به همین دلیل همه فکر می‌کردند کارها خارجی است. من وقتی در فروشگاه حضور داشتم به همه می‌گفتم که کارها ایرانی هستند اما گاهی اوقات می‌شنیدم که وقتی نبودم فروشنده‌ها شیطنت می‌کردند و به مشتری‌ها می‌گفتند اجناس خارجی است.


پس این مسئله علاقه ایرانی‌ها به جنس خارجی ریشه تاریخی دارد.
بله آن زمان هم مردم به دنبال جنس خارجی بودند. الان شنیده‌ام که بعضی تولیدکننده‌های ایرانی می‌گویند چون کیفیت کارشان خوب است به عنوان کار خارجی فروخته می‌شود. خدا کند که این طور باشد و من هم خوشحال می‌شوم اگر کیفیت محصول ایرانی اینقدر خوب باشد. اما از آن زمان تا حالا مردم دنبال چیزهای خارجی هستند و فکر می‌کنند هر جنسی که کیفیت خوب دارد باید حتما خارجی باشد و نمی‌تواند ایرانی باشد.

 

به جز خیاطی و طراحی لباس کار هنری دیگری هم انجام دادید؟
نه همه علاقه من در هنرها به همین کار خلاصه می‌شد، اما وقتی 4 بچه داشتم به دانشگاه شبانه رفتم و در رشته روابط عمومی تحصیل کردم. آن زمان رشته نساجی در دانشگاه وجود داشت ولی طراحی لباس نبود. بیشتر آموزشگاه‌هایی که مسئولان آنها از خارج آمده بودند در این زمینه فعالیت می‌کردند. مدارک آنها در خارج کشور کاملا معتبر بود و آنها مدرک را به سفارت ایران می‌دادند که مهر بزند و بعد برای ما می‌فرستادند. بعد از اینکه دوره خیاطی و طراحی را تمام کردم مدیر دبیرستانی که قبلا در آن درس خوانده بودم به من پیشنهاد تدریس داد ولی من این کار را دوست نداشتم و دلم می‌خواست خودم با ذوق چیزی را درست کنم.


چه طور شد که به طراحی لباس بزرگسال رو آوردید؟
از 10 سال پیش لباس زنانه طراحی می‌کنم چون لباس بچه ناگهان به مقدار زیاد و با قیمت پایین از خارج وارد شد. آن زحمتی که برای کار می‌کشیدیم و هزینه پارچه و... که پرداخت می‌کردیم بازگشتی نداشت و لباس‌ها کمتر فروش می‌رفت. بیشتر مردم به لباس‌های ارزان چینی توجه می‌کردند. بعد از آن کار را با طراحی مانتو ادامه دادم چون مانتوهایی که تن خانم‌ها می‌دیدم همه معمولی و ساده بودند و برای مهمانی مناسب نبودند.


برای ایجاد تنوع در مانتوها چه کار کردید؟
کار من طراحی مانتوی خیابان نبود بلکه آنچه به نظرم خیلی معمولی و نامناسب می‌آمد مانتوی مهمانی بود. بنابراین سعی کردم یک حالت فانتزی به مانتوهای مهمانی بدهم. ایده‌های مختلف داشتم و با تغییر در فرم جیب، اضافه کردن تور، گل، پارچه‌های خاص و... حالت مجلسی به مانتوها دادم. نکته مهم این است که خانم‌های محجبه دوست داشتند در مهمانی مانتو به تن داشته باشند یا در عروسی‌ها نیاز به مانتوی شیک داشتند. این نکات را در نظر گرفتم و یک نوع لباس مجلسی شیک و پوشیده به وجود آوردم که استقبال خیلی خوبی از آنها شد. همچنین کیف و کفش را هم تغییراتی می‌دهم تا با مانتو هماهنگ باشد.


عده‌ای عقیده دارند خیاطی کار اعصاب خردکنی است. شما چه نظری در مورد این موضوع دارید؟
برای من اصلا اعصاب خردکن نیست و خیلی این کار را دوست دارم. از کارم لذت می‌برم و عقیده دارم وقتی آدم عشق به کاری داشته باشد خستگی را نمی‌فهمد. بیشتر افراد باور نمی‌کنند من هنوز کار می‌کنم و می‌گویند باید استراحت کنی، ولی من هنوز کار کردن را دوست دارم. البته خودم خیاطی نمی‌کنم ولی بالای سر خیاط‌ها هستم و آنها را راهنمایی می‌کنم. به دوخت خیلی تسلط دارم و دوره‌ای که گذراندم بیشتر در زمینه دوخت بود، به همین دلیل اطلاعات زیادی دارم و خیاط‌ها را در مورد جزییات راهنمایی می‌کنم که چه کار کنند تا کار آسان‌تر یا قشنگ‌تر شود.


خلاقیت انسان در چنین کاری تا کجا می‌تواند ادامه داشته باشد؟ شما هنوز احساس می‌کنید که کار جدیدی انجام می‌دهید؟
بله خلاقیت اصلا متوقف نمی‌شود، فقط لازم است که ذوق و علاقه داشته باشید و تمرین هم وجود داشته باشد. همچنان از کارم لذت می‌برم و همه افکارم روی همین موضوع است. به همین دلیل کمتر به مشکلات زندگی فکر می‌کنم و همیشه تمرکزم روی خیاطی بود. یادم هست در زمان مدرسه برای خود لباس ورزشی می‌دوختم و همه از دیدن آن حیرت می‌کردند. اگر علاقه وجود داشته باشد همه چیز به دنبال آن می‌آید. به کار انداختن فکر باعث می‌شود از کارهای خود نتیجه بهتری به دست آورید و در پیری هم آلزایمر نگیرید.


به نظر شما پوشش مردم ما الان چگونه است؟
لباس ما در خیابان تا چند سال پیش خیلی معمولی و مانند یونیفرم بود. بعد از آن تغییراتی به وجود آمد که نتیجه خوبی داشت. اما الان هم کمی زیاده‌روی شده و مانتوها از حد پوشش خیابان خارج شده است و این اتفاق هم خوب نیست. ولی در مجموع ایرانی‌ها مد را دوست دارند. دختران ما خیلی شیک‌پوش هستند و به لباس خود اهمیت می‌دهند در حالی که در امریکا و حتی اروپا چنین اهمیتی به لباس داده نمی‌شود. ایرانی‌ها سلیقه خیلی بهتری دارند اما نمی‌دانم چرا از آنها تقلید می‌کنند. البته در چند سال اخیر کارهای خوبی انجام شده و از کار آقای قبادی در بنیاد مد و لباس خوشم آمده است و فکر می‌کنم دارند طراحان ایرانی‌ را پرورش می‌دهند. چرا مد باید از خارج به کشور ما بیاید و از اینجا به خارج نرود؟


یعنی طراحان ما توان این کار را دارند؟
بله خیلی هم توانایی داریم. البته این هم به پرورش مربوط می‌شود. هر کاری نیاز به پرورش و تمرین دارد و اگر آموزش و پرورش با هم باشند نتیجه خیلی بهتری به دست می‌آید.


فکر می‌کنید آنچه در تاریخ لباس ایران داشتیم قابل استفاده در لباس‌های امروزی هست؟
امروزه چندان نمی‌توان از آن لباس‌ها و طرح‌ها استفاده کرد، اما حتما نباید از سنت استفاده شود تا مد ایرانی به وجود آید. می‌توانیم همه چیز را ترکیب کنیم تا مدی رایج کنیم که دنیا از ما تقلید کند. پسر من نمونه کارم را برای فشن انگلستان برد و آنها با دیدن کارها به من تقدیرنامه دادند، چون فهمیدند این کارها تقلید نیست و از جایی کپی نکرده‌ام.


برای جوان‌هایی که قصد ورود به این کار را دارند چه توصیه‌ای دارید؟
خیلی از جوان‌ها فکر می‌کنند از دانشگاه که بیرون آمدند طراح لباس هستند. اما کسی که طراحی می‌خواند باید با اصول دیگر مانند نساجی هم آشنا شود و استاد بالای سرش باشد تا کم‌کم جلو رود. علاقه به این کار باید زیاد باشد و اگر در کار بگوئید حوصله ندارم این را بدوزم یا این کار را کنم دیگر همه چیز تمام است. از ابتدا نباید انتظار داشته باشند کارها فروش برود. طراحی و خیاطی در همه مراحل آن به حوصله زیادی نیاز دارد. حوصله و عشق باید همیشه وجود داشته باشد.

منبع: هنر آنلاین
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: