انتشار: ۲۱:۲۶ - ۱۰ تير ۱۳۹۴
شبکه‌ نمایش خانگی می‌توانست برای صنعت فیلم‌سازی ما یک فرصت باشد، اما حالا تبدیل به تهدید شده است.
به گزارش تابناک فرهنگی و به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان دیم‌ترها که حتی نوارهای VHS وجود نداشتند و چند وقت بعد ‌از اکران یک فیلم، نسخه‌ی خانگی‌اش به بازار نمی‌آمد، فیلم‌ها گاهی تا یکی-دو سال روی پرده می‌ماندند و بعد از آن بود که فیلم‌ها با آپارات و از روی حلقه‌های –معمولاً 8 میلیمتری- نگاتیو، روی پرده‌هایی کوچکتر از پرده‌ی سینما قابل تماشا بودند که این هم کاری پردردسر هم اگر دست نمی‌داد، می‌شد منتظر پخش تلویزیونی فیلم ماند.
   
آن روزها رسم بود که در صورت با‌ کیفیت بودن یک اثر، بین پایان اکران سینمایی‌اش تا پخش تلویزیونی آن، لااقل چهار‌سال فاصله بیا‌فتد. در آن دوران‌ها خیلی از بهترین و خاطره‌ساز‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما روی پرده شکست می‌خوردند. شاید این خیلی عجیب به نظر برسد که ببینیم فیلمی امروز به نوستالژی یک نسل تبدیل شده است، حال اینکه در دوره تولید، اصلاً روی پرده نفروخته بود.

این فیلم‌ها به خاطر پخش تلویزیونی‌شان مشهور شدند، یعنی در خانه‌ی مردم به این محبوبیت رسیده‌اند و همین نشان می‌دهد که ظرفیت نمایش خانگی خیلی بالاست.

یکی-دو دهه پیش که دستگاه‌های ویدئوی VHS  اختراع شد و به بازار آمد، کم‌کم کپیِ فیلم‌های سینمایی هم به خانه مردم راه پیدا کردند و اصلاً شغل جدیدی به وجود آمد با نام (ویدئو کلوپی).

چند سال بعد (ویدئوسی‌دی) هم روانه‌ی بازار شد و در همان کلوپ‌ها کنار کپی‌های VHS ، هر فیلم سینمایی توی دو لوح فشرده عرضه می‌شد.

این لوح‌های فشرده کیفیتی بالاتر اما دوامی پایین‌تر از حلقه‌های VHS  داشتند و کم‌کم DVD به بازار آمد که می‌توانست کیفیت را باز هم بالاتر ببرد و حتی تا 8-7 فیلم سینمایی را روی یک لوح ذخیره کند.

DVD ارزان و فراوان بود و می‌شد آن را از هر سوپرمارکتی خرید و رویش هر چیزی کپی کرد؛ اما رفته ‌رفته لوح‌های فشرده‌ای برای فروش در خوارو‌بار فروشی‌ها کنار دی‌وی‌دی‌های خام قرار گرفتند که از قبل روی آن‌ها فیلم‌های سینمایی کپی شده بود و به مرور فیلم‌های اورجینال هم توسط خود تهیه کننده‌ها یا پخش کننده‌ها لا به لای خوار و بار مردم شدند.

امروز دیگر کرایه‌ی فیلم، جای خودش را به فروش آن داده و VHS  کاملاً جمع شده است.شغل ویدئو کلوپی هم دیگر به آن شکل قدیم وجود ندارد و فقط بعضی از فروشگاه‌ها به عنوان (مرکز عرضه‌ی تولیدات سمعی و بصری)، در کنار آثار موسیقایی، علمی و امثال آن، فیلم و سریال هم می‌فروشند؛ اما عرضه‌ی واقعی فیلم‌ها به مشتریان خانگی، توی همان سوپر‌مارکت‌هاست که اتفاق می‌افتد.

ظاهراً این اتفاق باعث شده که خوار‌بار فروشی‌ها به جای محل عرضه فیلم‌ها، تبدیل به سفارش‌دهنده هم بشوند یعنی حالا خیلی از فیلم‌ها صرفاً جهت عرضه در سوپر مارکت‌ها و برای دیده شدن توسط مخاطبان کف سینما ساخته می‌شوند.این ماجرا به پدیده‌ی فیلم‌های شانه تخم‌مرغی معروف شده، چون آثاری از این دست در سوپر‌مارکت‌ها و کنار شانه‌های تخم مرغ به فروش می‌رسند و طبیعی است که کیفیت‌شان هم خیلی پایین باشد.

یک نگاه به پوستر فیلم‌ها، وضعیت فرهنگی کشور را اسفناک‌ نشان خواهد داد و خواندن اسامی روی پوستر‌ها اسفناک‌تر هم هست.سال 1388 بود که وقتی سيدمحمد حسینی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌خواست از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد بگیرد، با انتقاد بعضی از نمایندگان نسبت به اسامی این فیلم‌ها مواجه شد. 

سید محمد حسینی که به جای صفار هرندی به وزارت فرهنگ  می‌آمد، در دفاعیات خود این انتقاد را پذیرفت و آن را لازم به پیگیری دانست ، اما امروز که شش سال از آن دوره گذشته، هنوز وضع به همان بدی است.

اسم‌هایی که نمایندگان ملت در سال 1388 نتوانستند از پشت تریبون مجلس اعلامشان کنند، آنقدر خجالت‌آور بود که بشود فقط با توجه به همان‌ها اعلام یک بحران فرهنگی را علنی کرد، اما ما هنوز که هنوز است در وضعیت شانه تخم‌مرغی به سر می‌بریم.

مامان بریم خواستگاری، خواستگار محترم، خواستگار پول‌دار، عروس عمه خانم، رد پولو بگیر بیا، دستمو ول نکن، پاتو زمین نذار و ...

این‌ها اسامی شانه تخم‌مرغی‌های آن روزها هستند و امروز هم نهایت پیشرفت ما این است که به سریال‌های نصفه‌ای مثل «عطسه» و «ابله» و ... رسیده‌ایم.این فیلم‌ها که بعضاً در دو هفته، تمام مراحل ساختشان طی شده، به طور کلی سطح فیلم‌سازی را در ایران پایین می‌آورند و به علاوه، مخاطبان کف سینما را به عنوان گروه مرجع فکری در جامعه موضع قوی‌تری می‌بخشند که این یعنی وارونه کردن هرم فرهنگی اجتماع.

چنین چیزی واقعاً تأسف‌بار است، چون در حالی که توسط شهرداری‌ها برای بالا بردن سطح فرهنگی شهروندان، در شهر بیلبورد‌هایی هنری و معنا‌گرا نصب می‌شود، عده‌ای به عنوان محصولات فرهنگی، در و ‌دیوار شهر را پر از پوستر‌هایی می‌کنند که جز ابتذال معنایی محض، اسم دیگری نمی‌گیرند.

از چنین افرادی نمی‌شود توقعی بیش‌از این داشت که حتی گاهی اسم وعکس بازیگری در پوسترشان بیاید که اصلاً ‌در خود فیلم حضور نداشته و صرفاً برای فروش بالاتر محصول، نامش آورده شده است.

شبکه نمایش خانگی هرچقدر هم که شکست تجاری می‌خورد روند غلط آن متوقف نمی‌شود و می‌شود گفت از این سیستم پخش فیلم، نه حتی کمترین آورده‌ی مالی، بلکه فقط ضرر است که داریم متحمل می‌شویم.

در مجموع شبکه‌ی نمایش خانگی می‌توانست برای صنعت فیلم‌سازی ما یک فرصت باشد اما حالا تبدیل به تهدید شده است.
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: