انتشار: ۰۳:۵۱ - ۲۵ خرداد ۱۳۹۴
دکتر اصغر دادبه در افتتاحیه همایش اقبال:

اسلامی که به شبه‌قاره رفت، اسلام عربی نبود

مراسم افتتاحیه همایش بین‌المللی اقبال لاهوری عصر امروز، 24 خردادماه، با حضور محسن مؤمنی شریف رئیس حوزه هنری، افتخار حسین عارف، نوه اقبال لاهوری و غلامعلی حداد عادل و استاد اصغر دادبه برگزار شد.
به گزارش تابناک فرهنگی به نقل از تسنیم، مراسم افتتاحیه همایش بین‌المللی اقبال لاهوری عصر امروز، 24 خردادماه، با حضور محسن مؤمنی شریف رئیس حوزه هنری، افتخار حسین عارف، نوه اقبال لاهوری و جمعی از اندیشمندان و اهالی فرهنگ در حوزه هنری برگزار شد.

مؤمنی شریف
در این مراسم با بیان اینکه شخصیت علامه اقبال لاهوری امروزه در کشور ما شناخته شده است، گفت: اگر یک قرن پیش هنگامی که اقبال درباره جوانان ایرانی و ایران شعر می‌گفت، شعرش در ایران شنیده نمی‌شد، امروز خوشحالیم که کمتر شهری در ایران یافت می‌شود که نامی از اقبال در او یاد نشود.

وی ادامه داد: نقش اقبال در بیداری اسلامی جهان اسلام، نقشی غیر قابل انکار است. او ده‌ها سال پیش از انقلاب، وقوع این انقلاب و آمدن امام(ره) را در سروده‌ای نوید داده بود: «چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما/ ای جوانان عجم جان من و جان شما». او در واقع دوران پهلوی اول را درک کرده بود و ایران آن زمان را زندانی با دیوارهای بلند می‌داند که مردی در آن خواهد آمد که زنجیرها را خواهد گسست.

رئیس حوزه هنری با بیان اینکه علامه اقبال لاهوری ایران را خاستگاه تمدن نوین اسلامی می‌داند، افزود: جالب اینکه یکی از استراتژیست‌های آمریکایی هم درباره نقش ایران در خاورمیانه و تحولات آن هشدار داده بود. از ویژگی‌های اقبال تسلط بر زبان‌های مختلف است. او بر بیش از 9 زبان می دانسته اما در این میان زبان فارسی را برای انتقال اندیشه‌هایش برگزید.

وی ادامه داد: در روزگار زندگی این شاعر، استعمار انگلیس تلاش وسیعی داشت برای اینکه زبان فارسی را در شبه قاره از بین ببرد و زبان فارسی راکه کلید تفکر حکمت اسلامی بود، نابود کند که موفق هم شد. در چنین شرایطی اقبال زبان فارسی را برگزید، زیرا زبان فارسی را زبان مشترک تمدن نوین اسلامی می‌دانست. او این نظریه را به شکل انسجام یافته ابتدا در «اسرار خودی» مطرح کرد.

مؤمنی شریف با بیان اینکه نقش اقبال در ترسیم معماری تمدن نوین اسلامی نقشی درخشان است و باید نام و یاد او همیشه جاوید بماند، یادآور شد: در اینجا یاد می‌کنم از علی شریعتی، مرتضی مطهری و به ویژه رهبر انقلاب که اقبال را برای ما ایرانی‌ها شناساندند. لازم است یاد کنیم از سیدجعفر شهیدی که اولین کنگره اقبال را در سال 63 با سخنرانی رهبر معظم انقلاب برگزار کرد و همچنین از مرحوم صادق آیینه‌وند که در معرفی اقبال برای ایرانیان نقش داشت.

افتخار عارف: اقبال یک‌ میراث معنوی دموکراسی معرفی کرده است

افتخار حسین عارف رئیس مؤسسه اکو
، دیگر سخنران این مراسم بود. وی با بیان اینکه محمد اقبال برجسته‌ترین دانشمند اصلاح‌طلب و دولتمرد‌ و شاعر زمان ما است، گفت: اشعار او در بیداری ملت مسلمان خاصه در شبه قاره که همواره از سوی استبدادگران غرب سرکوب شده‌اند، نقش بسیاری داشته است. اگر در هر اثر قرن بیستم از ملت ایران به عنوان «ملت توحیدی» یاد شده، این دسته از آثار به اقبال اختصاص دارد. آثار او به عنوان یک میراث معنوی دموکراسی است که به ملت مسلمان هدیه داده شده است.

رئیس مؤسسه اکو یادآور شد: او پیش از این می‌دانست که شعرش تا چه اندازه در میان ایرانیان آتش خواهد افروخت. این شاعر بزرگ اردو زبان بسیاری از سروده‌های خود را به زبان فارسی سروده است که گفته می‌شود از میان 12 هزار سروده او 7 هزار بیت به این زبان به نظم درآمده است. در مورد مبانی نظری علامه اقبال در مورد ایران بسیار نوشته شده است. امام(ره) علامه اقبال را فیلسوف بی بدیل نامیده‌اند. یکی از متفکرانی که تحت تاثیر شعر اقبال قرار گرفتند، رهبر معظم انقلاب است که در این زمینه مقاله‌ای هم نوشته‌اند. ایشان فرموده‌اند که مردم ایران در مسیری گام برداشتند که علامه اقبال به آنها نشان داده بود.

پاسخ اقبال لاهوری به مخالفان زبان فارسی

علامه دکتر اصغر دادبه، پژوهشگر و استاد دانشگاه، دیگر سخنران این مراسم بود. وی با بیان اینکه گرایش اقبال به فرهنگ گفت: هر فرهنگی در یک ظرفی قرار می‌گیرد، اقبال پیشنهاد می‌کند همان نگاهی که مردم غرب به ژنو دارند، مردم شرق به تهران داشته باشند. اقبال توجه ویژه‌ای به فرهنگ ایران داشت و همه می‌دانیم اسلامی که به شبه‌قاره رفت، اسلام عربی نبود. بلکه قرائت فارسی از اسلام بود و با ادب فارسی به شبه‌قاره رفت. نگاهی که برادران ما در شبه‌قاره به متون فارسی دارند فقط یک نکاه به یک متن ادبی نبود، بلکه نگاه به متن مقدس است.

وی با بیان اینکه اقبال اعتقاد داشت که بزرگترین فتح عرب‌ها، فتح ایران بود، ادامه داد: اگر این اتفاق نیفتاده بود و ایران فتح نشده بود، تمدن ایرانی ناقص می‌شد. نگاه او به تمدن اسلامی چنین نگاهی است که در تمام عمرش ادامه داشت و ادامه دارد.

علاقه اقبال لاهوی به زبان فارسی بخش دیگر سخنان او را تشکیل می‌داد. این استاد دانشگاه در این‌باره گفت: در روزگاری که کشور بردار ما پاکستان مستقل می‌شد، برای انتخاب زبان ملی سه جریان وجود داشت؛ انگلیسی، ارد و فارسی. نوشته‌های موجود نشان می‌هد که طرفداران فارسی از نظر کمی افزون بودند، اما قرار نبود که زبان مولوی که همواره زبان اقبال بود، پشتوانه‌ای آن‌چنان پیدا کند و این درد جانسوزی است.

وی ادامه داد: اما کسانی که آنگونه می‌اندیشند، گاه به اقبال ایراد می‌گرفتند که چرا به فارسی شعر می‌گویی؟ اقبال نیز جواب معروفی دارد و می‌گفت که به فارسی به من الهام می‌شود. انتخاب زبان از سوی کسی که اندیشه‌هایش را می‌خواهد بیان کند، خیلی معنا دارد. او نمی‌توانست فارسی سخن بگوید، اما به این زبان شعر می‌گفت. توجه او، توجهی که در تمام عمر به مولوی داشت، قابل انکار نیست: «نصیب از آتشی دارم که اول/ سنایی در دل رومی برانگیخت».

دادبه در ادامه به بحث‌های ارائه شده درباره اختلاف نظر اقبال با حافظ اشاره کرد و یادآور شد: به نظر بعضی او با حافظ سر مخالفت داشت، اما چنین نبوده است. مهم این است که از چه منظری نگاه کنید. وقتی اقبال با نگاه فرهنگ می نگرد، مخالفتی ندارد، اما وقتی کار سیاسی می‌کند، مشکل پیدا می‌کند. برخورد اقبال با جریان‌های صوفیانه را مقایسه کنیم و به یاد بیاوریم تقسیماتی را که در حوزه عرفان داریم، دقیقاً حرکتش همان حرکتی است که حافظ داشته است. سراسر دیوان حافظ نشان می‌دهد که او با انسانیت و عرفان مخالف نیست، بلکه بحث بر سر سلسله جریان‌های سیاسی است که حافظ با او مخالف بوده است.

پیشنهاد رئیس فرهنگستان زبان برای اقبال‌دوستان

غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دیگر سخنران این مراسم بود. وی با بیان اینکه تشکر می‌کنم از مؤسسه اکو که یادی از اقبال کردند، گفت: بنده بیش از نیم قرن است که از آغاز آشناییم با اقبال لاهوری می‌گذرد و روز به روز بر شیفتگی و علاقه و ارادت من نسبت به اقبال اضافه می‌شود. در شخصیت اقبال چند نکته قابل توجه و تأمل است؛ یکی این است که او شخصیت فکری و فلسفی‌اش ترکیبی است از تفکر فلسفی اسلامی و فلسفه غربی. مراد من یک تفکر التقاطی بی‌سامان نیست، مراد من این است که اقبال با این هر دو جهان‌بینی فلسفی آشناست. تعلق او به شرق و رشد او در شبه قاره زمینه انس او با جهان‌بینی فلسفی اسلامی است. پایان نامه دکتری او همان سیر حکمت در جهان اسلام است. در عین حال او در آلمان فلسفه خوانده است یعنی فلسفه غربی را هم از آبشخورهای بی‌واسطه دریافت کرده است البته او هیچ‌گاه مقلد کور هیچ فیلسوف غربی جدید نبوده است، اما این با دو چشم به جهان نگاه کردن در عالم فلسفه از خصوصیات اقبال است.

وی ادامه داد: خصوصیت دیگر او ترکیب دو توانایی عقلی و عاطفی و احساسی است که از او هم یک متفکر ساخته و هم یک شاعر. معمولاً بین این دو جنبه توازن و تعادل کمتر برقرار می‌شود. آنها که بیشتر متفکرند، کمتر شاعرند و بالعکس. اقبال از هر دو حیث مقام بالایی دارد. شعر او را که می‌خوانیم، یکسره شور و حال و احساس است. این اشعار مخاطب را برمی‌انگیزاند و در دل و جان خواننده چنگ می‌اندازد و تصرف می‌کند، آنچنان که شأن شعر است، اما این شعر درونمایه‌ای فکری و عقلانی دارد. این ترکیب دو جنبه تعقل و تغزل در اقبال بسیار قابل توجه است. من هر وقت به این هنرمندی و استادی اقبال می‌اندیشم، یاد این بیت از مثنوی آهوی وحشی حافظ می‌افتم: «خرد را با روان در هم سرشتند/ از آن تخمی که حاصل بود کشتند».

رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی یادآور شد: یک جنبه دیگر از شخصیت او ترکیب و پیوند دو جنبه فردی و اجتماعی انسان است. وقتی شما شعر او را می‌خوانید، این شعر هم انسان را به عنوان یک فرد و بنده خدا تا اعلی علیین بالا می‌برد و هم او را به عنوان یک قطره در دریای جامعه گم می‌کند. اقبال در یک دوران پر آشوب و پرحادثه از حیث مسائل اجتماعی و سیاسی زندگی می‌کرده است و به هیچ‌وجه نسبت به سرنوشت امت اسلامی بی‌اعتنا نبوده است.

حدادعادل از ترکیب دینداری و روشنفکری به عنوان دیگر ویژگی او یاد کرد و افزود: روشنفکر معنای مبهمی دارد، اما اگر اجالتاً بر حسب تعریف مرادمان از روشنفکر این باشد که حرف‌های نویی در آستین دارد، او به این معنا روشنفکر است و به معنای حقیق کلمه مؤمن و دیندار. در آثار او عشق به پیامبر موج می‌زند. عشق به اهل بیت(ع) موج می‌زند. اشعار او سرشار از اعتقاد به قرآن است، اما در عین حال او منتقد، نوآور و به این معنا یک‌روشنفکر است. مجموع این خصوصیات و بسیار خصوصیات دیگری که فرصت برای بیان آنها نیست، جایگاه بلندی به او بخشیده است. بنده با شاعران فارسی‌زبان ایران که معاصر اقبال بوده‌اند، ناآشنا نیستم، به همه آنها هم ارادت می‌ورزم، به هیچ وجه قصد تحقیر شاعران و اساتید ایران را ندارم، اما باورم این است که در زمان اقبال ما هیچ شاعری در ایران نداشته‌ایم که از حیث فکری و بنیه فکری و جهان‌بینی و صاحب اندیشه بودن، به پای اقبال برسد. این یک واقعیت است.

وی افزود: توجه او به مقام انسان از دیگر ویژگی‌های اوست. اقبال با فلسفه‌های قرن نوزدهم اروپا آشنا بوده است. او با آنکه در هند تحت سلطه انگلستان بزرگ شده، شیفته فلسفه تجربه حسی انگلستان نشده است، بلکه بیشتر به دنبل فلاسفه آلمان رفته و توجه به فیلسوفان ایده‌آلیسم آلمان مانند نیچه زیاد است. این‌ها مقدمات آن چیزی شد که در قرن بیستم با محوریت قرار دادن انسان اگزیستیالیستی ظهور کرد. اقبال در این فضا به انسان عنایت تام دارد، اما نه بر پایه مبانی اومانیستی بلکه در متن عرفان اسلامی و معارف قرآنی. او انسان را به آسمان می‌برد. درست نقطه مقابل فلسفه‌های جدید غربی که انسان را به زمین هبوط می‌دهند. سیر تفکر غربی این است که می‌خواهد اثبات کند که در انسان آن عنصر متعالی حقیقت ندارد.

حدادعادل سخنان خود را با ارائه دو پیشنهاد به اتمام رساند و گفت: اهل فکر همت کنند یک انجمن ایرانی دوستداران اقبال تاسیس کنند، من بارها علاقه به این کار داشتم اما مجال آن را نیافتم. امیدوارم برکت این جلسه این باشد که یاد اقبال بر حسب تصادف نباشد. ما در دنیا سزاوارترین مردم به تکریم و تقدیر از اقبال هستیم. ما باید به صورت مستمر چراغ اندیشه و شعر او را در ایران اسلامی روشن نگاه داریم.

وی افزود: پیشنهاد دومم این است که حوزه هنری همت کند و بسیاری از اشعار اقبال را با موسیقی اصیل ایرانی همراه کند. شما با چنین کاری به شعر اقبال جلوه می‌دهید و به موسیقی آبروی بیشتر. انشاالله که این تقاضا گم نشود.

حدادعادل چهار سروده از اقبال را قرائت کرد:

نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد
حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد ...

در پایان این مراسم نیز از تعدادی از عناوین نوشته شده درباره اقبال و تمبر این همایش رونمایی شد و تعدادی از اساتید حاضر در مراسم به ارائه گزیده‌ای از مقالات خود پرداختند.
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: