انتشار: ۱۲:۱۷ - ۱۷ تير ۱۳۹۷
صداو سیما که تا به امروز تنها متولی قانونی پخش برنامه‌های رادیوئی و تلویزیونی در کشور بوده، انحصار تولید صوت و تصویر در فضای مجازی را نیز در دستان خود می خواهد.
در سال های گذشته تلویزیون به عنوان تنها رسانه تصویری رسمی کشور، در مواجهه با بسیاری از بزنگاه های مختلف سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی کشور، سکوت اختیار کرده است و دقیقا در برهه هایی که حساسیت مردم برانگیخته شده، هیچ واکنشی از خود نشان نداده است.

 

از اتفاقات شیرین گرفته تا تلخ ها، در شرایطی که تمام رسانه های سراسر دنیا از حوادث داخل کشور ما سخن می گویند و حتی برای بررسی مسئله تحلیلگران مختلف می آوردند، رسانه ملی قفل سکوت بر دهان خود می زند و هیچ تلاشی برای انتقال اخبار صحیح به مردم نمی کند.

 

به این نمونه نگاه کنید. عباس صالحی (معاون وزیر ارشاد وقت و وزیر ارشاد فعلی)بعد از درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی، در توئیتی نوشت:« تلویزیون پیاپی تصویرهاشمی رفسنجانی را نشان می دهد، دختر نه ساله ام می گوید من تاحالا این آقا را در تلویزیون ندیده ام، از پاسخ می مانم.»

 

 

 

 

دامن نزدن به نگرانی ها یا کم کاری؟

وقتی  تنها رسانه رسمی کشور از انتقال اخبار به مردم ممانعت می کند چطور می توان از مردم انتظار داشت که اخبار را از شبکه های ماهواره ای و شبکه های اجتماعی دنبال نکنند؟توقع اعتماد از رسانه ای که در بسیاری از موقعیت ها سکوت اختیار کرده یا دیر عمل کرده آیا توقع بجایی است؟ وقتی رسانه ای انحصار تولید صوت و تصویر را در دست می گیرد نباید در همه موقعیت ها و شرایط و اتفاقات به هوش باشد و مردم را به موقع مطلع کند !؟ آیا این توقع زیادی است !؟

 

اگرچه دامن نزدن به نگرانی های مردم و رعایت نکاتی برای حفظ امنیت و برهم نزدن آرامش آن ها در مواقع بحران و حادثه از سوی رسانه های مختلف از جمله تلویزیون بسیار مهم است، اما نیاز مردم به دانستن چه می شود؟ می شود یکی از این دو مهم را برای دیگری قربانی کرد؟ وقتی نیاز مردم از سوی رسانه ای رسمی چون تلویزیون برطرف نشود به سوی فضای مجازی خواهند رفت؛ در عصری که شبکه های اجتماعی به سرعت در حال پیشی گرفتن از رسانه های مکتوب، خبرگزاری ها و رادیو و تلویزیون هستند کمی اهمال کاری و کم کاری از سوی رسانه ای چون تلویزیون برابر است با از دست دادن مخاطب.

 

چطور می شود اعتماد از دست رفته مردم را به آنها بازگرداند در شرایطی که رسانه های بیگانه و شبکه های ماهواره ای اصل سرعت و صحت را در انتقال اخبار داخلی ما بیشتر از رسانه ملی رعایت می کنند. چطور می شود که هزاران مستند از آزاد سازی شهری در دوران دفاع مقدس و تاریخ پرافتخارش ساخته می شود اما حالا که مردم همان شهر میان برزخ مرگ و زندگی دست و پا می زنند دوربینی به سراغشان نمی رود و دردهایشان را به مردم نشان نمی دهیم تا کمی آلامشان تسکین یابد؟ چرا فیلم های کوتاهی که در شبکه های مجازی دست به دست می چرخند باید مرجع باشند؟ پس نقش صدا و سیما که علاقه و اصرار عجیبی به انحصار در این حوزه دارد چه می شود؟

 

چه رمانی قرار است صراحت داشته باشیم؟

در پنجمین نشست سراسری مدیران رسانه ملی که پنج شنبه هفته گذشته برگزار شد، جناب خان عروسک محبوب برنامه خندوانه، خطاب به شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت:«من بچه خوزستان که می بینم دیوانه می شم! خودت بچه خوزستان هستی، روا نیست بعد این همه سال که در آبادان و خرمشهر و اهواز مردم این طور جنگیدند هوا نداشته باشند! کار نداشته باشند! در خانه هایتان هم فکر نکنم شیر آب را که باز کنید گل بیرون بیاد! الهی شکر! از قیمت دلار و سکه و خونه و ماشین و نان چه خبر ؟!

 

 

جناب خان در ادامه خطاب به علی عسگری رئیس سازمان صداوسیما و شمخانی گفت:«یکی نیست بیاید برای ما کارگران و معلمان و لبو فروش ها توضیح بدهد که سر در بیاوریم ببینیم در مملکت چه خبر است؟ آقای علی عسگری قرار نیست بیاید در تلویزیون یک بار صاف و پوست کنده برای ما حرف بزند!؟»

 

بخش جالب ماجرا آن جائی است که عروسک محبوبی که زادگاه او در تلویزیون است و متولد آنجاست مقابل آنتن تلویزیون نمی تواند انتقادات خود را به این صراحت بیان کند.

 

رسانه ملی که ظاهرا قید کسب اعتبار و اعتماد از سوی مخاطب را زده، سرش را با پخش سریال های آبکی مشغول کرده و آمارهای عجیب و غریبی از تعداد مخطبان خیالی خود منتشر می کند و مخاطب که می بیند رسانه ملی خودش را به خواب زده سراغ تلگرام و اینستاگرام و ماهواره می رود.

 

چرا با وجود این سازمان عریض و طویل با این مقدار از بودجه و پولی که از راه تبلیغات جذب می کند و تعداد زیادی شبکه، نیاز مردم به داشتن رسانه ای رسمی و قابل اعتماد احساس می شود و اتفاقا جدی هم هست.

 

بارها در شرایط بحرانی مختلف تاکید شده که اخبار رسمی را تنها از تلویزیون و بخش های خبری دنبال کنید و این در حالی است که صداوسیما اغلب در موقعیت های این چنینی منفعل عمل کرده است.

 

اختلاف آمار بین تلویزیون و خبرگزاری ها/وقتی سوژه واشنگتن پست می شویم

طوفان تهران را به هم می ریزد، درخت ها از جا کنده می شوند، ماشین ها صدمه می بینند، بسیاری از پیاده ها در خیابان ها گیر می افتند، افرادی این میان کشته می شوند و رسانه ملی که نه تنها هیچ خبری پیش از وقوع این حادثه اعلام نکرده بود و ظاهرا هیچ پیش بینی هم از این اوضاع نداشته به زیرنویس هائی اکتفا می کند که طوفان شدید در پایتخت و...

 


 

خبرگزاری ایسنا بعد از طوفان تهران گزارشی از رسانه هائی که به طوفان تهران پرداختند منتشر کرد و در بخشی از آن آمد: بررسی منابع خبرها نشان می‌دهد که منبع خبرهای مورد استفاده در خبرگزاری‌های خارجی بیش از همه، از اخبار پخش‌شده در سیمای جمهوری اسلامی ایران است که تحت عنوان «تلویزیون دولتی» از آن یاد شده. «اختلاف کشته‌ها بین آمار تلویزیون و ایرنا» در «واشنگتن‌پست» از خبرهای جالب توجه در رسانه‌های خارجی است!

 

نمونه چنین اتفاق هائی را بارها دیده ایم. رسانه ای که نام ملی را یدک می کشد دقیقا آن زمان که پای منافع ملی به میان می آید و باید مطالبات مردمی را به شکل شفاف و صحیح منتقل کند تا پای اعتراض های مردمی به رسانه های کشورهای بیگانه باز نشود و نقل محافل نشویم سکوت اختیار می کند و سرش را زیربرف می کند.

 

انحصار طلبی تا کجا ؟

قصه آن جائی تلخ تر می‌شود که صدا وسیما به انحصار و قدرت طلبی خود در این ابعاد رضایت نمی دهد و تصمیم به گسترش قلمروی انحصار خود می گیرد. همین اواخر در یک برنامه زنده اینترنتی  به نام «زابیواکا»مهمان برنامه که یک فرانسوی بود در جواب مجید یاسر(مجری برنامه) که پرسید موسیقی ایرانی گوش می دهی از یک خواننده لس آنجلسی نام برد و علی انصاریان دیگر مجری این برنامه آنقدر عجیب و غریب خندید که نزدیک بود برنامه قطع شود. انصاریان با خنده گفت باید از قبل می گفتید که مهمان چه جوابی بدهد! این سوتی دو دقیقه ای ( در برنامه ای زنده ) به سرعت در تمام فضای مجازی پخش شد و در شایعه شد مجید یاسر و علی انصاریان ممنوع التصویر شدند اما بعد تهیه کننده برنامه در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران جوان این خبر را تکذیب کرد.

 

 

 

کمی قبل تر آزاده صمدی از اجرای یک برنامه اینترنتی منع شده تنها با این استدلال که برنامه ورزشی است و دلیلی ندارد خانم ها برنامه ورزشی اجرا کنند و این استفاده ابزاری از زنان محسوب می شود.

 

در ایران شبکه های اینترنتی به دو دسته تقسیم می شدند IPTV وVOD  شبکه هائی که مستقیما تحت نظارت صداوسیما بودند و از این سازمان مجور دریافت می کردند و دسته دوم شبکه هائی بودند که از وزارت ارشاد مجوز داشتند.

 

سدی مقابل تولید محتوای بومی/وقتی صدای وزیر هم درمی آید

صداو سیما که تا به امروز تنها متولی قانونی پخش برنامه‌های رادیوئی و تلویزیونی در کشور بوده است طبق مصوبه مجلس، انحصار شبکه های رادیوئی و تلویزیونی اینترنتی نیز را در دستان قدرتمند خود می گیرد. این درحالی است که این مصوبه با اعتراض و شکایت های فراوان حتی از سوی وزیر ارتباطات (به دلیل عدم حمایت از تولید محتوای بومی بر بستر شبکه ملی اطلاعات) همراه بود. طبق این مصوبه همه رسانه های صوتی و تصویری اینترنتی موظف هستند از صدا و سیما مجوز دریافت کنند.

.

 

آذری جهرمی درتوضیح درباره دلیل مخالفتش گفت: صدا و سیما اعتقاد دارد به دلیل آنکه پخش تلویزیونی (برادکست) براساس قانون اساسی به صورت انحصاری در اختیار این سازمان است، در فضای مجازی (برادبند) نیز باید این ظرفیت برای آنها فراهم باشد؛ همچنین مدعی اند هرگونه پخش صوتی و تصویری در فضای مجازی باید تحت مدیریت و تحت نظارت و مقررات این سازمان انجام شود!

 

حال باید منتظر ماند و دید این بی تفاوتی، بی خبری  و انحصارطلبی رسانه ملی تا کجا ادامه خواهد داشت؛ رسانه ای که سال هاست نام ملی را یدک می کشد...

 

گزارش: الهام عطائی/ شبستان

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: