انتشار: ۰۹:۴۲ - ۲۹ خرداد ۱۳۹۷
در سال‌های اخیر، رقابت پنهانی بین تلویزیون‌های جهان اسلام برای جذب مخاطبان در قالب جشن‌ها، جشنواره‌ها، سریال‌های مذهبی و تاریخی و حتی مواعظ رسانه‌ای شکل گرفته و تلویزیون‌های کشورهای اسلامی سعی دارند با روش‌های مختلف به جلب توجه مخاطبان بپردازند.
 در ایران سال‌هاست گروه کثیری از مردم در شب‌های رمضان پای تلویزیون می‌نشینند و سریال‌ها و برنامه‌های آن را دنبال می‌کنند. در مورد نکات مثبت ومنفی کارنامه تلویزیون ایران در رمضان 97 نظرات مختلفی ارائه شده است که به بهبود عملکرد رسانه ملی کمک شایانی می‌کند. در این زمینه به سراغ دکتر محمدصادق دهنادی دانش‌آموخته مدیریت رسانه و پژوهشگر دین و رسانه رفته‌ایم. دیدگاه‌های انتقادی وی در ده ساله اخیر در رسانه‌ها، با دو زاویه نگاه حرفه‌ای در رسانه و تحلیل دکترینال دینی روی برنامه‌های رمضانی تلویزیون متمرکز بوده است.

پیش از ورود به بررسی محتوایی کارنامه تلویزیون در رمضان 97، به نظرتان حوزه عملکردی رسانه ملی در این مناسبت را باید با چه شاخصهایی بسنجیم؟

در نگاه منتقدان بررسی آثار رسانهای یا برآیند حرکت یک رسانه، زاویههای مختلفی دارد. افراد معمولا از جنبههای ارتباطاتی و رضایت سنجی با شاخص جذب مخاطب و راضی بودن او، از نقطهنظر کیفی و حرفهای که ناشی از نگاه هنری و فنی است و حتی از منظر مدیریتی که بر اساس آن خروجی کار براساس امکانات و اختیارات و محدودیتها سنجیده میشود، به بررسی یک جریان رسانهای میپردازند.گاهی هم در مواردی مانند ماهرمضان که کار ویژه تلویزیون ما در این ماه بیش از سایر اوقات نگره دانشگاه عمومی بودن است، کارشناسان فارغ از مواردی که اشاره کردم، بیشترین تمرکز خود را روی اثربخشی کارها و مطابق بودن آن با معیارهای دینی و ارزشی قرار میدهند. بیشک جمع بین این شاخصها که گاهی با هم توافق ندارند کار آسانی نیست. شما از سویی با مخاطب مومن و متدینی روبهرو هستید که از دریچه دعای ابوحمزه ثمالی و صحیفه سجادیه به رمضان نگاه میکند و انتظار دارد رسانه ملی هم در این مسیر حرکت کند و از منظر دیگر هم با مخاطبی روبهرو هستید که پایکوبی و سر و صدای تلویزیونهای عرب را در این ماه میبیند و انتظار ش بالا میرود.

تجربه این سالهای صدا و سیما در زمینه جذب مخاطب و ارائه پیامهای مذهبی را رو به رشد میبینید یا احیانا رو به افول؟

صدا و سیمای ما و بویژه تلویزیون را نمیتوان در یک قاب سنجید و قضاوت کرد. بویژه این که ما در این رسانه با انواع و اقسام برنامهها روبهرو هستیم. از تاکشو و پویش گرفته تا سریال و سخنرانی. اینها به معنای دقیق کلمه فراز و نشیب دارند. در برخی جاها مثل برنامههای سحر ما دچار رکود و افول هستیم و در برخی دیگر از برنامهها مثل برنامه افطار صاحب برند شدهایم. اما در جمع، برداشت و جمعبندی جامعه روی تلویزیون در ماه رمضان تا حد زیادی منوط به رضایت او از سریال هاست. البته نزدیکی ماه رمضان به نوروز تا حدی فشردگی زیادی برای تلویزیون ایجاد کرده که تصور میکنم این وضعیت تا ده سال دیگر هم وجود داشته باشد. اما به هر حال من برای سنجش عملکرد کلی تلویزیون بر خلاف برخی از سالهای پیش که به نظرم گاهی رسانه ملی دچار حاشیههای غیرضروری میشد، معیارهایی دارم که براساس آن سال 97 برای سیمای جمهوری اسلامی سال موفقتری است.

این معیارهایی که به نظرتان تلویزیون در آن پیشرفت داشته چیست؟

نگره من همانطور که قبلا عرض کردم بین رشتهای است. یعنی از طرفی دنبال تحقق بهبود کیفیت رسانه در جنبههای حرفهای هستم. از سوی دیگر به عنوان یک پژوهشگر حوزه رسانه دینی حتما به این مساله توجه میکنم که تلاش تلویزیون به سمت بهبود دینداری و سبک زندگی و بینش جامعه است یا نه؟

مثلا کار سریالهای ماورائی در چند سالی که روال شده بود، ممکن بود با داستان جن و پری مخاطب را میخکوب کند و جریانساز باشد. اما با احترام به مشاوران مذهبی آن باید بگوییم عملا تاثیر دینی مناسبی نداشت.گاهی رویکرد تلویزیون بیش از حد پوستهای و مناسکی شده است. یک سالهایی بود که سریالهای طنزی ساخته میشد که واقعا هیچ ربطی به رمضان نداشت. حتی از نظر طنز هم خیلی خوب نبود. اما همین که افراد داخل آن روزهدار نشان داده میشدند، میشد کار نمایشی ماه رمضان! به نظرم این نوع برخورد با ماه رمضان، از اساس غلط است. برنامهریزی و پرکردن کنداکتور پخش به نحوی که انگار مخاطب عام از افطار تا سحر، حتی به قدر خواندن دو رکعت نماز هم وقت اضافه برای اعمال عبادی نداشته باشد با روح ماه مبارک و کار ویژههای آن تضاد دارد. مهمترین برگ برنده سیما در برنامهریزی این اتفاقات در سال 97 این باشد که بالاخره مدیران صدا و سیما به حد تعادلی از این موارد رسیدند که میتواند در عین پاسخگویی به درخواستهای متضاد و مختلف و متنوع، تلویزیون را در کلیت جریانش روبهروی کار ویژههای اصلی ماه مبارک رمضان قرار ندهد.

همان طور که اشاره کردید، سالهاست بحث اصلی تلویزیون در ماه مبارک، سریالهای آن است. از نظر فرم و محتوا وضع تلویزیون در این ماه رمضان چطور بود؟

گرچه به نظرم درباره برنامههایی مثل سحر و افطار که مخاطب فراگیرتری دارند، باید این رکود ایده و محتوا بشکند، اما به نظرم در حوزه سریال صدا و سیما چند گام مهم به جلو برداشته است که باید پیگیری شود.

نخست این که تعداد سریالها کم شده اما از نظر فنی و حرفهای واقعا کارها قابل قبول است. اتفاق فرآیندی که بوضوح میتوان در کارها مشاهده کرد این است که ظاهرا برنامههای مناسبتی تلویزیون دیگر از آن نوع برنامههای دقیقه نودی شتابزده نیست. منطق خاص خودش را دارد و صرفا از نظر پوسته ظاهری دینی محسوب نمیشود. سریال سازان رمضان امسال درباره ی مفاهیم دینی حرف میزنند اما مخاطب با شنیدن حرفهای شعاری و واکنشزا خسته نمیشود.

در همین سریال سر دلبران، گرچه داستان حول محور یک روحانی میچرخد اما این قضیه باعث نشده، شما یک تصویر کلیشهای و قالبی از یک روحانی ببینی و شاید به همین دلیل هم آدمها از هر تیپ و طایفهای روحانی این قصه را دوست دارند.

مزیت سومی که به نظرم باید برای آن خوشحال بود، ورود سریالسازی دینی تلویزیون ما به عرصههای کاملا ملموس و اجتماعی است.نگاه ما به رسانه دینی دقیقا همین است. انسان کنونی در جستوجوی معناست و این معانی فقط با ارائه یک سری کلیشه خستهکننده قابل انتقال نیست. سه سریال امسال تلویزیون بخوبی این راه را یافتهاند و آن را جلو بردهاند.

به نظر شما آسیبها و نقطه ضعفهایی که باید در سالهای آینده به آن توجه کرد، چیست؟

در حوزه آسیبشناسی مطالب بسیار است. اما شاید مهمترینش این باشد که صدا و سیما سال به سال جسارتش برای قدم گذاشتن به وادیهای جدید را از دست داده است. امروز رسیدن ما به جایگاهی که برنامه افطار مانند ماه عسل یک برند برنامهسازی بشود و این برند با بحث و مخالفت و چالش وسیع در اجتماع، نشان بدهد صدا و سیما هست و اتفاقا بیننده زیادی هم دارد. اما سوال آنجاست که در سالهای اخیر و مشخصا امسال، چند برنامه در این سطح ساخته و بنیان نهاده شده است. چرا باید ما برنامههای جدید و خلاقانه و جسورانه نداشته باشیم؟

احتیاط کاری بیش از حد میتواند به صدا و سیما آسیب وارد کند. این که ما تصور کنیم در ماه روزه نمیشود یک سریال طنز معنوی بسازیم که افراد هم در آن آموزش ببینند و هم بخندند، یک انتقاد وارد به رسانه ملی است.

امسال در شبکههای کودک و نوجوان ما برنامههای سحرگاهی خوبی اجرا شد، اما سحرگاه شبکههای سراسری چند گام به عقب بود.هم ما مشکل تامین یک مجری توانمند متخصص در مساله سحر داریم و بعد از آن سالهای اوج که داشتیم، چهرهسازی نکردیم و هم از سوی دیگر، از همان برنامههای متنوع و جذاب قبلی عدول کردیم و رسیدیم به یک برنامه سحرگاهی ثابت و تقریبا خستهکننده که حتی در 30 شب مهمانهایش هم تغییر نمیکند.

فکر میکنید برای رسیدن به نقطه مطلوب و آن تهوری که بتواند، در عین توجه به معنای رمضان، جریانساز و مخاطب پسند هم باشد، چه باید کرد؟

من تصور میکنم، صدا و سیما ده ماه رمضان خیلی سخت در پیش دارد. ماه رمضانهایی که کم کم به نوروز میرسد و بعد از آن هم وارد فضای دهه فجر خواهد شد. این چند مناسبتی بودن، ممکن است آسیبهای جدیتری را به فضای برنامهسازی رسانه ملی بزند. به نظرم مدیران محترم سازمان صدا و سیما باید شورای مستقل برنامهریزی برای آسیبشناسی و برنامهریزی سالهای آینده تشکیل دهند و بتوانند بنیان برنامههایی را بگذارند که در شرایط رمضانی آتی پایه اتفاقات خوب جدید باشند.

محمدمهدی درستی/ جام جم

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: