انتشار: ۱۳:۴۰ - ۰۶ دی ۱۳۹۴
به گزارش تابناک فرهنگی ؛ بهنوش بختیاری از بازیگرانی است که در زمینه های دیگری جز بازیگری هم فعالیت دارد. از کارگاه آموزش بازیگری گرفته تا گزارشگری فوتبال و بازی های یارانه ای و حتی دکلمه اشعار... وی اخیرا به همراه افشین پیروانی، علی دایی و سردار رویانیان به عنوان سفیر صلح ایران در سینما و ورزش انتخاب شده است. قبل از او نیز فاطمه معتمدآریا این عنوان را داشته است. فعالیت‌های بختیاری در بنیادهای خیریه ای چون "ام اس"، بنیاد "کودکان بی سرپرست" و انجمن "مبارزه با ایدز" باعث شد تا به عنوان سفیر بین المللی صلح هنرمندان ایران برگزیده شود.
 
بختیاری بیشتر در فیلم و سریال های کمدی دیده شده است و حتی شاید بتوان گفت یکی از بازیگران موفق زن در حوزه ژانر طنز است البته شاید خودش چندان این عنوان را نپسندد. وی در قسمت اول این گفتگو از این سخن گفت که اجازه نخواهد داد که عنوان بازیگر طنزپرداز روی او باقی بماند و دوست دارد تجربه های متفاوتی در حوزه بازیگری داشته باشد. در قسمت دوم این گفتگو بختیاری از ضعف فیلمنامه های طنز گفت و اینکه این فیلمنامه ها آنقدر ضعیف هستند که بیشتر با بداهه پردازی های بازیگران پیش می روند.
 
بختیاری در این گفتگو یکی از علت های استقبال مردم از ماهواره ها را بیان واقعیت های موجود در جامعه مثل خیانت و دروغ توسط سریال های ماهواره ای می داند و البته معتقد است که این برنامه ها قصد دارند به صورت پنهانی در فرهنگ ما نفوذ کنند. با ما در این گفتگو همراه شوید.
 
*یکی از مواردی که همیشه در مورد بازیگرها مطرح می شود بحث دستمزدهاست. نظر شما چیست؟
 
- بله زمانی دائم درباره دستمزد بازیگرها صحبت می شد؛ اینکه بازیگران چقدر می‌گیرند و یا هر شخصی چه قیمتی دارد. ولی مساله اینجاست وقتی شما مجبور هستید زمانی را توقف کنید یا به دلیل احترام به حرفه ات کارهایی را قبول کنید که بهتر هستند و درنهایت کم‌کارتر شوید، پس طبیعی است که بتوانید از حقوق شایسته ای برخوردار شوید.
 
* اما دستمزدهای نجومی هم که منطقی ندارند و یک بازیگر صرفا به خاطر چهره‌اش آن را طلب می‌کند، داریم. این دستمزدهای نجومی بوده که به این حاشیه‌ها منجر شده است.
 
- استثنا بوده است. کسی بر سر تهیه‌کننده اسلحه نگذاشته که حتما از یک بازیگر با رقم بالا استفاده کند. بازیگر رقمی را گفته و تهیه کننده هم آن را پذیرفته است. می توانسته مخالفت کند و ندهد. من شخصا در تمام این سالها با نهایت گذشت و احترام با همکارانم برخورد کرده ام. بارها پولم خورده شده و مبلغ قراردادم را نداده‌اند. برای من تابحال پیش نیامده که قراردادهای نجومی امضا کنم. حتی نشده که فیلمسازی بگوید من توان مالی ام ضعیف است و من به او کمک نکنم.
 
در یک سال اخیر شاید سه فیلم را کاملا رفاقتی بازی کردم. البته کسانی هستند که برای یک سکانس 50 میلیون خواسته‌اند و تهیه کننده هم آن را داده است. این موارد هم باعث می شود بازیگران دیگر سطح توقعشان بالا برود هم از طرف دیگر عده ای فکر می کنند بازیگر شوند تا این رقم ها را بگیرند و اعتبار پیدا کنند. این ضعف از تهیه کننده کار است نه بازیگر. به طور مثال شما به فروشگاهی می روید، رقم کالایی که می خواهید ممکن است بسیار بالاتر از آن چیزی باشد که در واقعیت هست شما می توانید سراغ یک فروشگاه دیگر بروید.
 
 
*چرا در ایران دستمزدها به صورت شفاف بیان نمی‌شوند تا این حاشیه‌سازی ها بوجود نیاید؟
 
- بیان دستمزدها به نظر من یک کار غیرحرفه‌ایست. حتی بازیگران مقدار دستمزدها را به یکدیگر هم نمی‌گویند. هرکسی روابطی با تهیه کننده دارد بنابراین هیچ کس از دستمزد دیگری خبر ندارد مگر این دستمزدهای نجومی که بعضی از این موارد هم شایعه است. خود بازیگران رقم هایی را مطرح می کنند تا نشان دهند که گران قیمت هستند.
 
بعضی اوقات هم تهیه‌کننده‌ای برای اینکه خودش را مطرح کند اینها را بیان می‌کند. البته این مساله در ایران اصلا عرف نیست اما در کشورهای دیگر مساله‌ای کاملا معمول است. اینجا تلفن هم که می زنید تا دستمزد خود را بگیرید تماست را رد می دهند یا تهیه کننده تلفن همراه خود را خاموش می کند. من برای "خانه اجاره‌ای" ساخته شاهد احمدلو خیلی اذیت شدم و کار در این سریال یک اشتباه بزرگ بود. هنوز هم دستمزد من از این سریال پرداخت نشده است. ما مکافات زیادی از صحنه‌های سریال ها می کشیم و بعد سریال "حریم سلطان" پربیننده‌ترین سریال می شود و بازیگران آن محبوب ترین بازیگران نزد مخاطبان ایرانی. باید از این مساله متاسف بود.
 
*چه کسی در این قضیه مقصر است؟
 
- خیلی ریشه ای است. مردم چشم و گوش‌شان باز شده است. نمی‌توان در هر خانه ای یک دانشگاه باز کرد و این مسایل را توضیح داد یا به خانواده ها و حتی مسئولان گفت این اتفاقات در جامعه وجود داشته که در ماهواره آنها را پخش می کنند. باید مواظب سازندگان این سریال ها باشیم. اینها پنهانی به فرهنگ ما نفوذ می کنند.
 
*فکر کنم دلیل دیگرش هم نبود فیلمنامه های غنی در جامعه ماست که منجر به ساخت فیلم و سریال های کلیشه ای می شود و مردم مجبورند سراغ برنامه های ماهواره ای بروند.
 
- فیلمنامه خوب وقتی اهمیت پیدا می کند که بتوانیم جذابیت های بصری را هم در کنار آن داشته باشیم. چشم انسان زیبایی ها را دوست دارد و باید این نگاه زیبایی‌شناسانه در فیلم و سریال‌های ما وجود داشته باشد. از طرف دیگر برنامه های تلویزیونی ما باید واقعیت را نشان دهند. اتفاقاتی در جامعه ما در جریان است اما ما سر خود را زیر برف کرده ایم و نمی خواهیم اینها را بیان کنیم. خیانت هست، دروغ هست، چشم ناپاک هست. اگر این مسایل نبود که این همه آمار طلاق نداشتیم و بعد اینها باعث می شود که سریال های ماهواره ای که این واقعیت ها را نمایش می دهند، از طرف مردم ما مورد پذیرش واقع شود.
 
بدا به حال ما که بازیگران توانمندی در کشور داریم اما با ندادن پولشان و ندادن نقش های درست یا پیشنهاد سوژه های تکراری، از آنها درست استفاده نمی‌کنیم. "حریم سلطان" هر کدام از نقش‌هایش شخصیت پردازی دارد، این واقعیت ها را هم باید پذیرفت اما بسیاری از فیلمنامه های ما شخصیت پردازی و شناسنامه ندارد. با این حال منِ بازیگر مجبورم گاهی در هر کاری بازی کنم. چون باید کرایه خانه ام را بدهم و چاله های زندگیم را پر کنم.
 
 
با شرایط فعلی فیلمسازی انگیزه ها از بین رفته و اگر آدمی را پیدا کنید که ببینید خیلی باانگیزه است باید مجسمه اش را از طلا درست کنید. البته من آدم خوشبین و مثبتی هستم و دوست دارم مدام به مردم روحیه بدهم اما شرایط کار اصلا خوب نیست.
 
*حالا که شرایط برای بازیگران مناسب نیست به چه کارهای دیگری مشغول می شوید؟
 
- کارهای متفرقه برای من زیاد پیش می آید. به طور مثال چند بار به من گفتند که تدریس کنم اما من اصلا نمی توانستم قبول کنم چون فکر می کردم آکادمیک این رشته را نخوانده ام اما با خودم فکر کردم شاید بتوانم یک نفر را به سینما معرفی کنم. شاید کسی دنبال یک چهره جدید باشد و من بتوانم این هنرجویان را معرفی کنم. اینها می توانند آینده خوبی داشته باشند و ما نباید اینقدر به کاراکترهای تکراری بسنده نکنیم. البته هرکسی جایگاه خودش را دارد ولی دلیل نمی شود که ما از دیگران استفاده نکنیم. در سیستم بازیگری ما نقش ها را همیشه عده ای محدود بازی می‌کنند، در فیلمسازی هم همینطور است و شاید تعداد فیلمسازان خوب ما بیشتر از 5 نفر نباشد.
 
*چرا سینما و یا حتی تلویزیون به همین چند نفر که می گویید منحصر شده است؟ پس باقی هنرمندان و فعالان این عرصه چه می کنند؟
 
- بقیه یا کار نمی کنند یا شرایط کار برایشان سخت شده است البته برای بعضی که بهتر هم شده است و از این شرایط اسفبار سود خودشان را می برند. مثلا معلوم نیست پروانه ساخت و نمایش این تله فیلم ها با چه شرایطی و به چه کسانی داده می شود؟ من فیلم هایی را کار کرده ام و بعد چون بسیار ضعیف بوده، دعا کرده ام که به آنها پروانه نمایش ندهند. مجبور بوده ام که در آنها بازی کنم. ما نمی دانیم بر چه اساسی این فیلم ها در رسانه های تصویری تولید می شود هر روز هم بیشتر و بی کیفیت تر می شوند.
 
*آیا این مساله تا حدی به خود بازیگران ما بر نمی گردد که به کلیشه هایی رسیده اند که فقط خود و تیپ هایشان را تکرار می کنند؟
 
- خیر. حداقل برای خود من اینگونه نبوده است که با خود بگویم حالا این دیالوگ ها را بگویم و همین طوری کاری را تحویل داده باشم. خیلی دوست دارم در ژانر طنز ابتدا فیلمنامه های طنز را ببینید و بعد با دیالوگ ها و بازی های بعدی مقایسه کنید تا بفهمید که از فیلمنامه های فقیری که در این حوزه نوشته می شود ما چه خروجی‌ای در می آوریم. آنوقت دیگر عده ای بازی در ژانر طنز را به سخره نمی‌گیرند و برای کار طنز اهمیت بیشتری قائل می شوند.
 
به طور مثال علی صادقی یا بسیاری دیگر از بازیگران طنز با بداهه‌پردازی این کارها را جلو می برند و به نظر من سخت است که یک روز کسی بخواهد جای این افراد باشد با این حال عده ای از آقایان روشنفکر این طنزپردازان را قبول ندارند و درمورد اینها به راحتی قضاوت می کنند. بازیگران کمدی ما استعداد داشتند که این همه سال توانسته اند با این شرایط تلویزیون و سینما باقی بمانند. شاید در هیچ جای دنیا نتوانند کاری را که بازیگران طنزپرداز ما می کنند انجام دهند زیرا در هیچ کجای دنیا فیلمنامه ها اینقدر سطحی، تکراری، غیر واقعی و دم دستی نوشته نمی شوند.
 
خود من در این دو سال خیلی اذیت شدم بعضی بازیگرانی هستند که تا پولشان را دریافت نکنند جلوی دوربین نمی آیند اما من اینگونه نیستم. قبلا سازمان صداوسیما وقتی تهیه کننده اذیت می کرد از ما دفاع می کرد اما الان زمانیکه مشکلی پیش می آید سازمان می گوید پول نداریم و هیچ کس از ما حمایت نمی کند.
 
مادر من در خرداد ماه به خاطر یک جراحی در بیمارستان بستری شد و من هم تصویربرداری داشتم برای سریال "عصر پاییزی" و هم باید به بیمارستان می رفتم. عمل بسیار سختی داشت. زمانیکه سرکار می رفتم بدترین شرایط را داشتم چون آدم احساساتی هستم. در آن زمان نسرین مقانلو کمک زیادی به من کرد. در تمام مدت من را دلداری می داد و برای مادرم دعا می کرد. در قسمت سی سی یو، دکترها لطف می کردند و اجازه می دادند تا من بتوانم مادرم را ببینم. من با این شرایط سرکار می رفتم. بنابراین وقتی زحمت و تلاشت دیده نمی شود دیگر چه انگیزه ای برای شخص باقی می ماند؟
 
امیدوارم مشکلات خانه سینما حل شود اصلا چرا این خانه درست شد؟ این خانه به مشکلات سینماگران می پردازد پس باید وجود داشته باشد. ما و همکاران خود هم اکنون یک خانواده هستیم. من بیشتر از اینکه خانواده ام را ببینم، همکارانم را می بینم.
 
*تا آنجایی که می دانم رشته مردمشناسی می خوانید.
 
 
- بله ترم دوم هستم. برای کارم وارد این رشته شدم. من نمی خواستم مترجمی زبان فرانسه را برای کارشناسی ارشد ادامه بدهم. مردم شناسی را انتخاب کردم چون فکر می کنم این رشته برای من به عنوان یک بازیگر یکی از ضروری ترین مسایلی است که باید بدانم. اصلا بازیگری، سالن سینما و تئاتر و درهای بسته و دوربین نیست بلکه در دل مردم بودن است و اینکه بدانید در هر دوره ای مردم ما چه شرایط و دغدغه هایی داشته اند.
 
اگر فحشا، آزارجنسی، پدرسالاری و... در جامعه وجود دارد دلیل اینها چیست؟ هنجارها و خرده فرهنگ ها را بدانم و اینکه علت انزواگری و یا اعتیاد و طلاق در ایران چیست؟ در مردم شناسی اهمیت روابط و وجود گروه های رسمی و غیر رسمی بررسی می شود و اینکه اگر جامعه امروز ما به اینجا رسیده است دلیل آن چه بوده است. اگر نتوانم برای این جامعه هم کاری انجام بدهم با مطالعه این رشته و علوم، خودم حس بهتری دارم. این اطلاعات به من کمک می کند کورکورانه خیلی حرف ها را نزنم. به راحتی تحت تاثیر قرار نگیرم. از طرف دیگر هم می توانم تیپ ها و طبقات مختلف مردمی را که می خواهم نقش آنها را بازی کنم درک کنم.
 
*از تجربه گزارشگری لیگ برتر فوتبال بگویید به نظرم شما اولین زنی هستید که کار گزارشگری فوتبال را انجام داده اید.
 
- بله تجربه بسیار خوبی بود. البته مربوط به بازی‌های رایانه ای می شد. از آنجایی که من به تجربه های متفاوت علاقمندم بنابراین وقتی این کار به من پیشنهاد شد با کمال میل آن را پذیرفتم. البته انرژی زیادی هم از من گرفت. زیرا حس گرفتن برای صدا به اندازه تصویر انرژی نیاز داشت. فکر نمی کردم کار گزارشگری تا این حد مرا خسته کند. ماجرا از این قرار بود که چند بازی رایانه‌ای با موضوع فوتبال ساخته شده بود که من در آنها در کنار شهروز شبستری نقش یکی از گزارشگران فوتبال را صداپیشگی کرده‌ام. این بازی‌ها با نام "لیگ برتر فوتبال 92 و 93" در بازار موجود است. پیش از این عادل فردوسی‌پور نقش گزارشگر این بازی‌ها را داشت.
 
*برای قبول کردن این کار نیاز به آموزش یا مهارت های خاصی بود؟
 
- برای گزارشگری فوتبال باید اطلاعات بالایی داشته باشید. من گزارش های زیادی گوش کردم و کتاب های فوتبال را در این زمینه مطالعه کردم. در کنار اینها بداهه گویی هایی هم داشتم که در بعضی موارد فضای شاد و مفرحی را در این بازی ها بوجود آورد.
 
*فکر می‌کنید فوتبال چقدر می تواند به زندگی آدم ها شبیه باشد؟
 
- تکنیک فوتبال، اعتدال است. این اعتدال یعنی جریان همه نوع احساس در زندگی. یعنی اینکه گاهی شور، گاهی تدبیر، توقف و در نهایت همان خط اعتدال را در زندگی رعایت کنید.
 
جز این گزارش بازی "انگری برد" را هم من گزارشگری کرده ام و آنها هم به زودی وارد بازار خواهند شد.
 
*کار دیگری هم دارید که بخواهید از آن بگویید؟
 
- بله آلبومی هست که در آن اشعاری از بیدل را با آهنگسازی مجید اخشابی دکلمه کرده‌ام.
 
*با این همه کار به زندگی روزانه هم می رسید؟
 
- زندگی را باید زمان‌بندی کرد. من یک دفتر یادداشت دارم که همه موارد زندگی روزمره ام را در آن می نویسم و به این ترتیب سعی می کنم برای کار و تفریحم همیشه وقت بگذارم.
 
* و در پایان اینکه تئاتر هم می بینید؟
 
- بله من تئاتر را دوست دارم. آخرین کاری که دیدم کار "شام با دوستان" بود و قبل از آن هم "ویتسک" را دیدم اما چون همسرم کمتر به تئاتر علاقه دارد نمی توانیم زیاد برای دیدن تئاتر برنامه ریزی کنیم.

منبع:مهر


ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: