1
در حالی که قهرمان سازی از ابتدای تاریخ سینما یکی از اصلی ترین عوامل تاثیر گذاری بر تماشاگران و فرهنگ سازی دربین ملت ها بوده، سینمای ایران نتوانسته در این زمینه کارنامه قابل قبولی داشته باشد. هدف از این یادداشت ها بررسی اجمالی عوامل مؤثر در این ناکامی است.
با وجود قدمت سینمای ایران هنوز تعریف درستی از اقتصاد سینما در ایران وجود ندارد. این معضل که از پیش از انقلاب وجود داشته و کماکان با شدت بیشتری هم ادامه یافته دلایل زیادی دارد که میتوان از حضور پررنگ و همه جانبه دولت در سینما، سیستم معیوب پخش فیلم در ایران، انحصاری و سلیقه ای بودن اکران فیلم ها، کمبود چشم گیر سالن های سینما و ..... نام برد. نکته کنایه آمیز آن است که سینمای ایران موقعیتی منحصر به فرد قرارد دارد عدم اکران فیلم های خارجی بازار را تماماً در اختیار تولیدات داخلی قرار داده که این بستری بالقوه برای خلق یک اقتصاد سینمایی قدرتمند فراهم می کند در حالی که نتیجه کاملا برعکس بوده و سینمای ایران در این بازار بی رقیب هم، ورشکسته است.
اما چه رابطه ای بین اقتصاد ناکارآمد سینما و عدم خلق قهرمانان تاثیرگذار وجود دارد؟ دلایلی که در سطور بالا ذکر شد باعث ایجاد نا امنی اقتصادی می شود. در چنین شرایطی ساده ترین راه برای ادامه تولیدات سینمایی استفاده از فرمول های جواب پسداده قدیمی (مانند بازسازی فیلمفارسی ها در سال های اخیر) یا تقلید از موج های ایجاد شده سینمایی(مانند فیلم های تلخی که به پیروی از قیصر در پیش از انقلاب و امروزه به دنبال موفقیت فیلم های فرهادی ساخته می شوند)، استفاده از موفقیت چهره های تلویزیونی و تولید در کم خرج ترین شکل (مثل تعداد زیاد فیلم های آپارتمانی در سال های اخیر) در سینماست. چنین شرایطی باعث محدود شدن ژانرها می شود و قطعا در این آشفته بازار اقتصادی، قدرت ریسک و تمایل برای ساخت قصه های نو و ساختار شکن وجود ندارد.
این شرایط باعث شباهت آثار سینمایی به یکدیگر می شود. ضمن آن که خروجی سینما نیز به دو ژانر کمدی و اجتماعی محدود می شود. در سینمای اجتماعی ایران، به غیر از آثار قدیمی مسعود کیمیایی و برخی از کارهای رخشان بنی اعتماد که قهرمانانی برانگیزاننده دارند در بقیه آثار قهرمان به معنی کلاسیک وجود ندارد. در سینمای کمدی وضعیت به مراتب بدتر است و در اکثریت فیلم ها معمولا تیپ هایی سطحی بر اساس ویژگی های بازیگر طراحی می شود.
این محدودیت های اقتصادی باعث پرهیز از تولید آثار پلیسی، جنگی، ماجراجویانه و زندگی نامه ای می شود که قهرمان ساز ترین ژانر های حال حاضر سینما هستند.
اقتصاد کلیدی ترین عنصر تولید و پخش فیلم در سینماست اما در ایران این اقتصاد باعث محدودیت ژانر ها و شبیه سازی قصه ها شده که نتیجه اش قحطی قهرمان در سینمای امروز است...
2
در میان آثار قهرمان محور سینمای جهان دو دسته مقبولیت عظیمی دارند:
دسته اول فیلم های ابرقهرمانی اند که به ویژه در دهه اخیر بر گیشه سینماهای جهان حکمرانی می کنند. این آثار که بر مبنای کمیک استریپ ها(قصه های مصور) ساخته می شوند بیش از گونه های سینمایی دیگر در خلق قهرمانان و درآمد سازی موفق بوده اند. دامنه موفقیت این آثار فراتر از محدوده سینما به سایر حوزه ها رفته و در صنایع پوشاک و اسباب بازی هم نتایج پرسود و موفقیت آمیزی داشته است. این ژانر به دلایل مختلف سودآوری حیرت انگیزی دارد از جمله قابلیت دنباله دار بودن، ارتباط با تمام گروه های سنی, عدم پیچیدگی و ارائه داستانی سرگرم کننده و دست آخر جلوه های بصری حیرت انگیز و مهیج.
دسته دوم آثار قهرمان محور خارج از حیطه کمیک بوک هاست. این آثار یا ریشه هایی ارجینال دارند(مانند سری فیلم های ایندیانا جونز و جنگ ستارگان) و یا اقتباسی از رمان های جاسوسی (مانند سری فیلم های جیمز باند و جیسون بورن) و ماجراجویانه (مانند هری پاتر و بازی های گرسنگی) هستند.
سؤال این جاست که چرا در سینمای ما ابرقهرمان و قهرمان وجود ندارد؟
می توان عدم وجود کمیک بوک و فرهنگ آن در ایران را دلیل اصلی دانست اما این تلقی قانع کننده نیست زیرا وجود یا عدم وجود کمیک بوک نمی تواند در قهرمان سازی یک کشور تاثیر بگذارد و ایران به خاطر پشتوانه فرهنگی وادبی غنی اش اسطوره های زیادی برای دستمایه قراردادن در سینما دارد.
دلیل دوم که تاثیرگذاری زیادی دارد عدم ارتباط موثر سینما و ادبیات در ایران است. اکثر کارهای موفق جاسوسی یا ماجراجویانه از ادبیات تغذیه می شوند. در ادبیات ایران هم مانند سینما تنوع ژانر ها محدود است و چیزی به نام رمان جاسوسی و ماجراجویانه به شکل گسترده وجود ندارد. علاوه بر آن مسئله اقتباس نیز همواره در سینمای ایران جنجالی و بغرنج بوده و مشاجره ها و درگیری های سریالی بین نویسنده اثر و کارگردان را به دنبال داشته است. مانع بعدی محدودیت های اقتصادی است که در یادداشت قبل به آن اشاره شد. معمولا در ایران دولت موتور محرک اصلی این پروژه هاست. نقش پررنگ دولت باعث ورود دیدگاه هایش به فیلم می شود و نهایتا فیلم با برچسب "فاخر" درواقع تبدیل به ویترین مسؤلان سینمایی آن دوره می شود.
اما در گام بعد ضعف فاحش تکنیکی مانع از ساخت چنین آثاری می شود. خلق صحنه های عظیم و مهیج از دسترس سینمای نحیف ایران خارج است.
اما ورای مشکلات اقتصادی و تکنیکی وضعف های فرهنگی آیا سینمای ایران پتانسیل خلق یک قهرمان و یا ابر قهرمان در سطح بین المللی را دارد؟ صرفا ساخته شدن یک اثر عظیم و پرخرج بر مبنای داستان های شاهنامه کافی است؟ با محدودیت ها و تنگ نظری هایی که به وفور یافت می شوند می توان مانند محصولات آمریکایی یک خط فکری یا مرام عقیدتی را در قالب یک داستان هیجان انگیز با یک قهرمان بومی ترویج داد یا در آینده هم مثل تجربه های پیشین یک تیم مجرب بین المللی کارهای تکنیکی را به سامان می رساند و دست آخر فیلم خنثایی ارائه می شود که فقط افتخار بودجه کلانش برای ما می ماند.